چقدر این نمایش زنانه به نظرم رسید.
عنوان اصلی نمایشنامه بلبر، »نوار کاست» هست که به فارسی هم ترجمه شده ولی در بازار کتاب فعلا پیدا نمیشه.
... دیدن ادامه ››
تغییر اسم نمایش در فارسی به نظرم حرکت هوشمندانه ای بود. جالبه که ایسنا خبری رو گذاشته با این عنوان که این نمایش با محوریت جنبش می تو ساخته شده، چیزی که ابتدای نمایش هم من به اشتباه فکر می کردم قراره به همین سمت بره، ولی به طرز عجیبی کاملا برعکسش از آب دراومد.
نمایش به نظرم هم خیلی ساختار دقیقی داشت و هم بسیار زنانه بود، چون شالوده قصه بر پایه این بود که دو مرد ماجرا، هر دو به جای اعتبار دادن به حس و خواسته و نیت زن در اتفاقی که براش افتاده بود، تلاش میکردند به زاویه دید و حس خودشون اعتبار بدن (بهش می گن دیولیدیت کردن حس بقیه ای که در ماجرایی مستقیما تحت تاثیر قرار گرفتند و ما حاضر نیستیم حس اونها رو به رسمیت بشناسیم). اونجایی که زن می گه «اگه به من تجاوز شده بود حتما خودم می فهمیدم» به وضوح انعکاسی از اینه که انگار حتی اعتباری برای حس و دریافت زن از رخداد قائل نیستیم؛ انگار همیشه بقیه بهتر از خود اون زن می فهمن چی شده و چه حسی باید داشته باشه.
از طرف دیگه اینکه شخصیت زن ماجرا مسئولانه رخدادی رو که با خواست خودش رقم زده می پذیره و چون عشقش پس زده شده در نقش قربانی سواستفاده جنسی فرو نمیره، با اینکه شانس و موقعیتش رو هم داره، باز هم به من این حس رو میده که چقدر این نمایشنامه هوشمندانه قدرت انتخاب و مسئولیت رو در زن ماجرا به خوبی نشون میده.
از اون طرف دو تا مردی که یکیشون خودشیفته افراطیه و یکی دیگهشون خودکمبین افراطی. و هر دوی اینها نوع ارتباطی که با زن در گذشته برقرار کردند و اکنون میکنند، بر مبنای حفرههای درونی و در راستای برطرف کردن نیازهای ایگوی ارضانشده خودشونه. مردانی که زن و روایتش رو نه درست میشناسن، نه به رسمیت میشناسن و نه تلاش می کنند که بشناسند، ولی ادعای کمک کردن و عذرخواهی دارند و از موقعیت بالا به زنی نگاه میکنند که مدتهاست ماجرا رو پذیرفته و از هر دوی اونها عبور کرده.
خیلی خیلی خیلی زیاد روایت نمایش رو دوست داشتم و خوشحالم که درگیر انگاره های پیچیده جنبش می تو نشد و زاویه دیگری رو نشون داد.