در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهسا مهدی | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 02:12:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چقدر خوشحالم که از باغ کتاب اومدید لبخند!حتما سال جدید رو با این نمایش شروع میکنم.
مهسا جان دیدیش حتما نظرت رو بگو بیزحمت
۲۷ اسفند ۱۴۰۳
زهرا خلیلیان
مهسا جان دیدیش حتما نظرت رو بگو بیزحمت
حتما زهرا جان✨️
۲۷ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از وقتی خبر این اجرا به گوشم خورد میدونستم توی لیست تماشای من هست.
اول اینکه تجربه جدید اجرای 7 ساعته تئاتر منو یاد تئاتر Angels in America انداخت که موقع دیدنش توی دلم میگفتم : منم دوست دارم این حس زیست طولانی در نمایش رو با تئاتری در ایران تجربه کنم و بعد خود داستان برادران کارامازوف که همیشه بخاطر متن سنگین و طولانیِ کتاب خوندنش رو به تعویق انداخته بودم.
من تا به الان دوبار به تماشای کار نشستم و میتونم بگم حتما توی سال جدید هم تکرارش میکنم.
فرم اجرا برای من تجربه خیلی خاص و جالبی بود.دوستی توی صحبتاشون به اصطلاح (اردوی تئاتری) اشاره کردن و خود این تعریف دلیلی شد برای تکرار تماشای کار.
واقعیت اینکه من دوستان رو قبل از این اجرا نمیشناختم ولی در طول کار عزیزانی هستن که با ورودشون به صحنه سنگینی و قدرت خاصی به نمایش اضافه میکنن.
مسلما شیرین تر فرد سجاد حمیدیان هست که واقعا با وجود طنازی هاش نمیشه اونطور که باید از فئودور متنفر شد و بعد بیان میلاد شجره و اکتهای بدنی و صدای حامد رسولی که زمان ورودش واقعا جو فضا عوض میشه و همونطور که میگم لول کار بالاتر میره.
واقعیتش دوست داشتم طراحی لباس بهتری برای کار صورت بگیره چون واقعا پتانسیلش وجود داشت اما چقدر میتونه جذاب باشه که تئاتری شما رو مجذوب ادبیات ... دیدن ادامه ›› کنه!
من بار اول بدون هیچ پیش زمینه ای به تماشای کار نشستم و تونستم تقریبا 90 درصد داستان رو دریافت کنم و نکات مبهمی که داشتم سر دوستانی بود که ایفای چند کاراکتر رو بر عهده داشتن که همون هم با خوندن یک خلاصه مختصر در مسیر برگشت برام واضح شد.
امان الان در حال گوشی دادن کتاب صوتی برادران کارامازوف هستم و بگذریم که تمام صحنه ها با شمایل دوستان حتی صداشون توی ذهنم نقش میبنده، متوجه شدم که چقدر کامل این متن و شخصیت ها رو درک کردن و تونستن به زیبایی تمام اون رو به نمایش بگذارن.
توی پارت آخر واقعیتش به نظرم آواز خوندن های زیادی داریم که نمونه های ایرانی میتونن حذف بشن چون همون بار اول برای مخاطب جالب هست و در واقع کار خودش رو انجام داده و تکرارش جالب نیست و بعد ترکی و آلمانی حرف زدن که منه مخاطب رو که متوجه هیچ کدوم نمیشم از فضای نمایش دور میکنه(شاید اگه ترکی حرف زدن در حد یک جمله باقی میموند حتی جالب تر هم میشد).
در کل کاری هست که زحمت زیادی بابتش کشیده شده و دیدنش رو به همه تئاتر دوستان توصیه میکنم چون واقعا پکیج کاملی از متن،بیان،بدن_حرکت و موسیقی هست و نمیدونم کی دوباره امکان زیست همچین تجربه ای پیش خواهد آمد.
خسته نباشید به همه دوستان❤️مرسی بابت پذیرایی دوست داشتنی و بروشور کامل که برای مخاطب احترام قائل شدید✨
انقدر این کار به دلم نشست که رفتم و فیلم تئاتر پسران تاریخ رو در تیوال دیدم و کیف کردم از این همه کیفیت!
اگه ندیدید حتما پیشنهاد میشه❤️
چه خوب که همچین قابلیتی برای بعضی از تئاترها وجود داره که حسرت ندیدنشون روی صحنه رو تا حدی کم میکنه امیدوارم بقیه دوستان هم کاراشون رو به این مجموعه اضافه کنن.
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
پسران تاریخ فوق العاده است!
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
واقعا محشر بود❤️خیلی خوشحالم سر کارامازوف با اونم آشنا شدم و دیدمش.کاش همه فیلم تئاترها توی تیوال بود.
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی که به تماشای کار نشستم تمام مدت توی دلم میگفتم چه جالب که از این داستان فولکلور که همگی توی بچگی شنیدیم و آواز کودکانه اش رو از حفظ هستیم بشه به این ایده رسید و به این زیبایی نشونش داد.
واقعیتش من تمام تایم اجرا هیچ خستگی حس نکردم چون بازی ها عالی بودن و طراحی صحنه و حرکت بازیگران به بهترین شکل پیاده شده بود جز صحنه آخر که برام نه تنها ترسناک نبود بلکه یه حس وصله ناجور میداد اونم بخاطر نحوه ی پرتاب کردن خون و ....یه جورایی اون افکت میتونست حرفه ای تر اجرا بشه مثل همون المان چراغ.
اما در کل در صحبت با دوستان به نکته ای رسیدم که این طولانی بودن تایم نمایش(آهستگی حرکات بازیگران)میتونه به طاقت فرسایی ازدواج های نامعقول اشاره داشته باشه که چقدر در تایم های مشترک که تفاهمی درش نیست زمان کش میاد.

میخواستم یه تشکر هم از کارگردان هم از مجموعه لبخند داشته باشم چون روزی که من بلیت تهیه کرده بودم به علت ترافیک وحشتناک به اجرا نرسیدم و به من اجازه دادن با همون بلیت در روز دیگر و خارج از ظرفیت به تماشای این کار بشینم🌷
امیدوارم آقای مساوات برای سال آینده شکوفه های گیلاس رو با آقای رسولی تکرار کنن✨
واقعیت تو داره خانواده رو به خطر میندازه!هیچ چیز مهم تر از خانواده نیست!
خانه وا ده
دومین تجربه تماشای اثری از محمد مساوات و لذت بردن از لحظه نخست تا پایان نمایش!
واقعا نمیدونم از کجا باید شروع کنم بس که همه چیز درست،کافی و چشم نواز بود! از گریم فوق العاده یا طراحی لباس بی نظیر؟
از داستان عمیق یا ریتم خوب؟
بازی ها محشر بودن و توجه به کوچیک ترین جزئیات آدم رو شگفت زده میکرد.(عاشق مژه های مادر شده بودم😂 )
واقعا یکی از برترین تئاتر های امسال برای من بود و اگه فرصتش پیش بیاد قصد دارم دوباره هم به تماشاش بشینم.
خسته نباشید به همه دوستان❤️

++توی صحنه سیگار متاسفانه من خودم خیلی اذیت شدم ولی بعد از دوستان شنیدم که اون صحنه حذف شده و حالا صحت این صحبت رو مطمئن نیستم.در کل بخاطر ... دیدن ادامه ›› مشکل تنفسی اصلا موافق سیگار کشیدن روی صحنه نیستم ولی واقعا اگر لزومی به این کار هست و عمق مفهوم یک حالت روانی یا حتی افکت تصویری که به وجود میاره ضروری هست خیلی خیلی ممنون میشیم اگه از سیگار مصنوعی یا وسیله ای با دود بی بو استفاده بشه در هر حال ممنون که نظر مخاطبین و مشکلاتی که مطرح میشه براتون مهم هست🙏🏻
در آخر نتونستم در مقابل وسوسه ام مقاومت کنم و به تماشای تئاتری نشستم که از عنوان کتاب محبوبم بهره میبرد.
خوب باید بگم نتونست توقع منو برآورده کنه ولی نمیتونم از انرژی و بازی خوب محمد شعبانپور هم بگذرم.
درسته در توضیحات عنوان اقتباس آزاد به کار رفته ولی خوب این کتاب به نظرم پتانسیل خیلی خیلی بالاتری داشت ولی در حد شوخی های خیلی دم دستی پایین اومده بود.
دکور اما جالب بود و از همه جذاب تر آیتم ساعت خاصی بود که بیشترین حس نزدیکی به کتاب رو میداد.(واقعا برای چند ثانیه انگار چرخش اون ساعت آدم رو به دنیای جادویی منتقل میکرد)
به نظرم کسایی که کتاب رو نخونده باشن و بی هیچ پیش زمینه ای به تماشای کار بشینن خیلی بیشتر لذت میبرن چون جنبه فانی داره اما برای کسایی که در دنیای کتاب زندگی کرده باشن ناخودآگاه ذهن در حال مقایسه کردن هست و توی این مقایسه صد در صد این تئاتر شکست میخوره.
به امید تجربه های بهتر و مرسی از سانس متفاوت.
امکان یه سانس زودتر هست دوستان؟
اگر منظورتون ساعت اجرا هست، خیر متاسفانه.
۱۱ اسفند ۱۴۰۳
حسین نصیری
اگر منظورتون ساعت اجرا هست، خیر متاسفانه.
چه حیف امیدوارم سال جدید در سالنی مناسب تر و تایمی زودتر باز هم اجرا داشته باشید
۱۷ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش برای پوستر یه مقدار هزینه میکردید
😁 منم نظرم به نظر شما نزدیکه از این حیث که خیلی توی ذوق میزنه!
اصلا پوستر و عکس‌ها در شأن و منزلت این گروه و ما نیست.
۱۹ بهمن ۱۴۰۳
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه،الان دیدم پیامتون رو درباره دیدن نمایش خانواده در تئاتر لبخند ساعت ۱۸:۳۰ سی ام بهمن،و چه خوب من هم الان برای اون سانس بلیط گرفتم شماره تماستون رو لطفا برام بفرستین که راه ارتباطی داشته باشیم برای هماهنگی.
فرنیا شمسعلی زاده
آیدی تلگرام من:farniashams81@
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
سلام. خیلی ممنونم.
متن و برداشت خیلی خوب و بازی ها عالی. تعلیق بین واقعیت و کابوس. خیلی لذت بردم.
۱۰ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انقدر این اجرا تمدید شد که من باز عهد باغ کتاب نرفتن بد مسیر رو شکستم! و چه خوب که اینکار رو کردم!
اولش خیلی نگران بودم که نکنه تجربه اون یکی سالن باغ کتاب برام تکرار بشه که حتی با وجود ردیف دوم بودن ولی بازم نصف صحنه رو نمیدیدم اما اصلا این اتفاق نیفتاد و به نظرم هر جا که بشینید کامل میتونید اجرا رو ببینید مخصوصا اینکه صابر ابر همش در حال حرکت هست و با همه سعی میکنه تعامل داشته باشه، جنس تعاملش هم خیلی دوست داشتنی هست و اصلا حس معذب بودن به آدم دست نمیده.
متن رو خیلی دوست داشتم جوری که برام جالب شد خود کتاب و اقتباس های دیگه ای که ازش شده رو هم جست و جو کنم و بعد از اون میتونم با اطمینان بگم این جادوی صابر ابر هست که انقدر این کار رو دوست داشتنی و جذاب کرده!
اون دیالوگهایی که با خشم مستقیم سر مخاطب فریاد میزد و عصبانی بود از شایعات به نظرم حرف دل خودش و همکاراشون بود که به زیبایی تمام از دل داستان بیرون کشیده بود.
میشه گفت بهترین نحو اعتراض به فیلم برداری در حین اجرا یا چک کردن مداوم گوشی توسط تماشاگرا همین هست که گفت:وقتی یکی داره از زندگی خصوصیش پیشت حرف میزنه نباید از گوشیت استفاده کنی و فیلم بگیری و خیانت کنی!(چیزی که توی ... دیدن ادامه ›› ذهنم مونده)
دکور،نور،موسیقی و تعامل با تماشاگرا همه یک پکیج کامل بودن ولی هنوز یه مقدار در مورد فاطمه تقوی توی ذهنم سوال هست.
در کل خیلی دوستش داشتم و پایانش هم خیلی جذاب بود!
ستاره های تیوال برای توصیفش حق مطلب رو ادا نمیکنه چون این اجرا قلبتون رو نوازش میکنه❤️
خود اسم ایمان صیاد برهانی همیشه این اطمینان رو میده که قرار تئاتر خوبی ببینی ولی چیزی که ما دیدیم محشر بود!❤️
در لحظه ورود با یه دکور جذاب و پر جزئیات روبرو هستیم ک خودش حس خیلی خوب و خودمونی بهت میده، مثل اینکه دعوت شده باشی خونه ی دوستت و همین حس آرامش باعث میشه راحت بتونی حدود یک ساعت و نیم روی صندلی ها فوق ناراحت کاخ هنر بشینی.
بازی ها عالی بودن.در کل به نظرم یک سوم اول نمایش برای واضح سازی ماجرا یه مقدار کند هست ولی بعد از اون جوری روی غلتک میفته که نمیتونی چشم ازش برداری.
متن رو خیلی دوست داشتم البته یه مقدار کلمه من زیادی تکرار میشد که درک میکنم میخواست کامل مفهوم رو برسونه ولی خوب یه مقدار این تکرار خسته کننده میشد ولی حس میکنم برای هر کسی که یه مقدار روی خودشناسیش کار کرده باشه این تئاتر خیلی جالب هست!
حس شگفت آوری که حتی خودت هم از چیزی که میتونی بهش تبدیل بشی یا شدی تعجب میکنی!
این درگیری با درونت که نمیخواد قبول کنه طی سالها با توجه به اتفاقاتی که برات میفته و تجربه هایی که از روابط اجتماعیت به دست آوردی از چیزی که میشناختی دور شدی و شخصیت جدیدی درونت شکل گرفته که حتی برای خودت هم غریبه هست ولی مسلما انکارش کمکی ... دیدن ادامه ›› بهت نمیکنه.
به قدری ترسیم این تفکر برام زیبا بود که واقعا دوست دارم دوباره این تئاتر رو ببینم.
اتفاقاتی که درون رویا رخ میداد و جان بخشیدن بهشون خارج از کادر واقعا جذاب بود مخصوصا بخش فیل که خیره کننده اجرا شد.
خسته نباشید به همه که درخشان بودید✨

*فقط ای کاش مثل جمله ای که در نمایش اومد:که ما محکوم هستیم به زندگی .....ما محکوم نبودیم به تحمل صندلی های غیراستاندارد کاخ هنر!
*موسیقی ها دوست داشتنی و پوستر گیرا و کامل! ممنون که اسم آهنگ های استفاده شده رو هم در بروشور ذکر کردید❤️
نمایش کامل یک خانواده ادایی و انتلکت که همه جوره در حال قضاوت کردن همه هستن چون در نظر خودشون عالم دهرن ، ولی پاش بیفته که بخوان با صورتشون معرفی ... دیدن ادامه ›› بشن از ترس به خودشون میلرزن!
همه پشت ماسک و حسابهای مجازی جعلی وقیح و بی پرده حرف میزنن تا موقعی که بخوان خود واقعیشون رو نشون بدن و اون زمان هست که پوچی درونشون رو میشه.
خلاصه که حرف زدن آسونه ولی عمل خود این افراد 180 درجه با حرفشون فرق داره.(یاد پستای افرادی میفتم که خودشون سمی ترین هستن و هر روز به بقیه توصیه میکنن که آدم های سمی زندگیتون رو حذف کنید😂 یا اون فردی که بی مصرف ترین آدمی که میشناسی ولی اینستاش هر روز صبح قهوه به دست داره پست انگیزشی منتشر میکنه!)
نمایش جمع و جور خوبی بود امتیاز من 3.5 از 5
برای من همه چیز متوسط بود و این تنها جمله ای که میشه کار رو توصیف کرد.
تقریبا همون اوایل نمایش داستان به طور کلی لو رفت. شاید هم این عوارض کتابها و سریال های محتوای مشابه باشه که من زیاد باهاشون مواجه بودم.
به طور خلاصه: دکور جالب ، بازی خوب ستاره پسیانی و رامین سیاردشتی تنها ویژگی هایی بودن که این رضایت متوسط رو برام رقم زدن.
اجرای قبلی کلی درخواست سانس زودتر ازتون داشتیم که هیچ نتیجه ای نداشت.
این اجرا هم که باز همون ساعته.
مرسی که انقدر توجه میکنید
میشه اطمینان داد با حال خوبی از سالن بیرون میاین چون طنازی گروه ولشدگان واقعا دوست داشتنی البته اگه بتونید ببینیدشون!
چیزی که خیلی تو ذوق میزنه نحو چینش صحنه و بازیگران هست که هم گروه ولشدگان هم بخش مهمی از داستانی که روایت میشه در قسمت های گوشه های خارجی سن قرار گرفتن و واقعا برای عده ی خیلی زیادی از تماشاگران اصلا قابل رویت نیستن.
وقتی سن به این بزرگی در اختیار دارید قطعا میشه طراحی بهتری انجام داد.
اما به طور کلی موسیقی عالی و فان.
بازی ها متوسط و در حد آثار کمدی معمولی با اینکه بازیگر زهره تلاش خیلی بیشتری داره و طراحی صحنه ضعیف.
اینکه اشارات مستقیمی به بخشی از اتفاقات روز رو در کار میگنجونن واقعا جای تقدیر داره و خیلی لذت بردم از این حرکت.
در کل تجربه دوست داشتنی بود و اگه مشکل چینش حل بشه بنظرم همه میتونن لذت بیشتری ببرن.
ممنون که مارو تماشا کردید😍
۰۸ دی ۱۴۰۳
فاطیما درستکار
ممنون که مارو تماشا کردید😍
❤️🌟
۰۸ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تا حالا انقدر توی وجودم پارادوکس حس نکرده بودم.حس اینکه کلی لعنت کنی و بخوای بری توی صورت خندونش مشت بزنی بعد به خودت بیای و بگی ماشاالله چقدر خوب داره بازی میکنه!
هر چی فکر کردم دیدم همه چی خوب بود.طراحی صحنه مختصر و مفید بود و واقعا تمام آنچه باید رو بهت منتقل میکرد.خیلی خیلی ایده گچ ها رو دوست داشتم.
بازی ها اکثرا عالی بودن مخصوصا بهروز پناهده که واقعا سخته این همه آدم با تنفر بهت نگاه کنن ولی تو بتونی اون لبخند مریض رو حفظ کنی.
داستان با ریتم خوبی روایت میشد و واقعا متوجه گذر زمان نشدم.
نحو معرفی کردن این نمایش به دوستام براشون خیلی عجیبه که میگم:جیگرت خون میشه ولی عجب نمایش و بازی های خوبی!
خسته نباشید به همه ی عزیزان برای من که امتیازش کامل بود🌟
چقدر خوشحالم که دوست داشتی مهسا جانم 😍❤️
۰۷ دی ۱۴۰۳
کهبد تاراج
سلام ارادت ممنون از لطفتون ♥️🎭
خسته نباشید همه چی عالی بود❤️🌟
۰۷ دی ۱۴۰۳
مهرناز خلیلی
چقدر خوشحالم که دوست داشتی مهسا جانم 😍❤️
واقعا مگه میشد دوست نداشت کار به این محشری رو❤️🌟
۰۷ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خلاصه نوشته شده که بیشتر شبیه به سریال The Odd Couple که خود متیو پری هم درش بازی کرده
درود بله این متن برگرفته. سریال زوج عجیب. که نویسنده و کارگردانش. متیو پری بود است
۰۶ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم!
متن با اینکه خیلی سنگین بود ولی چقدر هوشمندانه انتخاب شده بود و واقعا دست مریزاد به بازیگران که حتی یکبار هم در گفتن این دیالوگ های سخت و طولانی ، مشکل و اشتباهی نداشتن.
طراحی لباس و اکسسوری واقعا جذاب و منحصر به فرد بود.
ریتم خیلی خوبی در کل نمایش جریان داشت و واقعا هر قابی که روی صحنه شکل میگرفت خیره کننده بود.
این اولین اجرایی بود که من از این سه گانه دیدم و همش حسرت میخورم کاش زمانی فراهم بشه تا بتونم شاهد این سطح از تسلط و هنر باشم.
همگی خسته نباشید. درخشان بودید🌟
مهسا مهدی (minaleilo)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
کاش تمدید بشه که بتونم دوباره ببینمش
من دلم‌میخاد با این‌گروه داستان های بیشتری ببینم و بشنوم.. مخصوصا داستان‌های شاهنامه... اهل دوبار دیدن یه نمایش نیستم😉
۲۳ آذر ۱۴۰۳
مهسا مهدی
من متاسفانه تجربه خوبی نداشتم از تماشای نمایش و اونطور که باید لذت نبردم بخاطر خانم کناردستیم که کل اجرا رو از زیر روسریش فیلم گرفت و هر 5 دقیقه یکبار در حال چت با گوشی یا صحبت با کنار دستیش ...
خوب کردی گفتی.. متاسفم که تجربه بدی داشتی‌‌..
۲۴ آذر ۱۴۰۳
هما م
خوب کردی گفتی.. متاسفم که تجربه بدی داشتی‌‌..
دیگه واقعا خیلی ناراحت بودم و اون فرد هم لایقش بود.
خیلی جای تاسف داره که این برخوردها داره تجربه دائمی میشه...من واقعا آدم ها درک نمیکنم وقتی براشون جالب نیست چرا وقت و پولشون رو هزینه میکنن و مایه عذاب بقیه دوستداران هم میشن؟! کاش این حرف که تئاتر دیدن باکلاسیه حذف شه!
۲۴ آذر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول تشکر کنم بابت سانس زودتر که باعث شد بعد از مدت طولانی بیام باغ کتاب که بعدش بیست دقیقه تاخیر بخاطر مشکل فنی اولین ضدحال وارده باشه.
در مورد ... دیدن ادامه ›› سطح یکسان صحنه و صندلی ها باید بگم من با وجود اینکه ردیف دوم و وسط بودم بازم نمیتونستم جناب سیدی و پسیانی رو ببینم چون دوست قد بلندی دقیقا جلوم بودن و سطح یکسان هم توی این ماجرا نور علی نور.
نکته مورد علاقه ام از کل نمایش دکورِ عالی بود! پر از جزئیات و جذاب.
چرخش صحنه و فضای داخلی و خارجی هم خیلی برام چشم نواز بود.
اما متن....خوب اصلا مورد پسند من نبود و اگه طنازی های خسرو پسیانی وآواز خواندن های هر از چندگاهیش نبود میشه گفت اصلا زمان نمیگذشت چون ریتم خیلی کند بود و تایم کار خیلی بلند.
مشکل اصلی من شخصیت عبدو بود این فرد اگه قرار بود بیان کننده ترومای افراد خاورمیانه باشه باید بگم اصلا درست نشان داده نشده یا بهتر بگم درست نوشته نشده.
رفتار عصبی و پرخاشگری مداوم اونم سر کوچکترین مسائل.توهین و تخریب شخصیت نزدیک ترین افراد زندگیت و بعد ناراحتی از اینکه چرا تمایلی ندارن دیگه تو رو توی زندگی همراهی کنن.
این ها به نظرم ترومای خاورمیانه نیست.کسی که غم بزرگی رو تجربه کرده باشه به عزیزترین فرد زندگیش نمیگه امیدوارم سرت بیاد و وقتی این اتفاق افتاد لحظه ای باهاش همدردی نکنه.
از اون بدتر ارتباط برقرار کردن ناگهانی با دوست صمیمی پارتنرش و کسی که ازش متنفر بود کاملا نشان از رفتار دوقطبی عبدو داشت.
در کل شایدم مشکلم با متن شناخت دقیق همین تایپ آدم باشه کسی که عصبانیت بی جای خودش رو میخواد گردن هر چیزی بندازه تا مجبور نشه قبول کنه رفتار غلطش رو باید تصحیح کنه و دیگران نباید تاوان خشم اون رو بدن با وجود اینکه در طول نمایش چندین بار بیان میشه که بقیه افراد هم مشکلات خاص خودشون رو در زندگی دارن و بطور کلی افراد الکی خوشی نیستن. به هرحال مقصر دونستن زمین و زمان راحت تر هست.
خلاصه بگم آیا این تئاتر به اندازه ای که من هم قیمت پول بلیت کار پول اسنپ بدم و بیام باغ کتاب برام دوست داشتنی بود؟نه😂
اگه کل نمایش خسرو پسیانی و مازیار سیدی برامون آهنگ میزدن و میخوندن برام جذاب تر بود تا این داستان ولی خوب هدف این نبود.
من نمیدونم کسی که عصبی هست و نمیتونه یه جا ساکت بشینه خودش متوجه این قضیه نیست؟
دیشب اقایی که کنار دست من بودن هر چند دقیقه یکبار با تیک عصبی شدید لباسشون رو مرتب میکردن ، دستشون رو توی جیبشون میکردن و نفس های عمیق بلندی که میخواستن بگن خیلی کلافه شدن.
خوب نیاید تئاتر! نیاید اقا گناه بقیه چیه؟! بخدا من ترسیدم حتی تذکر بدم! بگذریم صدبار دستتون خورد توی پهلوی من ، اینکه من باید یکی عین عبدو رو کنارم تحمل میکردم دیگه واقعا نهایت شوربختیم بود!
۱۲ آذر ۱۴۰۳
آرمین
خب ماهیت اختلال انفجاری متناوب دقیقا همینه، چون با مقداری نارسیس همراهه. تو طعنه بزن، غیبت کن، کتک بزن، تهدید کن، دروغ بگو و خودت را مجزا کن و پاک قرار بده خب این رویه برای خیلی از مخاطبین قطعا ...
البته که تئاتر امروزی ما همیشه دیگه مجبور هست که حرفاشو در قالب اروپا ارائه بده و گرنه اصلا مجوز نمیگیره.
خلاصه که شنیدن نظرات و گفتگو با شما دوستان عزیز و اهل تفکر جذاب بود و در نهایت حس هر کسی برمیگرده به تجربیاتی که از زندگی داره و همون نقطه وصلش میشه با مفهوم کلی داستان.
۱۲ آذر ۱۴۰۳
مهسا مهدی
البته که تئاتر امروزی ما همیشه دیگه مجبور هست که حرفاشو در قالب اروپا ارائه بده و گرنه اصلا مجوز نمیگیره. خلاصه که شنیدن نظرات و گفتگو با شما دوستان عزیز و اهل تفکر جذاب بود و در نهایت حس هر ...
بله خب بحث اینه که متن اورجینال ربطی به خاورمیانه نداره و اتفاقا در همان اروپاست پس نیازی به این تغییر نبوده.
سلامت باشید حس متقابل.
۱۲ آذر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زحمت زیادی کشیده بودن ولی متاسفانه موردپسند من نبود.
در ابتدای ورود و با دیدن دکور خوشحال بودم که احتمالا قرار خیلی از نمایش لذت ببرم ولی اواسطش به کسی که پا شد رفت بیرون غبطه خوردم(اصولا همچین عادتی ندارم و تا حالا هم انجام ندادم، چون همش به خودم میگم شاید حتی لحظه ای باشه که کل کارو جبران کنه....ولی نبود)
مشکل اصلی من با متن بود که هیچ جوره باهاش ارتباط برقرار نکردم جز اون تیکه ای که چندبار تکرار شده (بالاخره از اینجا میرم حتی اگه همه بگن از این جا بدتر هم هست و همه جای دنیا همین شکله... البته نقل به مضمون)
متن به معنای واقعی کلمه برای من یه منگی بود! ولی نه منگی خوب بلکه زجرآور ، کابوس وار و خسته کننده.
همونطور که اشاره کردم دکور رو دوست داشتم ولی گریم بد بود.
موسیقی متوسط و نورهای طراحی شده اواخر کار که نبض دار بودن اذیت کننده.
استفاده از سایه ها و بازیگران فرم هم که این روزها خیلی رایج شده و بازم همین عوامل باعث میشد زمان بگذره.

خلاصه کار از اول همین بود؟حس میکنم چیزی دیگه ای خونده بودم یا اشتباه میکنم؟
۰۹ آذر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید