در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
با توجه به راهپیمایی مناسبتی جمعه ۳۰ شهریور در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود برای تماشای برنامه‌های هنری، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال آرش یوسف زاده(هالین) | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:59:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خلاقیت و مهارت موج می‌زند در این اجرا.
درود.
سپاس فراوان 🌹
۱۶ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی بد بود. سکون و سکوت‌های طولانی مدت. همهمه و وردخوانی‌هایی که مثل پتک به سر آدم فرود می‌آمد و هر چه گشتم به مفهوم و روایت کار نرسیدم.
این به نظرم اشتباه چون طراحی صحنه و اکشن و صداگذاری هایی که انجام شده بود کاملا با روند اجرا منطبق بود
۲ روز پیش، پنجشنبه
مرسی از این که نظرتون و نوشتید🙏🏻🌸
۲۳ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در انتظار رونمایی و تماشا، ترکیب تیم برنده است به نظر؛ مرحوم استاد رادی و جناب آقای مرزبان.
بازیگران انرژی زیادی برای کار خرج کردند،خدا قوت.
اما حرکت ها در هر بخش نه هماهنگی کافی را داشت و نه شکل بدن‌ها و ساخت فرم کلی قاب و حرکات منتقل کننده مفاهیم بود. متاسفانه من خط سیر روایی در حرکات و هندسه اجرایی ندیدم.
موسیقی برای منی که شیفته‌ی زبان و فرهنگ بلوچی هستم تا حدودی لذت بخش بود هر چند آن هم چه در خوانندگی و چه در نوازندگی در حد بالایی نبود.
استفاده از طناب ساخته شده از الیاف درخت خرما، سبدهای سنتی ساخته شده از برگ نخل و خوشه و نخل روی صحنه، دکور جالب و فضای مناسبی را برای کار ایجاد کرده بود.
در هر حال این تیاتر در دسته‌ی کارهای حمایتی برای تماشا قرار می گیرد و فاصله زیادی تا استانداردهای نمایشی این ژانر دارد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ریچارد سوم یک اثر فوق العاده است اما مهجور، چرا؟!
حیف.
داستان و فرم اجرایِ جذابی دارد و یک بازی درخشان از آقای مصطفا لطیفی خواه. طراحی صحنه هم خلاقانه است.
دست مریزاد به آقای بختیاری و گروهش.
فقط در بازگشت به پرده اول، صحنه خشم ملکه خیلی انفجاری ست و بازی خانم یکتا در این صحنه اگزجره شده جوری که کنترل لحن و تن صدایش را از دست می دهد. بخش تعاملی آخر هم غیر ضروری است- جایی که ریچارد به بازی ملکه ایراد می گیرد و یک تماشاچی را وارد صحنه می کند تا پشت سر او بایستد و برایش شراب بریزد در حالی که او بر روی تخت سلطنت نشسته- این بخش سایر مشارکت را لوث می کند.
درود جناب یوسف زاده، به نظر من هم واقعا ریچارد با وجود کیفیتش مهجور است اما در مورد بخش پایانی نکته‌ای که به نظر من رسید به عنوان یک تماشاگر (که البته حضور در صحنه به عنوان بازیگر را در تئاتر دانشجویی و غیردانشجویی نیز تجربه کرده بودم) دعوت شدن به روی صحنه ذاتا برای یک مخاطب (به خصوص که برای حضور روی صحنه را تجربه نکرده باشد) طبیعت جذابی دارد. و این دقیقا از دیدگاه من بیانگر این موضوع است که دعوت به شر ممکن است لزوما با ظاهر بدی نباشد، ممکن است برای شما شبیه یک تفریح باشد و حتی وقتی نور صحنه روی صورتتان است به این فکر نکنید که یک انسان دارد آنجا خفه می‌شود. مجددا به قول آنا هارنت در کتاب "آیشمن در اورشیلم":
"مشکل آیشمن دقیقا این بود که افراد زیادی مثل او وجود دارند، افرادی زیادی که نه منحرف هستند و نه سادیستیک، ولی آن‌ها شدیدا و به طرز ترسناکی عادی بودند و هستند و از دیدگاه سازمان‌های حقوقی و استاندارد‌های اخلاقی ما، این عادی بودن از همه جنایات دیگر ترسناک تر بوده است."
۵ روز پیش، دوشنبه
آرش یوسف زاده(هالین)
سلام ممنون از توضیحاتت؛ ولی هنوز هم فکر می کنم دعوت زیاد از تماشاچی برای مشارکت در اجرا و یا حضور بر روی صحنه به عنوان یک تکنیک غرق عادت، موجب عادی سازی می شود و به تر ست در یکی دو نوبت اضافه ...
هر اتفاقی در صحنه تولید نشانه میکند و مخاطب از دریچه ذهن خود به آن مینگرد..گاهی تکرار مسبب طنز است. باید به این مهم ( ورود تماشاگران به صحنه) به جزیی از کل نگاه شود. به مفهوم کارگردان دیکتاتور در اجرا بیاندیشیم و تعمیم و ورود آن به صحنه ی نمایش.. به روند شکل گرفتن شخصیت اصلی در دل اثر.. از کجا به کجا.. به هر حال اتخاذ فاصله گذاری و جنس مشارکتی شدن کار را به فال نیک بگیریم.
۵ روز پیش، دوشنبه
ممنونم از لطفتون و همینطور نظراتتون عزیز دل
۵ روز پیش، دوشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

نمایش امان یک‌ کار خیلی ساده ولی قصه گو ست. تئاتری لخت که کسل کننده نیست و رابطه تماشاچی با کار قطع نمی شود.
کار دغدغه مندی ست ولی شعاری نیست.
بازی های متوسط و همگن، چیز درخشانی ندارد ولی استاندارد است.
در مجموع ۳ از ۵
یک اجرای خیلی معمولی است.
نه در فرم و نه در محتوا نکته قابل توجهی ندارد.
طراحی صحنه آزاردهنده است.
بازی خوب آقای داخ از نکات قابل اشاره در این نمایش است.
کار خیلی خوبی بود و حتی به نظرم به دوبار تماشا می ارزد.
داستان به صورت سمبولیک دارای روایت های تاویل پذیری است.
گِرد بود صحنه و لخت بودنش، شبیه بودنش به سیاه چاله، تشک کشتی و تکرارپذیری دایره وار تاریخ اشارات جالبی را به ذهن متبادر می سازد.
متن هم قوی است و بر پایه تحقق بر روی شعر و ادبیات کهن و حتی معاصراست. دیالوگ هایی با طعنه و تعریض به عرفان و ادبیات و حکمرانی سرزمینی طراحی شده است.نگاه ویژه ای به کارکردهای منفی خرافات و توهم و ایجاد چالش در خصوص ابعاد مثبت و منفی رویا دارد.
فکاهی و طنز سیاه جاری در نمایش مضحک نیست و بر پایه ی استفاده ابزاری از شوخی های جنسی برای خنداندن تماشاچی بنا نشده است.
بازی های خوبی را شاهد هستیم.
فقط موسیقی در 5 دقیقه ابتدایی کار با بازی و دیالوگ ها و حجم صدای بازیگران سینک نیست هم به لحاظ ریتم و هم حجم صدا؛ در این بخشِ - پنج دقیقه ابتدایی کار - متاسفانه موسیقی کار دیالوگ ها را می خورد که امیدوارم در روند اجراهای بعدی اصلاح شود.
آقای گلچین عارفی خارق العاده است نابغه است!
سحر بهروزیان
آقای گلچین عارفی خارق العاده است نابغه است!
اصلاح می کنم غلط های املایی تان را..
آغای گلچین عارفی خارغ العاده است نابقه است!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این تیاتر برای من یک کمیک استریپ نمایشی بود و به نظرم خلاقانه.
بازی ها و طراحی صحنه خوب بود. انتقال مفهوم عمیق و قابل تامل در لایه درونی کار با ارایه گزاره های ساده هم از نظر من هنر این نمایش بود.
مراسم قطع دست در اسپوکن
اجرایی ساده از یک درام به سبک کلاسیک با بازی های متوسط.
بازی خانم جوان ضعیف و دور از بقیه بازیگران بود.
احتمالا اشکال اساسی دراماتورژی کار است. خستگی از نمایش را در حین اجرا در چهره و اکت‌های تماشاچیان‌می‌توان دید.
به نظرم این اجرا به ادعای اصلی نمایش یعنی یک کمدی سیاه، اصلن وفادار نیست.
امتیاز من ۳ از ۵.

کار شسته و رفته و پرکششی بود. داستان، اجرا، دکور، نور و بازی‌ها خوب بود. یک تیاتر داستان‌گو با بازی ‌های یک‌دست و گریم خوب.
تیاتر زیگموند یک کلاژ ست که درنیامده.مواجهه و چالش های ذهنی که در اجرا طرح می شود چندان عمیق نیست.به لحاظ فرمی نیز کار انگار جایی بین سوریال و ریال آویزان می ماند. نوسان لحن از کمدی به جدی نیز بدون انتقال وضعیت در اجرا رخ می دهد و قابل هضم نیست.
در مجموع 3 از 5.
ایده های جذابی در استفاده از دکور، نور و تلفیق آن ها با حرکت در این نمایش وجود داشت.
بازی ها به خصوص بازیگر زن نمایش خیلی خوب بود.
کارهای فرمی و بدن در جاهایی خیره کننده است.
اما این نمایش امکان اجرا با زمان کوتاه تر را هم دارد.

تیاتر دشواری‌ ست، کاری ابزود و به شدت سمبولیستی که نیاز به شناخت نمادها برای باز کردن گره‌های درام جاری در کار دارد.
اما کشف مسائل و مفاهیم حین اجرا و درگیری ذهنی بعد از تماشا حس لذت بخشی دارد.
به نظرم برای ورود به جهان کار و همراهی با آن؛ باید حداقل دوبار اجرایش را دید.
مریم علیپور و محمد فروزنده این را خواندند
سام رضایی و میلاد فراهانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام اگر از این منظر به این نمایش نگاه کنیم که قرار نیست این سبک از تیاتر اساسن در ذهن مخاطب مساله‌ ایجاد کند و بیرون از سالن درگیری ذهنی داشته باشیم باهاش و صرفن دید فان دارد.
به نظرم کار در پیش‌برد خط سیر داستانی دراماتیک ناموفق نبود. روایت سیال ذهن و وجوه سورئال باور پذیر بود و برای تماشاچی در انتهای نمایش نیز گره‌گشایی می شود.
در کل با قرار دادن این نمایش در دسته تئاترهای موزیکال به نظرم نمی‌شود مثل سایر تئاترها با جزییات و وسواس تکنیکی نقدش کرد و من می خواهم بگویم سرجمع در میان تئاترهای موزیکال چند وقت اخیر، اجرای محترم و دل نشینی بود.
و استفاده خلاقانه از نور و صدا به صورت تخصصی و با دقت؛ قاب های دیدنی و شنیدنی را برای تماشاچی به همراه دارد‌.
متاسفانه ریتم کند نمایش و اجرا، کار را بسیار کسالت بار کرده است. مصداق بارزش عدم تمرکز تماشاچیان بر روی اجرا است و سرک کشیدن شان به موبایل و حتی چرت زدن در سالن حین تماشا.
پرداخت داستانِ رویا و حسرت‌ها با بیان این شکلی‌اش هم بسیار تکراری ست.
کاش بیش‌تر به درهم شکستن مرز بین رویا و واقعیت می پرداخت. در این مورد فقط در یک پرده مانده به آخر نمایش، ثریا در دیالوگی خطاب به نریمان به ما نشان می دهد که او نیز باخیال داشتن و زندگی کردن با دخترش می زیسته و این غافلگیری جذاب بود. وجه شاعرانگی کار در بیان رویا و خیال پردازی خیلی ضعیف بود و بیان شاعرانه از دهان این شخصیت‌ها ممکن نبود.
در مجموع کاری ضعیف با بازی های خوب را شاهد بودیم.
جناب یوسف زاده از اینکه نمایش ما را برای دیدن انتخاب کردید بسیار سپاسگزار هستیم. بسیار لطف کرده و نظرات خود را درج کردید. این نظرات برای نویسنده و کارگردان و همه عوامل گروه بسیار اهمیت دارد. همه تلاش ما برای جلب نظر شما تماشاگران محترم است. با دقت و توجه موارد شما را توجه خواهیم کرد و امیدوارم در نمایش های بعدی گروه بتوانیم اثری را تولید و اجرا کنیم که نظر شما را جلب کند. قدردان شما تماشاگران محترم به عنوان سرمایه های ارزشمند هستیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تاخیر حدود 40 دقیقه ای شب قبل در تحویل سالن شماره سه به گروه نمایش دروغ پارلمانی، برخورد نامناسب برخی پرسنل مجموعه شهرزاد در پاسخگویی و راهنمایی تماشاچیان این نمایش و عدم اعلام میزان تاخیر برای برنامه ریزی مجدد، سیستم صوتی سالن شماره سه، تهویه نامناسب این سالن و گرمای هوا؛ اجازه ورود افراد به سالن پس از شروع اجرا؛ نقاط ضعفی است که بایستی مدیریت مجموعه شهرزاد برای آن های چاره اندیشی کند.
متاسفانه متاسفانه تمام مواردی که ذکر کردید چند سال در این مجموعه دیده می شه و به جای اصلاح کامنتهای معترض پاک می شه.
کامنت سعید قدرتی به چه علت حذف می شه وقتی به اجرای سریالی نمایش ها اشاره کرد؟!
۱۲ اردیبهشت
عرض سلام ،واقعا برخورد پرسنل تاتر شهرزاد اصلا خوب نیست ،بلیط فروشی ،خانم جدید بسیار برخورد بدی داره،شرایط سالن ها اصلا خوب نیست ،صندلی های ردیف اول رو همیشه گرون تر از حد معمول چه بسا به قیمت ۴۰۰ هزار تومن هم ببنده فروختن ،تهویه سالن ها بسیار بد ،
۲۸ اردیبهشت
عرض سلام ،واقعا برخورد پرسنل تاتر شهرزاد اصلا خوب نیست ،بلیط فروشی ،خانم جدید بسیار برخورد بدی داره،شرایط سالن ها اصلا خوب نیست ،صندلی های ردیف اول رو همیشه گرون تر از حد معمول چه بسا به قیمت ۴۰۰ هزار تومن هم ببنده فروختن ،تهویه سالن ها بسیار بد ،
۲۸ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار ایرادات اساسی دارد؛ از بازی تیپیک منشی و نقشش که در نیامده بگیر تا صدای قصاب که به شدت در حجم و لحن "جیغ" است و مدام دعا می کنی که نیاد روی صحنه یا اگر میاد حرف نزند.
رفت و آمدهای بی مبنا هم در صحنه زیاد است و با آن دکور ناقص و ناایمن مدام فکر می کنی الان است که درها بیفتند.
اپیزود اول اجرای موزیکال ناهنجاری صوتی است و اصلا مشخص نبود که چه چیزی در حال خواندن است. برای تنظیم سیستم صوتی سالن هم باید چاره ای پیدا کنید.
وارد کردن آن مرد تبهکار مسلح در انتهای نمایش هم اصلا توجیهی ندارد و کاملا اضافه است. این کار می تواند کوتاه تر از 65 دقیقه باشد.

متاسفانه در ادامه بی نظمی های مجموعه شهرزاد نمایش با 45 دقیقه شروع شد و سیستم تهویه آنقدر افتضاح بود که سالن به سونا تبدیل شده بود.
طراحی صحنه خلاقانه و بازی های قوی آقایان مرادی و محسنی از نقاط چشمگیر این اجرا بودند.
یک سوم پایانی نمایش ریتم و روایت؛ جذابیت زیادی داشت، کاش نویسنده/ کارگردان روایت ِ نشان در شروع و مواجهه ورودی تماشاچی با کار را اصلاح کند. آن چه در یک ربع آخر تیاتر اتفاق می افتد و تماشاچی را درگیر می کند بسیار جذاب تر است و می شود گفت که در ابتدا، کار نمی تواند قلابش را بیندازد و تماشاچی را بگیرد. به نظرم ابتدا ریتم کند است، تکرار زیاد است و بازی بیش از حد اگزجره و هیستریک.
تبریک مجدد به آقای کوهی و مرادی؛ دم شما گرم.
کاری در حد متوسط با بازی خوب.
روایت‌های اول و آخر به نسبت جذاب بودند و مرا درگیر کردند.
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید