دن کامیلو نمایش قابل احترامی است. نگاه دغدغه مندی در پس نمایشنامه وجود دارد و هر چند بستر فراهم است برای سوق یافتن اجرا به هزلیاتی که نمایش های مشابه برای جلب مخاطب به آن متمسک می شوند اما عامدانه این اتفاق نمی افتد و نتیجه کار از این بابت دلنشین است.
با این وجود و به نظر من این نمایش کامل نیست. در وهله اول نمایشنامه چندان راضی کننده نیست. باید اعتراف کرد که نمایشنامه با دقت نگارش یافته و هر صحنه منتج به گزاره ای در ذهن مخاطب می شود که برای سیر روایی و رسیدن به نتیجه پایانی وجودش الزامی است اما مشکل اینجاست که کارکرد این صحنه ها محدود می شوند به انتقال همان گزاره و چند شوخی (بعضا ساده انگارانه) برای رنگ و لعاب بخشیدن به اجرا و دیگر این که بستر لازم برای روایت در بعضی بخش ها چفت و بست مناسبی ندارد مثل صحنه زایمان. هم چنین نمایش نشانگر خصایل و رفتار هایی است که از فرط تکرار در آثار مشابه گزندگی خود را از دست داده و دیگر چون سال 84 شور و شعفی از این بابت ایجاد نمی کند. (و فکر میکنم برای بازاجرایی «شب های آوینیون» گزینه مناسب تری بود). با پایان یافتن نمایش نیز عمده تماشاگران برداشت یکسان و سهل الهضمی در رابطه با مفهوم نمایش خواهند داشت (با این که آقای نریمانی با زیرکی و در دیالوگ های کودک سعی دارند چالش ذهنی کوچکی برای مخاطبان ایجاد کنند) و جز حس خوشایندی از بازی خاطرنواز بازیگرانی چون سیامک صفری و هوتن شکیبا و تصویری نمادین از مسیح چمدان به دست عازم جلجتا چیز دیگری عاید تماشاگر نمی شود. البته که اینها همه کم نیست ولی از این گروه انتظار بیش از اینهاست.
لطمات دیگر اجرا نیز بابت انتخاب های نامتناسب برای برخی نقش ها و موسیقی نامناسب بین صحنه هاست.