اول تشکر کنم بابت سانس زودتری که باعث شد بالاخره این نمایش رو ببینم.
باید بگم من این کار رو خیلی دوست داشتم و شاید این برگرده به زیست مشابهی که منم تجربه اش رو دارم.
دیدن انسانهایی که مدت زمان زیادی از زندگیم رو باهاشون گذروندم روی صحنه نمایش خیلی برام دوست داشتنی بود و همش به خودم میگفتم واقعا برای نوشتن همین زندگی روزمره میتونه بهترین باشه و چه حیف که من نویسنده این کار نیستم.
به عنوان کسی که از ده سالگی تا هفده سالگی کلاس زبان رفتم میتونم حس تک تک کاراکترها رو درک کنم.
از نوجوانی که به عنوان یه تفریح یا به اصرار والدینش سر کلاس اومده و دغدغه خاصی نداره تا کسی که از استرس و فشار عصبی برای اجبار یادگیری به همه پرخاش میکنه تا افرادی با سن بالاتر که یادگیری براشون خیلی سخته ولی با تمام وجود در حال تلاش هستن.
اون دیالوگ که (وقتی انگلیسی حرف میزنم قدم بلندتر میشه) حس عجیبی که سخت میشه در قالب کلمه بیانش کرد ولی حس خوبی!
حس همون نوجوان که دنیای جدیدی رو داره کشف میکنه و مثل معلم و پسر جوان که این حس رو تجربه کردن و حالا جایی رو انتخاب کردن که بتونن با افراد
... دیدن ادامه ››
هم علاقه خودشون معاشرت داشته باشن و از این اشتراک لذت ببرن.
من وقتی بعد هفت سال پدرم جلسه آخر دنبالم اومد توی ماشین شروع به گریه کردم. اون موقع نمیتونستم در جواب پدرم بگم چرا دارم گریه میکنم ولی الان میدونم تموم کردم روتین های طولانی زندگی خیلی سخته.
حس اینکه من قرار با تایمی که اینجا میمومدم چیکار کنم؟الان همه توقع دارن من زبانم عالی باشه و همه چی رو متوجه بشم و اگه اینطور نباشه من ناامیدشون کردم و پول پدر و مادرم رو هدر دادم و هزارتا چیز دیگه....
چقدر من تک تک کاراکترها رو دوست داشتم و درکشون میکردم و میتونم ساعت ها راجبشون بنویسم.
اما بجز این این تجربه مشابه که منو عاشق این تئاتر کرد اگه بخوام به چشم کسی که متوجه انگلیسی نمیشه به کار نگاه کنم باید بگم متاسفانه خیلی جاها زیرنویس با سرعت گفتن همخوانی نداشت یا حتی ترجمه ی درستی صورت نگرفته بود یا کلا ترجمه نشده بود ولی تسلط اقای نظام دوست و خانم عزیز واقعا عالی بود.
دکور حقیقتا حس کلاس زبان رو منتقل میکرد.
بازی ها رو دوست داشتم و این کار رو حسابی توصیه میکنم.
خسته نباشید به همه❤️