تاریخ شهر ما را هیچ کس نمیداند
این شهر مردمانش را نامی نیست
و گور مردگانش نیز با دستهای نامرئی محو میشود
با این همه عمارت تاریخی بی شبهه شعر معمارانی داشته است
اما نشانی از آنان در هیچ دفتری نیست
هر کوچه ساکنانش را در شهرهای دور گم میکند
و چون چنارهای کهنسالش خود نیز در خیابانی گم میشود
این شهر پر از شناسنامه بینام است
و هر هویتی را انکار میکند
هر کوچه را هزاران نام است و هیچ کوچه را نامی نیست
هر خاطره در اینجا خنجری
... دیدن ادامه ››
است در قلب خاطرات دیگر
هر قصه قصهای دیگر را نفی میکند
اینجا کسی به مرگ طبیعی نمرده است ...
......
(ضیاء موحد)
......
به مناسبت انتشار نمایشنامه «به صدای زمین گوش کن»
غافلگیریِ دلربایِ مواجههی ندانم چندمم با «مخزن»