جلال : راستی اسمت چیه؟ ..... سما؟ سما ! انگار "شما " بوده نقطه هاشو شستن شده سما :)))))... آره بی نمک بود ولی تو بانمکی
............................................
(صدای گزارش فوتبال از رادیو : لوکاکو)
پیرمرد :هی آقاااا برای چی بسته سیگارتو میندازی تو خیابون؟
(صدای رادیو : همچنان لوکاکو)
جلال : اههههههه میدونی منو اینو کجا انداختم ، این همه راه اومدی اینو بگی؟
پیرمرد : بله ، اصلا برای همینم سوار اتوبوس شدم ، دورترم میرفتی دنبالت میومدم
(لوکاکو)
جلال : هنوزم از شماها هست ؟ من فکر کردم منقرض
... دیدن ادامه ››
شدید
(نفر پنجم رو هم جا میذاره لوکاکو)
....................................................
جلال : نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه؟؟؟؟؟
بهمن : عجب
جلال : یک سگ ژرمن شپرد هم داره اسمش نونوکه
بهمن : نونوک اسم سگه؟ بهش میخوره یک عارضه تو ماکیان باشه
..............................................
ماری : تو باید به جلال بگی غذای من شور بود؟ چرا به خودم نمیگی شاهرخ ؟ چرا آخه با من روراست نیستی؟
شاهرخ : گفتم یکم خوش نمکه ، یک امشب فشارخونم بالاست
ماری : یهو امشب فشارخون دار شدی ؟ اصن هر چی شور ، خوش نمک من تو اون غذا نمک میوه ریخته بودم شاهرخ ، من میدونم چجوری باید از تو مراقبت کنم
شاهرخ : من دوستت دارم ماری ، من دستپختتو دوست دارم ، تو هر گهیییییییییییی درست کنی من دوست دارم ماری