«در اهمیت جهان شخصی»
کورش سلیمانی در مسیر متاخر کاری- در جایگاه کارگردان- پله به پله به خلق جهانی شخصی خود و خوانش و قرائتی که از تئاتر مطلوب داشت، نزدیکتر شد.
«خرده نان»(1397)، «سکوت سفید»(1398)، «فرودگاه، پرواز شماره 777»(1400)، هر کدوم به نظرم قطعاتی از یک پازل بودند که در «توافقنامه»(1402) به یک بلوغ رسیدند. من خودم جنس این مسیر رو «ستایش ایستایی کنشگر» اسم میذارم. در واقع دینامیزمی که ما از نبض زندگی انتظار داریم، در خوانش سلیمانی به نظرم به یک ایستایی غیرمنفعلانه تبدیل میشه. ما در اکثر این نمایشها، شاهد یک «سفر درونی» هستیم که شکل دیگری از تئاتر رو با ما تقسیم میکنه و برداشتی دیگر از اکنونبودگی رو به وسط گفتگوها میکشونه.
«شک» برای من ادامه منطقه این مسیر تجربهگرایانه بود. این بار دوگانه «تردید/یقین» نقطه عزیمت درام اخلاقی بود. طراحی صحنه درخشان نمایش، عنصر مهم و نقطه عطف این اجرا بود که نقش مهمی در تکمیل این داستان داشت.
در اجرایی که من دیدم صدای خانم رویا افشار در دیالوگهایی شنیده نمیشد که به نظرم با برطرف کردن این موضوع، تجربه عاطفی این نمایش در کیفیت
... دیدن ادامه ››
بهتری پیش روی تماشاگران خواهد بود.
نمایش برای من بعد از «توافقنامه» و «خرده نان»، یکی از آثار بسیار خوب کورش سلیمانیِ کارگردان بود.
خسته نباشید به این گروه محترم و به امید دیدار مجدد آثارشون.