در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نوید آغاز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:34:47
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش اشتراکی i
درباره نمایش‌های «درد» و «اشتراکی»
ملاحظاتی در باب شیوه بازنمایی رنج فرودستان

محمدحسن خدایی

روزهای پایانی سال فرا رسیده و همه در تکاپوی ... دیدن ادامه ›› سر و سامان دادن به زندگی روزمره و به استقبال بهار رفتن هستند. در این میان «نهاد اجتماعی تئاتر» به مثابه یکی از عرصه‌های تخیل و سرگرمی و آگاهی، می‌تواند و می‌بایست به تامل در باب ضرورت حضور عمومی خویش در عرصه نمادین بپردازد و مسیری که در سال ۱۴۰۳ پیموده را به قضاوتی انتقادی بنشیند. به واقع خالی ماندن سالن‌های تئاتر از تماشاگران، نشانه‌ای است هشدار دهنده که نسبت به گذشته فزونی یافته و این نکته قابل تامل را گوشزد کرده که چگونه کیفیت اغلب آثاری که بر صحنه‌اند چندان که باید چنگی به دل نمی‌زند و شوری در مخاطبان این اجراهای به اصطلاح حرفه‌ای برنمی‌انگیزد. بنابراین هنرمندان این روزهای تئاتر می‌بایست با نگاهی منتقدانه به وضعیت دشوار کنونی نظر کنند و در پی یافتن راهکاری عملی برای برون‌رفت از وضعیت نابسامان تولیدات تئاتری باشند. در این میان نمی‌توان نقش نهادهای پرقدرت فرهنگی را کتمان کرد و مشکلات بوجود آمده را تنها به هنرمندان و گروه‌های تئاتری فرو کاست. به هر حال تضاد «عاملیت و ساختار» در جوامع توسعه‌نیافته‌ای چون ایران در طول این سال‌ها با شدت ادامه داشته و همچون مانعی ستبر در مقابل اصلاح امور و امکان ساختن یک وضعیت مناسب و مطلوب عمل کرده است. حال در پایان سالی که گذشت این فرصت فراهم شده تا بار دیگر به مسیری که پیموده شد نگاهی دوباره کنیم و چشم‌انداز پیشِ روی خود را از نو رصد کرده تا شاید اندکی از مصائب پیش‌آمده کاسته شود و روزگار بهتری فرا برسد.

در این شماره از روزنامه به دو اجرایی می‌پردازیم که بعد از جشنواره تئاتر فجر به صحنه رفتند و با لحن‌های متفاوت، تلاش کردند به انسان معاصر و درد و رنجی که می‌برد بپردازند. این دو نمونه می‌تواند برای فهم کیفیت بازنمایی وضعیت‌های فرودستی و تحت ستم‌بودگی انسان‌ها در زمانه حال به میانجی تئاتر مفید باشد.

نمایش اول - «درد» به کارگردانی سامان خلیلیان

متن نمایشنامه «درد» را مرتضی فرهادنیا نوشته و تلاش کرده با خلق یک جغرافیای غربی، فضایی ابزرد و جفنگ را مابین زن و شوهری جوان برسازد که گویی قبل از این، زندگی آرام و ملال‌انگیزی را در کنار یکدیگر می‌گذراندند اما این روزها دچار مشکلات عدیده‌ای شده‌اند. رویکرد پسامدرنیستی قصه نمایش، الویت دادن به امور بی‌اهمیت زندگی خانوادگی و نشان دادن این مسئله است که چگونه این زوج جوان، به میانجی ادعای بارداری زن، رابطه‌شان از مدار طبیعی خارج شده و در آستانه فروپاشی است. به دیگر سخن مدعای مناقشه‌برانگیز زن، روال عادی امور خانوادگی را به سوی موقعیتی هر دم فزاینده از بی‌معنایی و بی‌بنیانی کشانده است. مرتضی فرهادنیا در مقام نمایشنامه‌نویس پس از به صحنه بردن نمایش گروتسک «بچه» که با موفقیت همراه بود حال به یک فضای ابزرد‌ نزدیک شده که اتفاقات غیرمعمولی در آن رخ می‌دهد که نشان از بحران اعتماد و زوال اخلاقی اعضای خانواده است. نوع مواجهه با این وضعیت متناقض‌نما، واجد نوعی تغافل و همچنین احمق فرض کردن خود است که شخصیت‌های نمایش به عنوان یک مکانیسم دفاعی به کارش می‌گیرند.

قصه نمایش به یک خانواده غربی و مناسبات پر فراز و نشیب‌شان با نهاد کلیسا می‌پردازد. این رابطه با حضور کشیشی که مدام موعظه می‌کند و گاهی به وقت فراغت، سرخوشانه مشغول برگزاری بازی‌های مفرح با راهبه‌های جوان ساکن کلیسا می‌شود ادامه یافته و بر پیچیدگی اوضاع می‌افزاید. سامان خلیلیان در جایگاه کارگردان، نقش کشیش را بازی کرده و در بازنمایی شخصیت آیرونیک کشیش گناهکار تاحدودی موفق ظاهر می‌شود. همچنان‌که نقش مرد خانه را مرتضی فرهادنیا برعهده گرفته و او هم حضوری بازنمایانه بر صحنه دارد و به مانند صحرا اسدالهی در نقش زن، یادآور همان نقش‌های متعارف زن و مرد خارجی است. به دیگر سخن شیوه بازی‌ بازیگران در اکثر مواقع، خصلتی بازنمایانه دارد و منطبق بر همان تلقی عمومی از ژست‌ها و سبک زندگی انسان تیپیکال غربی برای مخاطب ایرانی. نمایشنامه «درد» چنان نوشته شده تا مخاطب را با یک جهان ابزرد و مفرح روبرو کند اما چندان که باید نتوانسته فضاهای جفنگ خویش را تا نهایت امکان بسط دهد و برای مخاطب بی‌حوصله امروزی باورپذیر کند. توگویی خود نویسنده هم چندان که باید به جهانی که آفریده باور ندارد و سهل‌انگارانه سیر حوادث را در پی هم قرار داده و به نتایج دلخواه‌ خویش رسیده است. نتیجه کار، نمایشی است که استراتژی مناسبی در رابطه با موقعیت عجیبی که فرض گرفته اتخاذ نمی‌کند و تا حدودی ملال‌انگیز می‌شود. درواقع اجرا با آنکه با همه چیز شوخی می‌کند اما شوربختانه توانایی خنداندن تماشاگران را نمی‌یابد. در این زمینه کافی است طنز نویسندگانی چون یونسکو و براتیگان و...را به یاد آوریم و این نکته را یادآور شویم که نمایش «درد» سامان خلیلیان در این عرصه چیز زیادی برای عرضه ندارد و دست‌بسته به میدانی پر از مین قدم گذاشته که نمی‌توان در آن حرکت کرد و به مقصد رسید. شاید بزرگترین مشکل این اجرا بی‌مسئله‌ بودن یا پرداختن به مسئله‌ای است که اتصالی با زندگی ما ایرانیان برقرار نمی‌کند حتی وقتی که یک زن ادعا می‌کند پدر فرزندی که در بطن خویش بزرگ می‌کند پیرمرد زحمت‌کش محله است و بهتر باشد برای تربیت کودک کنار

زن و مرد زندگی کند.

نمایش دوم - «اشتراکی» مرتضی شاه‌کرم

نمایش «اشتراکی» به فقر و طبعاتش در ایران امروز می‌پردازد. اینکه عده‌ای در کلانشهر تهران به اجبار تن به زندگی اشتراکی در یک واحد کوچک استیجاری دهند و با مشکلات این قبیل زندگی‌های دشوار کنار بیایند به طور واضح در اجرای «اشتراکی» مرتضی شاه‌کرم به نمایش گذاشته شده است. رویکرد اجتماعی اجرا به وضعیت این روزهای طبقه فرودست جامعه می‌تواند واجد سویه‌های سیاسی باشد اما به نظر می‌آید این اجرا بیش از اندازه در تماشایی کردن فقر و فلاکت اهتمام ورزیده و به اثری احساسی در بازنمایی رقت‌بار زندگی فقیرانه بدل شده است. از یاد نبریم که سیاست بازنمایی حداکثری مسئله فقر طبقات فرودست جامعه، اگر که از حد گذارنده شود فقر را به امری تماشایی و مبادله‌پذیر بدل کرده و آن را به فروش می‌رساند. اگر نمایش فقر قرار باشد برای تلنگر زدن به وجدان معذب طبقات متوسط جامعه عمل کند و همدردی‌شان را طلب کند نباید فاصله انتقادی با سوژه‌هایش را از دست داد و به حال فقیران سوگواری کرد. همچنان‌که وقتی وضعیت بن‌بست‌گونه چنان به نمایش گذاشته شود که گویی راه گریزی در افق روبرو برای مردمان فقیر وجود ندارد و اگر به فرض محال وجود دارد شوربختانه رهایی‌بخش نیست با اجرایی ایدئولوژیک روبرو هستیم که هدفش از پرداختن به فقر، نه دستیابی به یک رویکرد انتقادی که بازتولید تغییرناپذیری وضعیت است. این قبیل اجراها نمی‌توانند روایتی فارغ از احساسات عرضه کنند و موضعی انتقادی و رادیکال نسبت به عوامل بوجود آمدن این فقر ساختاری به نمایش گذارند. بنابراین چیزی که در پایان نمایش پدیدار می‌شود جهانی است تغییرناپذیر که حتی مقاومتی که سوژه‌هایش به اجرا درمی‌آورند سترون و بدون مازاد سیاسی است.

به لحاظ اجرایی مرتضی شاه‌کرم بیش از آنکه به فضاسازی بپردازد و فشردگی مکانی این خانه را به تماشاگران انتقال دهد به دیالوگ‌نویسی پناه برده و بی‌وقفه شخصیت‌ها را در تضاد با یکدیگر قرار می‌دهد. از یاد نباید برد که یکی از بن‌مایه‌های نمایش «اشتراکی» مربوط می‌شود به آدم‌های فرودستی که برای حفظ منزلت خانواده تلاش می‌کنند اما به علت کژکارکردگرایی ساختاری جامعه، مدام در باتلاق وضعیت فروتر رفته و بر سر حداقل‌ها مجبور می‌شوند «همبستگی‌» را کنار گذاشته و به ستیز و مجادله با یکدیگر مشغول ‌شوند. مرتضی شاه‌کرم در مقام نویسنده و کارگردان نشان داده که با فقر آشناست و این توان را دارد که روایتی صادقانه و باورپذیر از زندگی فرودستان جامعه ارائه کند. اما نکته مهم شکل روایت و سیاست رویت‌پذیر کردن بدن‌ها و ژست‌ها و زندگی‌های این فرودستان است. مولفه‌های مهمی که در نمایش «اشتراکی» سهل‌انگارانه به آن‌ها پرداخته شده و بیش از انتقادی بودن بر احساسات‌گرایی تکیه دارد.

لینک نوشتار: https://www.toseeirani.ir/fa/tiny/news-76076
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روابط عمومی نمایش «ما دوغ نیستیم» به اطلاع می‌رساند،

اجرای این اثر در روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه به قوت خود باقی است

و امکان خرید بلیت هم اکنون در سایت تیوال فراهم است.

https://tiw.al/iL5h

تماشاچیان محترمی که روز سه شنبه بلیت تهیه کرده بودند می‌توانند در این سه روز به تماشای این نمایش بنشینند.

از این که ما را در این مسیر حمایت میکنید قدردانیم.
"زمان ما همه ساعت شب است. هیچ چیز اینجا روشن نمی‌شود."

به دلیل پلمپ شدن خانه هنر دیوار اجرای سه شنبه شب «ما دوغ نیستیم» لغو گردید، اما اجراهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه به قوت خود باقی است.

مبلغ پرداختی بلیت‌های کنسل شده به حساب عزیزانی که بلیت تهیه کرده بودند برگشت داده خواهد شد.

از اینکه ما را در این مسیر سخت حمایت میکنید سپاس‌گزاریم.
۲ اجرای پایانی نمایش «موش ها و آدم ها»🐀
{تمدید نمی‌شود}

۲۱ و ۲۲ اسفندماه | ساعت ۱۸:۳۰ | تالار ‌حافظ

🔻خرید بلیت روزهای پایانی از سایت تیوال🔻
https://tiw.al/KMF6

نویسنده و کارگردان: مهدی ‌رضایی
تهیه‌کننده: مهدی ‌کلانتری
با حمایت «هتل بوتیک اُرسی»

بازیگران: علی ‌باقری، میلاد ‌فرج ‌زاده، حمید ... دیدن ادامه ›› ‌رشید، مهدی ‌رضایی، خشایار ‌قائدرحمتی، برنا ‌انصاری، نگار ‌سلحشور، صادق ‌حسینی، رضا ‌گرجی، حسین ‌صادق ‌نائینی

اقتباسی از رمان «موش ها و آدم ها»
اثری از نویسنده برنده جایزه نوبل «جان اشتاین بک»

مشاور کارگردان: علی ‌باقری
مجری طرح: خانه ‌نمایش ‌دا، کارگاه ‌اشتراک
مشاور پروژه: آتنا ‌تندرو

طراح صحنه: صبا ‌صبحی
طراح نور: ایمان ‌اسماعیلی
طراح لباس: مهدی رضایی، فرنوش ‌مرواری
طراح گریم: اشکان ‌عسکری
طراح صدا: مجید ‌آقایی
طراح گرافیک: صادق حسینی
تیزر: Ranch Studio
درباره نمایش «موش‌ها و آدم‌ها» به کارگردانی مهدی رضایی
قصه پر آب چشم بی‌خانمان‌های کوچ‌گر
محمدحسن خدایی

مهدی رضایی به سراغ داستان بلند «موش‌ها ... دیدن ادامه ›› و آدم‌ها» جان اشتاین‌بک رفته و با رویکردی وفادارانه به متن کتاب، تلاش کرده روایتی تماشایی بر صحنه تئاتر خلق کند و روایتگر آدم‌های فرودستی باشد که در دوران مدرن، نام و نشان چندانی از خود نداشته و برای بقای خویش، تن به کارهای سخت و توانفرسا می‌دهند. بدین منظور انتخاب سالن حافظ برای ساختن تئاتری این چنین قصه‌گو و مبتنی بر یک اثر کلاسیک ادبیات مدرن امریکا، به یاری گروه اجرایی آمده و به خوبی توانسته فضای یک مزرعه اوائل قرن بیستم را انتقال دهد.

قصه‌ای که اشتاین‌بک روایت می‌کند مرثیه‌ای است در رابطه با ناممکن شدن تحقق «رویای امریکایی» و تلاش هر روزه برای برپایی یک زندگی آبرومند در دل سخت‌ترین دوران‌های اقتصادی. بی‌شک زوج «جورج میلتون» و «لنی اسمال» در جهان ادبیات فراموش‌نشدنی است. ترکیبی از عقل حسابگر مردی ریزنقش با بدن نیرومند یک آدم به لحاظ ذهنی عقب‌مانده و مهربان. این دو نفر همراه هم در دل دشت‌های پهناور امریکا سفر کرده و برای به دست آوردن سرپناه و مقداری پول و غذا، مشغول به کارهایی سخت در زمینه کشاورزی و دام‌داری می‌شوند. از این منظر می‌توان انتخاب «موش‌ها و آدم‌ها» برای تبدیل کردن به یک اثر دراماتیک صحنه‌ای را کمابیش هوشمندانه دانست و همانطور که سروش حبیبی در موخره ترجمه‌اش از این داستان بلند ذکر کرده، ساختار نمایشنامه‌ای این اثر ماندگار، مورد مناسبی است برای تولید یک تئاتر رئالیستی قصه‌گو. کاری که مهدی رضایی در مقام نویسندگی و کارگردانی به انجام رسانده و خودش هم به عنوان بازیگر، نقش «کَندی» یا همان پیرمرد معلول را بازی کرده مبتنی است بر ساختن یک اتمسفر باورپذیر از زندگی امریکایی با توجه به ساختار نمایشنامه‌ای «موش‌ها و آدم‌ها». به هر حال رویکرد ناتورالیستی اشتاین‌بک در روایت کردن سرگذشت کارگرانی که به اجبار از خانه و کاشانه‌شان دور شده و برای یافتن موقعیت‌های کاری به مناطق ناآشنا قدم می‌گذرانند نمی‌توانسته از ذهنیت کارگردانی مهدی رضایی دور مانده باشد. بنابراین اجرایی که این شب‌ها شاهدش هستیم تا حدودی یادآور ژست‌ها و نوع حضور بازیگرانی امریکایی است که قرار است سبک زندگی ساکنان ینگه دنیا را به جهانیان انتقال دهند اما در کشاکش مشکلات دهر، راهی به رهایی و رستگاری نمی‌یابند و مقهور محیط اجتماعی خویش می‌شوند.

ناتورالیسم بکار گرفته شده به دست اشتاین‌بک ملهم از نظریات امیل زولا در ادبیات قرن نوزدهم فرانسه است. اینکه جبر محیط و ژن‌های معیوبی که از طریق وراثت خانوادگی انتقال می‌یابد می‌تواند در بهروزی یا فلاکت آدم‌ها تاثیر مستقیم داشته باشد و تقدیرباوری نویسندگان ناتورالیستی چون زولا را تایید کند. گو اینکه به شکل متناقض‌نمایی باور به رویای امریکایی نزد کسی چون لنی مشهود است که از نظر اجتماع دیوانه محسوب می‌شود. این از طنز ماجرا است که «لنی» شیرین‌عقل را این چنین باورمند به داشتن یک تکه زمین می‌بینیم که دوست دارد آنجا، به پرورش خرگوش مشغول باشد و آینده‌ای خوش برای خود و همراهش جورج بسازد. میلاد فرج‌زاده نقش لنی را به شکل درخشانی بازی می‌کند و بی‌شک یکی از بهترین حضورهای صحنه‌ای خویش را در این اجرا تجربه کرده است. چه به لحاظ فیزیک بدنی و چه به لحاظ کنش‌های روزمره یک آدم مهربان اما عقب‌مانده از نظر ذهنی، شخصیت لنی به دست «میلاد فرج‌زاده» به خوبی ساخته شده و برای تماشاگران این نمایش به یکی از نقاط قابل اعتنای اجرا بدل شده است. لنی یا همان شخصیتی خلاف‌آمد و نابهنگامی که نسبت مسئله‌دارش با عقل سلیم، باعث شده باورمندی به آینده‌ای روشن برای کسی چون او که دیوانه پنداشته می‌شود امکان‌پذیر باشد. در مقابل لنی، حضور شخصیت جورج را مشاهده می‌کنیم که با بازی درست «حمید رشید» از همان ابتدا، زرنگی و استیصال یک امریکایی ریز نقش و جسور را القا کرده و حضورش به مانند میلاد فرج‌زاده در یادها می‌ماند. همچنین می‌توان از بازی با طمانینه و کنترل‌شده علی باقری در نقش «اسلیم» گفت که به خوبی توانسته خلقیات یک مرد با تجربه متکی بر عقل سرد را ایفا کند. البته علی باقری در این سال‌ها شیوه حضورش در مقام بازیگر، کمابیش بر همین منوال بوده و به نظر می‌آید شخصیت اسلیم بر مدار همین کیفیت حضور علی باقری معنادار شده و به اندازه جلوه می‌نماید.

به لحاظ بازی‌ها، کاری که مهدی رضایی به انجام رسانده از دیگر بازیگران تا حدودی سخت‌تر است. چراکه او نقش «کَندی» را بازی می‌کند که پیرمردی است در آستانه بازنشستگی و مرگ. مهدی رضایی تلاش دارد تا حد ممکن از صداسازی پرهیز کرده و نقش یک پیرمرد فرتوت از کار افتاده را از طریق ژست‌های بدنی، گریم و بیان رویت‌پذیر کند. اینکه چقدر در این وادی موفق است بستگی به این دارد که یک بازیگر جوان چون مهدی رضایی تا چه حد این امکان را داشته باشد که تجربه بدنی و ذهنی یک پیرمرد را بر صحنه اجرا کرده و کیفیت حضورش به دام بازنمایی خام‌دستانه نیفتاده باشد. از این منظر می‌توان نمره قابل قبولی را برای مهدی رضایی در نظر گرفت که به لحاظ حسّانی، گویی ارتباط دامنه‌داری را با شخصیت مطرود و حاشیه‌نشینی چون «کنَدی» برقرار کرده و یحتمل یکی از نقش‌هایی است که در زیست حرفه‌ای‌اش به راحتی از یاد او نخواهد رفت.

همچنین حضور بازیگرانی چون خشایار قائدرحمتی، برنا انصاری، نگار سلحشور، صادق حسینی، رضا گرجی و حسین صادق نائینی که دیگر نقش‌ها را بر عهده دارند به نسبت قابل قبول است و در کل توانسته شخصیت‌هایی چون کارلسن، کروکس، زن کرلی و ویت و...را بر صحنه رویت‌پذیر کند. اما با نگاهی کلی به اجرا این قضیه مشهود است که کیفیت بازی‌ها گاهی در دام بازنمایی می‌افتد و یادآور سریال‌ها و فیلم‌هایی است که از سینما و تلویزیون پخش شده و سبک زندگی امریکاییان را به نمایش گذاشته. به هر حال ذهنیت جهانیان از تصویر غالبی که امریکاییان از سبک زندگی امریکایی ساخته به راحتی پاک نخواهد شد.

به لحاظ طراحی صحنه، همچنان‌که گفته شد سالن حافظ برای این اجرا مناسب بوده و در خدمت فضاسازی مورد نظر گروه اجرایی. البته این سالن در رابطه با آکوستیک و صدا مشکلاتی دارد که بر کیفیت اجراهایی که در این سال‌ها شاهدش بودیم تاثیر منفی گذاشته است. مکان اجرایی به چند قسمت تقسیم شده و قرار است فضای دشت، داخل اصطبل، خوابگاه کارگران و...بازنمایی شود. تمهیدی هوشمندانه در تمایزبخشی به فضاهای مختلف و باورپذیری مکان‌هایی که رخدادهای نمایشی در آن‌ها به وقوع می‌پیوندد.

مهدی رضایی ترجیح داده فضایی ملموس اما نه کاملا رئالیستی از مکان‌ها بکار گیرد و با رویکردی کمینه‌گرایانه به سوی نوعی رئالیسم انتزاعی حرکت کند. از این منظر با اجرایی به نسبت موفق در زمینه فضاسازی و انتقال حال و هوای سبک زندگی امریکایی در مناطق دور از مراکز مهم شهری روبرو هستیم.

به دیگر سخن نمایش «موش‌ها و آدم‌ها» به کارگردانی مهدی رضایی برای تماشاگران تئاتر آشنا به نظر می‌آید اما به تمامی در دام رئالیسم خام و بازنمایانه نمی‌افتد. نتیجه کار با توجه به بازی‌های قابل قبول، داستان پرکشش جان اشتاین‌بک و کمیابی اجراهایی که به خوبی نمی‌توانند قصه‌ای را تعریف کنند، مثبت بوده و می‌توان آن را در کارنامه این کارگردان جوان، مثبت ارزیابی کرد. امید که این راهی که انتخاب شده ادامه یابد و به اجراهایی تماشایی‌تر منتهی شود.

لینک نوشتار: https://www.toseeirani.ir/fa/tiny/news-75768
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش اشتراکی i
جهنم جزیره‌ها
مروری بر نمایش اشتراکی اثر مرتضی شاه کرم
ارمغان بهداروند

خلق جامعۀ جزیره‌ای و احضار الگوهای جمعیتی این جامعه بر صحنۀ تئاتر، ... دیدن ادامه ›› ناظر بر مسئولیت تئاتر در کالبدشکافی خودزیستی‌ها و تشریح وضعیت هم‌زیستی‌‌هاست. گفتمان تئاتر نفوذ در ابتلائات و اختلالات فردی و جمعی است. در این احضارها و اظهارهاست که هم بیماری‌ها و هم پیشنهادهای درمانی طرح می‌گردد.

در آشفته‌روزگار ما که به وضوح با تعطیلی فضیلت‌ها و تخلیه مفاهیم مواجهیم، این مسئولیت مدنی تئاتر، کارکرد موثرتری از هر زمان دیگر پیدا می‌کند و وجه ویراستاری فردی و جمعی آن ضرورت می‌یابد.

نمایش اشتراکی اثر «مرتضی شاه کرم»، پرترۀ بی‌روتوش آدم‌هایی‌ست که با سرگشتگی مُرکّب و آشفتگی مضاعف، زیست ترسناک انسان عصر خویش را یادآوری می‌کند.

روشن‌ترین مشخصۀ آدم‌های زیستۀ این نمایش، «تسلیم» است. تسلیمی که نه یک تصمیم بلکه ناخواسته زادۀ فقدان‌هاست. صحنۀ نمایش اشتراکی، رونوشتی خوانا از جغرافیای زیستی مخاطب است و همین توارد به قرابت صحنه و مخاطب می‌افزاید.

زیست جزیره‌ای آدم‌ها و تنهایی‌های ترسناک، مشخصه زندگی‌های مذبوحانه این عصر است. مردمی که از صراحت واقعیت‌های اقتصادی به تنگ آمده‌اند و بقای خویش را در مختصر کردن‌های ناگزیر زیستی دنبال می‌کنند.

آدم‌های نمایش اشتراکی، متولد وضعیت وخیم اجتماعی‌اند. وضعیتی که در لابه‌لای گفت‌وگوها، در گواهی دکور صحنه و در تیغ طنازی‌ها نقش می‌بندد.

نویسنده آگاهانه از یک‌سو مسئولیت تولید وضعیت را متوجه نسلی می‌کند که با ایمان به مصلحت، هم‌چنان یادآور خانه ازپای‌بست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است می‌باشد و فروپاشی خویش را پنهان می‌کند و از دیگر سو با معرفی نسل استدلالی نوظهور جامعه در قالب دخترک نوجوان نمایش، پیش‌آگاهی صریحی نسبت به تحولات زیستی و تغییرات نسلی و پوست‌اندازی‌های اجتماعی به وجود می‌آورد.

روایت مرتضی شاه کرم، اقتباس دردآوری از پیرامون ماست که به قدر و سهم خویش، یک "چرا"ی بزرگ را پیش چشم مخاطب می‌نشاند.
▫️بازگشت نمایش پرمخاطب و تحسین شده «این زندگی مال کیه؟»▫️

{با استقبال تماشاگران فقط برای ۱۰ اجرای محدود به سالن هما رفت!}

از یکشنبه ۱۲ اسفندماه | ساعت ۲۱:۴۵ | عمارت ‌هما

پیش‌فروش بلیت روزهای نخست در سایت تیوال آغاز شد:
https://tiw.al/TcAg

نویسنده: برایان کلارک
کارگردان: درسا آقائی
تهیه‌کننده: مجید ملک میرزایی
مجری طرح: علی ‌گلشنی
مشاور کارگردان: ... دیدن ادامه ›› ناهید ‌عساکره

بازیگران: شاهین ‌زارع، یوکابد ‌موسوی، علی ‌گلشنی، حدیثه رضایی، علیرضا ‌سعادتی، حمید مهرجو، نگین خسرو، شکیبا ‌الکائی، شایان ‌حیدری، نغمه منعمی، نرگس پارسیان مهر، سارا ‌لطفی، علی ‌منیری

طراح گرافیک و تبلیغات: علی ‌زندیه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تیوال (tiwall)
روی دیوار نوید آغاز i
🎭 آنها که نمی بینیم
امروزه هر قدر از اهمیت تبلیغات، خصوصا در فضای مدیا و رسانه بگوییم شاید نتوانیم به درستی به تمام زوایای گویا و پنهان آن اشاره کنیم.
قطعا هنر امروزی نیازمند مولفه‌های تبلیغات مدرن در اینترنت و فضاهایی‌ست که بتوان آن را همرسانی کرد، امروزه قدرت یک پست در فضای مجازی در معرفی یک فضای کسب و کار را کاملا در جامعه می‌توان دید و به لزوم و اهمیت آن پی‌برد. هنر و خصوصا تئاتر نیز می‌تواند و باید که از این بازوی رسانه‌ای در جهت پیشبرد اهداف متعالی خود استفاده کند.
“نوید آغاز” فعال رسانه ای، مدیر روابط عمومی و تبلیغات تئاتر است و از آن دسته فعالین این عرصه است که طی این سال‌ها پویایی زیادی از خود نشان داده و رزومه پرباری را نیز برای خود انباشته نموده است.
این فعال عرصه تبلیغات هنری طی سال‌های فعالیت خود در تئاتر سمت‌های زیادی داشته است، اما عمده فعالیت تخصصی او در عرصه روابط عمومی و تبلیغات تئاتر است، نوید آغاز در آثاری چون داغ، درها و دیوارها، حرفه‌ای، رستاخیز عشق، اسفرود بی دم، گناه مشترک، فرش ایرانی، مامان، رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر، طلوع خونین، لاتاری، سیمبلین یک نمایش فنسی، اتاقی در هتل، انگار، آخرین سه‌شنبه سال، خانه عروسک، نامه‌هایی بر دوش تندباد، چیزهای سرد، مادر نزاییده، برداشت دوم از قضیه اول، بی‌پایانی، خانوم، پینوکیو، رابطه، خروج، مده آ و سه شب با مادوکس به عنوان روابط عمومی و مدیر تبلیغات حضور داشته و به بهتر دیده ... دیدن ادامه ›› شدن و گیشه این نمایش‌ها یاری رسانده است، البته که این همه کارنامه او نیست و این فعال هنری سابقه دستیاری کارگردان در آثار مهمی چون روایت ناتمام یک فصل معلق، بیدینجیلی، آدم‌هایی که نمی‌بینم و یرما را نیز داشته است.
نوید آغاز، این روزها با گروه نمایش “وقتی الاغ‌ها عاشق می‌شوند” همکاری دارد، این نمایش به نویسندگی و کارگردانی جعفر مهیاری ست و تا اواسط آبان ماه در تالار حافظ بر روی صحنه خواهد بود. او همچنین در دو نمایش “جیمی جامپ” و “با خشم به گذشته نگاه کن” نیز به عنوان مدیر روابط عمومی و تبلیغات حضور دارد.
“جیمی جامپ” را صالح علوی زاده نوشته و سینما تیزاندار کارگردانی آن را به عهده دارد. این اثر از بیستم آبان ماه در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه خواهد بود.
نمایش “با خشم به گذشته نگاه کن” نیز با دراماتورژی مازیار سیدی و کاگردانی فضل‌اله عمرانی در اواخر آبان به روی صحنه خواهد رفت. این اثر براساس متن «با خشم به گذشته بنگر» نوشته جان آزبرن نوشته شده است.
محمد فروزنده و نیلوفر ش. این را خواندند
نوید آغاز، امیرمسعود فدائی و کیارش مسیبی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش پیوتر اوهه i
درباره نمایش «پیوتر اوهه» نوشته اسلاومیر مروژک به کارگردانی فارس باقری
«شکوهِ مرگِ پیش‌ِپا افتاده» - محمدحسن خدایی
کارگردان با گسترش ظرفیت‌های ... دیدن ادامه ›› اجرایی نمایشنامه و فضاسازی متفاوت به دنبال تماشایی‌تر کردن لحظه به لحظه اجراست

از همان زمستان سال ۱۳۸۲ که نمایشنامه «شهادت پیوتر اوهه» اسلاومیر مروژک با ترجمه دقیق و روان محمدرضا خاکی در «موسسه فرهنگی- انتشاراتی اندیشه‌سازان» منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان پیگیر نمایشنامه‌های مهم اروپای شرقی قرار گرفت، می‌شد حدس زد که با متنی جذاب و چالش‌برانگیز مواجه هستیم که قرار است گاه و بی‌گاه در فضای تئاتری ایران به مرحله اجرا درآید و طنز سیاه مروژکی در باب تضاد بی‌پایان عاملیت و ساختار در اروپای شرقی گرفتار کمونیسم روسی را بازنمایی کند و همچنین تذکری انتقادی باشد علیه گسترش اقتدارگرایی در کشورهای پیرامونی خاورمیانه.

نمایشنامه‌ای مفرح در رابطه با وضعیت بهت‌آور مردی میانسال به نام «پیوتر اوهه»‌ که ناگهان در یکی از دقایق زندگی ملالت‌‌بار خویش، خلوت زندگی‌اش با ادعاهای ابطال‌ناپذیر افرادی ناشناس به محاق می‌رود که هر کدام از آنان متعلق به یکی از نهادهای اجتماعی چون هنر، علم و سیاست بوده و مدعی هستند که یک ببر زنده در حمام خانه پیوتر اوهه لانه کرده و ‌باید در قبال این وضعیت خطرناک کاری کرد و حضور خلاف‌آمد این موجود کمیاب را به یک فرصت ناب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تبدیل کرد.

روایتی که مروژک ارایه می‌کند، یادآور فضاهای توتالیتاریستی است که زندگی خصوصی شهروندان‌ به اشکال مختلف کنترل شده و در صورت مشاهده هر نوع انحراف و سرکوب، با تمام قوا سرکوب می‌شود. جالب آنکه ترجمه محمدرضا خاکی از نمایشنامه «شهادت پیوتر اوهه» مروژک در اواخر دولت اصلاحات منتشر شد.[...] با تعطیل شدن موسسه فرهنگی - انتشاراتی اندیشه‌سازان، پروژه «گودو»ی این نشر متوقف شد. [...] در این سال‌ها و در فضای رسمی تئاتر کشور، گاهی به فراخور ضرورت یا علاقه‌مندی کارگردان‌ها به فضاهای مبتنی بر کمدی سیاسی، نمایشنامه مروژک چندین بار رنگ صحنه به خود دید و در معرض تماشاگران تئاتر قرار گرفت و بضاعت گروه‌های اجرایی در خوانش امروزی از متن مروژک عیان شد. اجراهایی که چندان از پس ظرافت‌های سیاسی و اجرایی نمایشنامه برنیامدند و تجربه‌ای شدند معمولی و از یاد رفتنی.

حال اما نوبت به فارس باقری رسیده که سراغ شخصیت پیوتر اوهه برود و خوانشی تازه و تا حدودی متفاوت از حال و هوای قرن بیستمی مروژک به اجرا درآورد. به دیگر سخن فارس باقری در مقام طراح و دراماتورژ و کارگردان، تلاش دارد «شهادت پیوتر اوهه» را معاصر زمانه کند. بنابراین چندان جای تعجب نخواهد بود که ساختار روایی نمایشنامه به فراخور مناسبات امروزی تغییر کند و جهانی متمایز از لهستان تحت سیطره کمونیسم روسی روایت شود.

سیاست اجرایی فارس باقری توسعه بخشیدن بر ظرفیت‌های اجرایی متن نمایشنامه و تماشایی‌تر کردن لحظه به لحظه اجراست. در این رویکرد اجرایی با فضاسازی متفاوتی نسبت به جهان مروژکی مواجه هستیم که بیش از آنکه تاکیدی باشد بر وجه بازنمایانه حضور شخصیت‌ها در فضای خانه پیوتر اوهه، کمابیش مبتنی است بر خلق یک فضای مشترک اجرایی که به تدریج با ورود مامور مالیات، مرد دانشمند، مدیر سیرک، منشی تنظیم مقاوله‌نامه و شکارچی پیر شکل یافته و حسی از فشردگی و به محاق رفتن حوزه خصوصی اوهه و خانواده‌اش را به نمایش می‌گذارد. فضای داخلی خانه اوهه، با صندلی‌هایی یک شکل پر شده که هر کدام از شخصیت‌های متعلق به خارج از خانه به آن قدم می‌گذارند و گفت‌وگوی خود را با اوهه به سرانجام می‌رسانند روی آن نشسته و نظاره‌گر ادامه ماجرای عجیب حضور ببر ادعایی می‌شوند. حتی از همان ابتدا که تک‌تک بازیگران، صندلی‌های خود را روی هم قرار داده و یک حجم هندسی مشترک را با هم می‌سازند، می‌توان حدس زد که اجرا بیش از آنکه به متن نمایشنامه وفادار باشد جهان تکین خود را برمی‌سازد که مبتنی بر حضور پدیدارشناختی بدن بازیگرانی است که میل آن دارند فضایی مشترک از یک موقعیت دراماتیک بسازند که چندان در سیطره بازنمایی حوادث علت و معلولی نمایشنامه مروژک نباشد.

در این اجرا شخصیت‌هایی که به داخل خانه قدم می‌گذارند همگی با لباس رسمی و یک شکل، مقابل بدن تکیده و نیمه عریان اوهه حاضر شده و بی‌وقفه با طرح مطالباتی خارج از توان اوهه، او را بیش از پیش به موجودی فاقد اختیار و عاملیت بدل کرده و بر استیصال بدون مازادش می‌افزایند. فی‌الواقع اجرا از طریق کامل کردن حلقه محاصره و عاملیت‌زدایی تمام عیار مردی به تنگ آمده از هجوم غریبه‌ها، حسی از جهان کافکایی را عیان می‌کند که مبتنی است بر چیرگی خرد ابزاری و بروکراتیک کردن انقیاد و سرکوب.

نتیجه این هجوم همه‌جانبه، مرگ استعاری پیوتر اوهه‌ای است که در وان حمام خانه‌اش، مانند «مارا» در نقاشی ژاک لویی داوید به قتل می‌رسد. پس در این اجرا از آن پایان ابزورد نمایشنامه مروژک خبری نیست و شاهد بروز نوعی از رئالیسم شاعرانه هستیم که قربانی شدن اوهه را برای نجات مردمان اجتماع ضروری می‌داند. فارس باقری ترجیح داده پایانی شکوهمند برای اوهه تدارک ببیند و چندان در دام فضای جفنگ و سطحی آدم‌های نمایشنامه مروژک نیفتد. صد البته این تغییر رویکرد، امری است مخاطره‌آمیز و به نوعی در تخالف با استراتژی مروژک در روایت کردن توتالیتاریسم مسخره و بی‌معنای زندگی زیر نگاه تام دولت و جامعه. از این باب می‌توان حضور مامور دولتی در انتهای نمایش را که کنش نویسندگی اوهه را تحت نظارت خویش دارد و در متن نمایشنامه به هیچ عنوان مشاهده نمی‌شود بر این مبنا تفسیر کرد که فارس باقری در مقام دراماتورژ و کارگردان، ترجیح داده تا اولویت اجرا مبتنی بر سرکوب وجه نویسندگی پیوتر اوهه‌ای باشد که کتاب‌هایش دیگر چاپ نمی‌شود و زندگی حرفه‌اش به تیغ تیز سانسور گرفتار آمده است. در صورتی‌که اوهه‌ای که در نمایشنامه مروژک روایت می‌شود، مردی است متوسط‌الحال که در حال روزنامه خواندن است مثل هر شهروند عادی یک کشور مدرن اروپایی. اما در خوانش فارس باقری، اوهه نویسنده‌ای است تازه از زندان آزاد شده که ‌باید مقابل مامور دولت بنشیند و پاسخ پرسش‌هایی را بدهد که مامور دولت با بازی محمد اشکان‌فر در مورد فعالیت نویسندگی‌ اوهه با آرامشی آزار‌دهنده طرح می‌شود.

در این اجرا با نویسنده‌ای تحت فشار سانسور دولتی مواجه هستیم که از همان ابتدا و در گفت‌وگو با همسرش، مدام کلمات را فراموش کرده و برای رساندن منظورش بی‌وقفه از کلمه «چیز» استفاده می‌کند. سرکوب‌شدگی اوهه در خوانش فارس باقری چنان روایت می‌شود که ادبیات بروکراتیک افرادی چون مامور مالیات، مرد دانشمند و مدیر سیرک در به دام انداختن ببر حمام چندان اهمیت نداشته باشد و بازتاب سیستم سرکوب نسبت به اوهه مساله اجرا شود. از قضا مروژک از طریق اولویت‌بخشی به گفتار بروکراتیک در رابطه با ببر داخل حمام، نقدی رادیکال به نظام‌های توتالیتاریستی وارد می‌کند که چگونه با زبانی اداری هر امر مهملی را واجد اهمیت کرده و هژمونی خود را به تمامی عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی شهروندان بسط می‌دهند. فارس باقری تا حد امکان از این زبان بروکراتیک می‌کاهد و وضعیت اوهه را به مثابه یک روشنفکر مطرود به نمایش درمی‌آورد تا جهان مدنظر خویش را از شکل سرکوب شدن اوهه ارایه کند. اوهه و مرگ شاعرانه‌اش در وان حمام روایتی است از سرنوشت غمبار روشنفکر در زمانه ما که اجرا آن را مطرح می‌کند. اما مساله اینجاست که نقد مروژک بیش از آنکه علیه روشنفکرستیزی حکومت‌ها باشد به ساختار معیوبی برمی‌گردد که می‌تواند بنا بر مصلحت، هر دروغی را واقعیت جلوه داده و برای پذیرش عمومی آن، از ساز و برگ ایدئولوژیک خویش بهره گیرد.

پیوتر اوهه فارس باقری با بازی خوب بازیگران توانایی چون مرتضی حسین‌زاده، فرزانه میدانی، محمد اشکان‌فر، امیر شمس، نیلوفر کاظمی، مهدی ابوحمزه، بهراد سلاح‌ورزی، آیناز جلیلی، یاسین زابلی و هوشنگ قوانلو، با فرم اجرای کمینه‌گرایانه‌اش بر ظرفیت‌های اجرایی متن نمایشنامه افزوده، اما به نظر می‌آید تاب تحمل سطحی بودن وضعیت آدم‌های مروژکی همچون پیوتر اوهه را ندارد و با اعطای جایگاه اجتماعی نویسندگی به اوهه تلاش دارد جفنگ بودن غیاب انتهایی او را در نمایشنامه مروژک وجهی استعلایی بخشد. اینکه در انتهای نمایش، هوشنگ قوانلو در هیبت شکارچی پیر، خطاب به اوهه‌ داخل وان حمام، گفتاری شاعرانه در باب عزیمت به سوی جلگه‌ها و علفزارها بر زبان می‌آورد مبتنی بر همین باشکوه کردن سرنوشت پیش پا افتاده اوهه در پایان نمایشنامه مروژک است. به هر حال تصویر باشکوه و تماشایی که از اوهه در داخل وان حمام بازنمایی می‌شود چیزی از جفنگ بودن وضعیت او نمی‌کاهد. اوهه قربانی می‌شود تا دیگران نجات یابند حتی اگر مراسم آیینی قربانی کردن به بهانه‌ واهی چون حضور پر ابهام یک ببر خطرناک ترتیب داده شده باشد.

لینک نوشتار: https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/230059
«خوش آمدید، اما اون تابلو فروشی نیست!»

رونمایی از تیزر نمایش «ما دوغ نیستیم»

ساخت تیزر: «ملورین استدیو»

🔻پیش‌فروش ۳ روز نخست در سایت تیوال🔻

از ۷ اسفندماه | ساعت ۲۱ | خانه ‌هنر ‌دیوار

نویسنده: حسن ‌محمدیان، آوا ‌صالحی
طراح و کارگردان: مائده ‌بیگلری ‌بهادر
تهیه‌کننده: ... دیدن ادامه ›› فرشاد میرزابابایی

بازیگران: (به ترتیب ورود به صحنه) حسن ‌محمدیان، مهناز ‌فراتی، علی ‌حسین ‌زاده، پولاد ‌شعبانی، سارا ‌محمودی، لیلا ‌هوشیاری

صداپیشگان: نساء ‌یوسفی، مجتبی علی اکبر، حورا ‌طالبی، علی خانی، محمدرضا ‌قنادی، سعید ‌بابائی، علیرضا معماریان، آبتین بنام

عروسک گردانان: المیرا ‌حسینی، حدیث اسماعیلی، مینا راستی
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش پیوتر اوهه i
نگاهی به نمایش «پیوتر اوهه» اثر فارس باقری
شاخصه‌های تئاتری مدرن - روزنامه شرق - ترانه رحیمی

قهرمانان مدرن و استیصال درونی، مسئله‌ای که شخصیت ... دیدن ادامه ›› را در برخورد با خود، دیگران و حتی نزدیک‌ترین فرد زندگی‌اش دچار بحران می‌کند، انزواطلبی که همراه با نیاز شخصیت به برطرف‌کردن چالش‌های روحی دیده می‌شود؛ آن‌گونه که در «اوهه» و تناقضات روحی او مشاهده می‌کنیم، نویسنده‌ای نوگرا است که به دلیل نوشتن داستان‌هایی خلاف عرف اجتماعی، از سوی دولت طرد و به یک سال حبس محکوم شده است.

قهرمانان مدرن و استیصال درونی، مسئله‌ای که شخصیت را در برخورد با خود، دیگران و حتی نزدیک‌ترین فرد زندگی‌اش دچار بحران می‌کند، انزواطلبی که همراه با نیاز شخصیت به برطرف‌کردن چالش‌های روحی دیده می‌شود؛ آن‌گونه که در «اوهه» و تناقضات روحی او مشاهده می‌کنیم، نویسنده‌ای نوگرا است که به دلیل نوشتن داستان‌هایی خلاف عرف اجتماعی، از سوی دولت طرد و به یک سال حبس محکوم شده است.

گذشته‌ای که او را در اکنون نمایش، با ورود افرادی از سوی حکومت -مأمور مالیات، مدیر سیرک، نماینده نخست‌وزیر هند و دانشمندی جوان- تحت فشار روحی قرار می‌دهد اما انتخاب «اوهه» به‌عنوان پدری با یک فرزند دختر -ژوزه- چه می‌تواند باشد؟ شخصیت‌محوری در نمایش‌نامه‌های مدرن دارای بار مسئولیت فردی بر سر انتخاب هستند؛ اوست که در چرخه‌ای معکوس از روال عادی زندگی می‌گردد و خود را بیش‌از‌پیش در انزوا فرومی‌برد، فردیتی که در «پیوتر اوهه» و نمایش‌نامه‌ای به‌ همین نام دیده می‌شود؛ نویسنده‌ای که حتی قادر به فراهم‌آوردن غذای شب برای همسر -ربه‌کا- و دخترش نیست، در مواجهه با پیشنهادهای مالی از سوی مأموران دولتی قرار می‌گیرد اما در سفری دراماتیک‌ از بار مسئولیت اجتماعی‌اش کاسته می‌شود. او که در آغاز نمایش حتی پذیرای پوشیدن کتی از سوی مأمور مالیات نبود، در پایان با پوشیدن کفش‌های زنانه نماینده نخست‌وزیر، از ارزش‌های فردی‌اش فرومی‌ریزد. دیگر برای او نبودِ همسر و دخترش، هیچ نقطه عطفی محسوب نمی‌شود. اوهه چنان در «هامارتیا» غرق است که قادر به ارتباط‌گیری با نزدیک‌ترین فرد زندگی‌اش -ربه‌کا- نیست.

او که در آغاز نمایش بر ارزش‌های فردی ایستاده بود و علیه دیگران طغیان می‌کرد، حال زانوزده در جهان ذهنی، مادرش را شاهدی بر احوالات نابسامانش می‌دید؛ بنابراین آیا می‌توان گفت در «پیوتر اوهه» شخصیت در جهان ذهنی قرار دارد و دیگر پرسوناژها در جهان عینی؟

یکی از مسائلی که در نمایش‌نامه‌های مدرن وجود دارد، آمیختگی بسیار شخصیت با جهان درونی و خیالی‌ است. چالش از آنجا آغاز می‌شود که شخصیت در ارتباط با افرادی مخالف خود قرار می‌گیرد؛ افرادی در تعارض با خواسته‌هایی که قابل بیان نیز نیستند. اوهه که خواستار نوشتن از جهانی‌ است که تنها و تنها برای خودش مطلوب است؛ جهانی فردی و فارغ از حضور دیگران، این چیزی‌ است که اوهه را در جایگاه قهرمان تراژدی مدرن تثبیت می‌کند. او در جدال میان معنویت و مادیت، به تنهایی گرفتار است. مادیت در نظام ارتباطی بیرونی -آپارتمانی کوچک، با چهارپایه‌های چوبی و تختی ساده- و معنویتی در نظام ارتباطی درونی -جهان ذهنی اوهه، آرزوها و ارزش‌هایش برای نویسندگی و خلق اثر- که در تعارض با هم قرار می‌گیرند. اوهه احساسات متناقضش را در برخوردهای متناقض دارد؛ احساس شکست و احساس پیروزی به طور توأمان، اما این احساسات کجا به اوج می‌رسند؟ آیا می‌توان گفت اوهه در جایگاه شخصیت‌محوری، دچار بالاترین میزان تغییرات می‌شود؟

در دنیای نمایش‌نامه‌نویسی مدرن، نقطه اوج مصادف با پایان است. شخصیت چهره اصلی خود را در پی تحولات و شکستی درونی، هویدا می‌کند؛ مانند اوهه که در اوج طردشدگی از سوی همسر و مأموران دولتی در انزوا فرومی‌رود. او در عریانی به دست همان مأمورانی -که در ابتدای نمایش‌نامه مقابل‌شان می‌ایستاد- می‌افتد و به نجاستی که پیرامونش را گرفته، اعتراف می‌کند. تناقض‌های او در سفر دراماتیکش به توسعه ابعاد ضدونقیض رفتاری‌اش منجر می‌شود. اوهه به شناخت می‌رسد اما نه در قبال شاخصه‌های مثبت، بلکه درباره ابعاد منفی، ناامیدی و انزوایی که انسان معاصر را در حضور دیگران همچنان حفظ می‌کند. دشواری شرایط او از انتخاب بر سر ارزش‌هایی ناشی می‌شود که در پایان نمایش دیگر اثری از آن باقی نمانده است.

این آشفتگی‌ها در برخورد میان نظام ارتباطی درونی و بیرونی، در اجرای نمایش‌نامه با خلق فضاهایی متضاد دیده می‌شود. بهره‌گیری از سرودهای منوفونیک، بازی‌های میان اوهه و ربه‌کا، نوشیدن مشروب از دست زن نماینده نخست‌وزیر و بازگشایی دیوار خانه اوهه در انتهای اجرا، مخاطب را از انفعال خارج و وارد چالش‌های ذهنی می‌کند. از سرودی جمعی و پرشور در آغاز، تا نوای «ویلن‌سل» در انتها، صحنه‌ای که از تزئینات خالی‌ است و توجه مخاطب را به سوی شخصیت اصلی می‌کشاند. همه‌ چیز معطوف به رنج درونی اوهه و سکون او در خانه‌ای محقر است؛ دیگرانی که به او ملحق و در نهایت از او جدا می‌شوند، از نزدیک‌ترین فرد یعنی ربه‌کا تا دیگرانی که کوچک‌ترین برخورد عاطفی با او ندارند. دیگرانی با لباس‌های فرم یکسان، از سوی دولتی که در تعارض با ارزش‌های معنوی او قرار دارند. تنها اوهه و خانواده‌اش لباسی متفاوت دارند؛ متفاوت اما در نهایت سادگی با رنگ‌هایی خاکستری که دل‌مردگی را در رنج انسان معاصر -که میان ربه‌کا و ژوزه نیز مشترک است- یادآوری می‌کند.

بنابراین در «پیوتر اوهه» پیوستگی میان اجرای صحنه‌ای این نمایش‌نامه، با محتوا و مضمون، در کمال هنرمندی دیده می‌شود. هیچ‌چیز استیصال، رنج، فقدان درونی اوهه را در تعارض با دیگران و محیط، از نظر دور نمی‌کند. این تکاملی هنرمندانه برای یک اجرای تئاتر مدرن است، در نهایت مسئولیت هنری است؛ وحدت میان صورت و محتوا که ارزش زیبایی‌شناسانه اثر را متجلی می‌کند.

لینک نوشتار: https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-975462
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش آن‌بُرد i
🌅☁️به آسمون خوب نگاه کن...

#آن_برد📋

🎭پیش فروش سه روز ابتدایی سومین دوره‌ی اجرای نمایش «آن‌برد» در سایت تیوال آغاز شد.

از ۵ اسفند‌ماه | ساعت ۲۰:۴۵ | مجموعه ‌تئاتر ‌لبخند

#سجاد_افشاریان/#مهدی_زندیه/  #نیکو_بستانی/آیدین تمبرچی/ شادی بیات/ رضا خضرایی/ محمدحسین غفارى/ علی زندیه/ حامد حسین زاده/محمد غلامى/مجتبی جعفری/امیر قالیچى/ آریان امیرخان/ على کیهانى/ نوید آغاز

ساخت موشن: شایان عظیمی
رونمایی از پوستر نمایش «ما دوغ نیستیم» با طراحی فاطمه ‌رخشانی
پیش‌فروش بلیت ۳ روز نخست اجرا در سایت تیوال آغاز شد

از ۷ اسفندماه | ساعت ۲۱ | خانه ‌هنر ‌دیوار

نویسنده: حسن ‌محمدیان، آوا ‌صالحی
طراح و کارگردان: مائده ‌بیگلری ‌بهادر
تهیه‌کننده: فرشاد میرزابابایی

بازیگران: (به ترتیب ورود به صحنه) حسن ‌محمدیان، مهناز ‌فراتی، علی ‌حسین ‌زاده، پولاد ‌شعبانی، سارا ‌محمودی، ... دیدن ادامه ›› لیلا ‌هوشیاری
صداپیشگان: نساء ‌یوسفی، مجتبی علی اکبر، حورا ‌طالبی، علی خانی، محمدرضا ‌قنادی، سعید ‌بابائی، علیرضا معماریان، آبتین بنام

گروه کارگردانی: ابوالفضل ولی زاده، سارا خراسانی، دریا ‌مهرابی
طراح لباس و طراح گریم: رهام ‌بیگلو
آهنگساز و طراح صدا: مهدی ‌زمانی
طراح گرافیک: فاطمه ‌رخشانی
طراح صحنه: مهدیس ‌بیدی
طراح حرکت: سارا ‌صادقی
طراح نور: ایمان ‌اسماعیلی
طراح عروسک: مژده ‌ذکریاپور

روابط عمومی و تبلیغات: نوید ‌آغاز
عکاس: کیارش ‌مسیبی
موشن گرافیک: علی ‌حسین ‌زاده
تیزر انیمیشنی: ملورین استودیو (melorin studio)

عروسک گردانان: المیرا ‌حسینی، حدیث اسماعیلی، مینا راستی
ساخت عروسک: پولاد ‌شعبانی، مانی شعبانی
سرپرست ساخت دکور: مصطفی ‌طباطبایی ‌نسب
دستیاران اجرا: مهدی ‌عابدی، هادی ‌عابدی، صبا ‌صبحی، یاسمین ‌مهرعلی
پتینه: مهدیس ‌بیدی
نوازنده کمانچه: آیلین زهتابی، ملینا مزارعی
دستیار لباس و گریم: هدیه عرب پور
عوامل نمایش «موش‌ها و آدم‌‌ها» در گفت‌وگو با صبا؛
قصه‌ این نمایش هیچ وقت قدیمی نمی‌شود/ ریسک هزینه بالا را به جان خریدیم

«موش‌ها و آدم‌ها» ... دیدن ادامه ›› روایت آرزوی مشترک انسانهایی متفاوت در عین حال بسیار شبیه به هم را به قصه دو کارگر مزرعه پیوند می‌زند که نقطه ضعف هر یک از آنها نقطه قوت دیگری است و همین مسئله به پیوندی عمیق میان آنها منتهی شده است.

مریم عظیمی/ صبا؛ مهدی رضایی بعد از سالها تجربه در عرصه تئاتر و تصویر و کارگردانی آثاری مانند «عمو زنجیر باف»، «گوریل»، «قلعه» و … اقتباسی از رمان معروف جان اشتاین بک نویسنده آمریکایی که موفق به دریافت نوبل ادبی شده را روی صحنه آورده است.«موش‌ها و آدم‌ها» روایت آرزوی مشترک انسانهایی متفاوت در عین حال بسیار شبیه به هم را به قصه دو کارگر مزرعه پیوند می‌زند که نقطه ضعف هر یک از آنها نقطه قوت دیگری است و همین مسئله به پیوندی عمیق میان آنها منتهی شده..؛ بازیگرانی مثل علی باقری، میلاد فرج‌زاده، حمید رشید، برنا انصاری، نگار سلحشور و… کادر اصلی بازیگران آن را تشکیل می‌دهند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را می‌خوانید.

مهدی رضایی، کارگردان: نمایش از لحاظ دراماتیک منطبق بر متن است

چه شد که این اثر را انتخاب کردید؟

از زمان دبیرستان آرزو داشتم که این متن را اجرا کنم حتی در همان دوران مدرسه خواستم با تغییر کاراکتر دختر، دوره تاریخی و جغرافیای اثر را در مدرسه اجرا کنم که یکی از معلم‌ با اشاره به سنگین بودن متن مانع شد، می‌خواهم بگویم که علقه بسیار زیادی به این متن دارم و از همان زمان نوجوانی که تئاتر کار می‌کردم دوست داشتم روزی این متن را اجرا کنم. اما زمانی که حرفه‌ای‌تر وارد عرصه تئاتر شدم دیدم که اجرای این اثر بسیار سخت است باز هم باید صبر کنم بنابراین پس از تجربه کارگردانی حدود ۱۰ اثر و پیدا کردن بازیگرهایی که مناسب این نمایش باشند با خود گفتم که دیگر زمانش رسیده است به خصوص که تاکنون در ایران تنها یک تله تئاتر از این رمان اجرا شده است و همین امر نیز کار روی این متن را چالش‌برانگیزتر می‌کرد.

لطفاً کمی در مورد شاخصه‌های این متن و اهمیتش بگویید.

جان اشتاین بک می‌گوید می‌خواهم رمانی بنویسم که شبیه نمایشنامه باشد یا نمایشنامه‌ای بنویسم که شبیه رمان باشد همین مسئله باعث شده به عنوان یک اثر ادبی شاخص به این رمان توجه شود. در واقع این حالت بینارشته‌ای سبب جذابیت بیشتر آن شده است. علاوه بر این به خاطر تم‌های اثر، مثل تنهایی، رنج بشر و مسئله نژادپرستی که هیچ وقت قدیمی نمی‌شوند نیز مورد توجه است. قصه اثر نیز بسیار انسانی است و بر مضامینی مثل رفاقت تاکید می‌کند قصه‌ای که هیچ وقت قدیمی نمی‌شود و کاراکترهایی که هر کدام نماد طبقه و گروهی از مردمان یک جامعه هستند، ویژگی‌های خاص خود و شخصیت پردازی متنوعی دارند و به نظرم همه این‌ها باعث شده این اثر جایزه نوبل را بگیرد و تبدیل به اثر ماندگاری شود که هر ساله اجرایی از آن در آمریکا به روی صحنه می‌رود.

آیا نمایش شما کاملا وفادار به متن است؟

این نمایش از لحاظ دراماتیک کاملاً منطبق بر اتفاقات متن است. من ترجمه‌های مختلف متن را خواندم اما تصمیم گرفتم کمی زبانش را به روز و خلاصه‌ترش کنم چون اگر همان متن را کامل اجرا می‌کردیم چیزی حدود بیش از دو ساعت طول می‌کشید بنابراین من فقط کمی چکیده و خلاصه‌ترش کردم و تمام اتفاقات اجرا همان اتفاقاتی است که در رمان وجود دارد.

در بخش‌های مختلف اجرا مانند لباس، گریم، دکور و … به تمام جزئیاتی که برای فضاسازی لازم است توجه شده که در راستای باورپذیری فضای اثر به کمک بازیگر آمده اما این دکور و جزئیات در اغلب آثار بخشی از یک چالش جدید می‌شود.

خب ما خیلی دوست داشتیم که این بار رئالیستی شکل بگیرد و تماشاگر باور کند که به دهه سی آمریکا رفته و در یک مزرعه است و این باور برای ما خیلی مهم بود. معمولاً تئاترهای خارجی به نوعی بازی می‌شوند که شخصاً نمی‌پسندم یعنی معمولاً حالت تله تئاتر و بیان اغراق شده‌ای دارند اما من خیلی دوست داشتم که بیان بازیگرها ناتورالیستی باشد به همین علت بود که اساسا متن را خودم دوباره نوشتم تا وقتی تماشاگر با اثر روبرو می‌شود به درون دنیای اثر کشیده شود و در همین راستا تلاش کردیم در دکور، طراحی لباس، صحنه و گریم نیز جزئیات رئالیستی را رعایت کنیم. خوشبختانه سالن حافظ هم همکاری خیلی خوبی با ما داشت و خدا را شکر شرایط اجرایی‌مان تا این لحظه مناسب بوده البته واقعاً شرایط چند اجرایی بودن سالن‌ها و مسئله دپوی دکور چالش زیادی ایجاد می‌کند به همین علت بسیاری از گروه‌ها به این سمت نمی‌روند به خصوص که هزینه بردار هست برای ما اما با اینکه سالن حافظ بابت دکور همکاری خوبی داشت، مسئله هزینه بحث اصلی بود وقتی چنین اثر پرهزینه‌ای را تولید می‌کنید در بهترین حالت و حتی اگر تمام شب‌های اجرا سولداوت باشید شاید به زحمت فقط هزینه خود اجرا تامین شود در واقع یک دور اجرایی ۳۰ روزه به هیچ عنوان هزینه‌های کار را پوشش نمی‌دهد و حتماً باید دوباره اثر به اجرا برود که فکر می‌کنم برای ما نیز همینگونه شود. در هر صورت ما ریسک این هزینه بالا را به جان خریدیم چرا که اساسا این کار بدون این دکور ممکن نبود و از همان ابتدا می‌دانستیم که این اثر نیاز به یک دکور سنگین دارد خوشبختانه تهیه کننده کارمان آقای مهدی کلانتری بدون منت پشت کار ایستادند تا توانستیم این کار را انجام بدهیم.

کمی در مورد نقش «کندی» که خودتان ایفا می‌کنید و انتخاب بازیگر نقش «لنی» که ابعاد روانشناختی دارد بگویید.

پروسه تمرین ما حدوداً ۳ سال طول کشید چون هم متن سخت بود و هم انتخاب بازیگرش و مبحث سالن اجرا و پیدا کردن تهیه کننده سبب شد که روند تولید اثر طولانی شود. در ابتدای امر خودم مایل نبودم که این نقش را بازی کنم اما در چند ماه پایانی تمرینات بازیگر نقش کندی به خاطر شرایط کاری‌اش از گروه جدا شد و چون زمان کمی تا اجرا مانده بود و کسی بیشتر از خودم واقف به اثر و نقش نبود مجبور شدم نقش را بر عهده بگیرم. اما از همان ابتدا که به فکر اجرای این اثر افتادم تصمیمم بر این بود که پیش از پیدا کردن بازیگر نقش «لنی اسمال» کار را آغاز نکنم. من سال‌هاست که میلاد فرج‌زاده را می‌شناسم و سر پروژه‌ای به نام «هالووین» همبازی شدیم. وقتی در پشت صحنه کار به او دقت می‌کردم مطمئن شدم که او همان لنی اسمالِ این نمایش است وقتی هم به ایشان پیشنهاد کردم به گروه پیوستند. میلاد فرج‌زاده بازیگر خیلی خوب و تکنیکالی است و خوشبختانه با کمک هم و صحبت‌هایی که در مورد نقش داشتیم این کاراکتر شکل گرفت البته بار بزرگ ساخت این کاراکتر بر دوش خودش بود.

آیا این بیشتر اهمیت و جذابیت متن بود که توانست گروه را در این پروسه سه ساله حفظ کند؟

بله هم متن تاثیرگذار است و هم گروه، اینکه اعضای گروه یک دل و هم انرژی باشند بسیار مهم است و من همیشه سعی می‌کنم فارغ از مسائل تکنیکال اکیپی را جمع کنم که فضایی دوستانه بینمان شکل بگیرد. چون معمولاً تمرین اغلب آثارم طولانی می‌شود شکل‌گیری این فضای دوستانه برایم بسیار مهم است.

و سخن پایانی

از مخاطبان تئاتر دعوت می‌کنم که به دیدن این اثر بیایند به آنها این اطمینان را می‌دهم که یک نمایش قصه‌دارِ سرحال خواهند دید. ما خیلی برای این کار زحمت کشیدیم و با انتخاب این نمایش جدا از اینکه یک نمایش سرحال می‌بینند از یک گروه مستقل نیز حمایت خواهند کرد.

ادامه در کامنت
خریدار
نوید آغاز (navidaghaz)
حمید رشید، بازیگر: ابعاد مختلف کاراکتر را پرورش داده و پویاتر کردم

ایفای این دسته از نقش‌ها به صورت رئالیسی دشوار است. چگونه به «جورج» نزدیک شدید؟

راه رسیدن هر بازیگر به نقش متفاوت است اما فکر می‌کنم راجع بهاین گونه نقش‌ها بیشترین چیزی که به بازیگر کمک می‌کند وصل شدنبه رفرنس‌ها ... دیدن ادامه ›› است و خوشبختانه در حال حاضر هر چقدر که دلتان بخواهد در فضای اینترنت این رفرنس‌ها وجود دارند و نکته مهم خوبتغذیه شدن به لحاظ تصویری و شنیداری از روی نمونه‌هایی است کهما می‌خواهیم آنها را بازنمایی کنیم و روی صحنه بیاوریم. حقیقتا مابخشی از این مسئله را مدیون دوبلورهای خوب کشورمان هستیم کهدر دهه‌های گذشته فیلم‌های آمریکایی را دوبله می‌کردند و بخشی ازلحن کاراکتر برای من با گوش کردن به همین دوبله‌ها شکل گرفت. چیزی که در ذهن مخاطب ایرانی نشسته دوبله‌ای است که از این نوعآثار دیده یا لحنی است که خود جان اشتاین بک در کتابش استفادهکرده و حال مترجم آنرا به صورتی که برای مخاطب ایرانی ملموس باشد برگردانده است. البته بخشی از رسیدن به این نقش به طولانیبودن تمرینات این اثر برمی‌گردد وقتی شما سه سال برای یک کاراکتروقت می‌گذارید، در این بین سراغ کاراکترهای دیگر می‌روید وکاراکترهای دیگری را اجرا می‌کنید در حالی که هنوز این کاراکتر راحمل می‌کنید و به دنیا نیاورده‌اید، سبب می‌شود که کاراکتر در شماته نشین شود و این ته نشین شدن زمانی جواب می‌دهد که بازیگربتواند آن را به خدمت خودش درآورد حتی ممکن است در برخی موارداین بازه زمانی طولانی به کهنه شدن کاراکتر بی‌انجامد و کار سختمن این بود که سعی کنم در طول این سه سال امیدوار باشم به اینکهروزی جورج روی صحنه خواهد رفت و همانطور که سعی می‌کنم تمامابعاد شخصیتی او را حفظ کنم باید بتوانم این ابعاد را پرورش داده بزرگتر و پویاتر کنم. تحلیل این کاراکتر نیز به تحلیل رمان برمی‌گردد ومن سعی کردم چیزی فراتر از آن نباشد.

آیا تمام انگیزه‌های «جورج» برای شما قابل درک بود؟

حقیقتش رویا پردازی‌هایی که جورج و دیگر کارگران برای رسیدن بهزمینی از آنِ خود دارند برای من ایرانی یا من حمید رشید در این سنو سال شاید چندان قابل لمس نبود و این تنها بخشی است که هنوز در موردش با خود کلنجار می‌روم اما سعی کردم تمام بخش‌های دیگرکاراکتر و اینکه رویداد این کاراکتر چیست را بفهمم و این رویداد را تاانتها درست پیاده کنم.

آیا می‌توان با هم‌پوشانی رویای انسان‌ها در سرزمین‌های دیگر بررویاهای مردمان سرزمین ما یا حتی رویای شخصی به این درک عمیق رسید؟

من فکر می‌کنم این موضوع بیشتر به دراماتولوژی باز می‌گردد یعنی مولف و کارگردان باید ما به ازایی را برای من بازیگر تعیین کند که منبتوانم به واسطه یک سری خرده دیالوگ‌ها به آن ما به ازا برای رویایخودم تماشاگری که مرا می‌بیند برسم. یعنی باید این دو جایی به اینرویای مشترک دست پیدا کنند تا تماشاگر هم عمیقاً بخواهد کهکاراکترها به رویایشان برسند. این اتفاق در نمایش ما از آنجایی کهما بر اساس رمان پیش رفتیم بدین صورت ممکن نبود.

سخن پایانی

دوست دارم از افرادی که کتاب و رمان می‌خوانند و حوصله دارند کهیک قصه را از ابتدا تا انتها مانند یک فیلم سینمایی ببینند دعوت کنمکه به دیدن این اجرا بیایند و فکر می‌کنم که این اجرا را دوستخواهند داشت.

میلاد فرج‌زاده، بازیگر: متد اکتینگ ورطه خطرناکی است

کاراکتر لنی اسمال پیچیدگی‌های روانشناختی دارد. چگونه به این کاراکتر نزدیک شدید؟

لنی اسمالِ «موش‌ها و آدم‌ها»ی جان اشتاین بیک که ما با آداپتیشنو دراماتوژی آقای مهدی رضایی آن را اجرا می‌کنیم پیچیدگی‌های خاصی دارد و من خیلی تلاش کردم به عنوان بازیگر در مورد این پیچیدگی‌ها تحقیق کنم. به نظرم وقتی برای بازی سراغ چنین کاراکترهایی می‌روید هیچ راه حلی به جز متد اکتینگ وجود ندارد شمافقط باید به دنبال متد باشید و آن و لحظه‌ای که از کاراکتر رویصحنه می‌سازید از هر چیزی مهم‌تر است و خیلی مهم است که شمابه سمت ادا نروید. با تحلیلی که از این کاراکتر داشتم فکر می‌کردمکه لنی به نوعی اوتیست است و یک سری اختلالات دیگر با اسامیپیچیده دارد. عزیزانی که به این اختلالات دچار هستند ممکن استرنگ را بشنوند و موسیقی را ببینند و چنین درکی از جهان روی آن ولحظه آنها تاثیر می‌گذارد. پروسه حدودا سه ساله تمرینات این نمایش برای من به عنوان بازیگر پیچیدگی‌هایی داشت، چیزی که در اینزمینه می‌تواند ورطه خطرناکی برای بازیگر شود و خودم نیز شخصاًتجربه‌اش کردم این بود که در تمرینات اولین چیزی که برای ارائه لنیاسمال باید خاموش می‌کردم خودآگاهِ میلاد فرج‌زاده بود به خصوصکه تحصیلات آکادمیک من ادبیات نمایشی و شغل اصلیم نویسندگیاست و من باید از چیزی فرار می‌کردم که کارم است یعنی تحلیل وتمام تلاشم این بود که در لحظه تحلیل نکنم. تحلیل در لحظه همانآفتی است که به نظرم می‌تواند دامن بازیگر تئاتر را بگیرد اینکه ممکناست فکر کند و لحظه را از دست بدهد. خوشبختانه دیگر اعضای گروه هم خیلی کمک کردند و من و حمید رشید هم خیلی مچ هستیم وهر شب اجرا برایمان یک ماجراجویی تازه است چون خیلی خوبیکدیگر را می‌شنویم. متد اکتینگ ورطه خطرناکی است و احساسمی‌کنم این خودآگاه من تقریباً ترور شده است و لنی اسمال به شدتدر زیست روزمره‌ام تاثیر گذاشته است. من اضافه وزن زیادی داشتمخیلی وزن کم کردم شاید نزدیک به ۷۸ کیلو، ولی مهدی رضاییاعتقاد داشت که در این حالت از نظر فیزیکی تمایزم با دیگرکاراکترهای نمایش مشخص نیست بنابراین از تابستان تا حالا نزدیک۲۸ کیلو وزن اضافه کردم تا این تمایز روی صحنه مشخص باشد ودر کل اتفاق جالبی که برای خودم به عنوان بازیگر می‌افتد کاتارسیسی است که در نقش لنی تجربه می‌کنم.

معمولاً بازی کاراکترهای شناخته شده بیشتر زیر ذره‌بین قرارمی‌گیرد. یک بازیگر چگونه می‌تواند خودش را از این وسواس نقدنجات دهد؟

فکر می‌کنم این مسئله برای کاراکتر لنی اسمال در ایران چندانمطرح نباشد در حالی که احتمالا برای دیگر کاراکترها مطرح است.اما در جهان به این کاراکترها، کاراکترهای بورژوا گفته می‌شود یعنیکاراکترهایی که مخاطب از آنها شناخت دارد فکر می‌کنم برای اینکهبکر بودن نقش و کاراکتر حفظ شود بازیگر موظف است که به جز خوداثرِ اصلی از هیچ اثر

لینک گزارش: https://sabakhabar.ir/494963
۳۰ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش پیوتر اوهه i
رونمایی از پوستر نمایش «پیوتر اوهه» با طراحی مهدی ‌دوایی
۲ روز مانده تا شروع اجرا

پیش‌فروش بلیت ۳ روز نخست با ۲۰٪ تخفیف در سایت تیوال

از ۲۱ بهمن‌ماه | ساعت ۱۸:۳۰
تئاترشهر ‌- ‌سالن ‌چهارسو

نویسنده: اسلاومیر ‌مروژک
مترجم: محمدرضا ‌خاکی
دراماتورژ و کارگردان: فارس ‌باقری

بازیگران: مرتضی ‌حسین ‌زاده، فرزانه ‌میدانی، محمد ... دیدن ادامه ›› ‌اشکان ‌فر، امیر ‌شمس، نیلوفر کاظمی، مهدی ‌ابوحمزه، بهراد ‌سلاح ‌ورزی، آیناز ‌جلیلی و با حضور: هوشنگ ‌قوانلو

دستیاران کارگردان: مجید ‌سیدآبادی، علی ‌مهریار
برنامه‌ریز: علی ‌مهریار
گروه کارگردانی: ملک تقی‌زاده، یوسف ‌کیانی
منشی صحنه: نرگس صالحی

طراح صحنه: مصطفا مرادیان
طراح لباس: سارا ‌مژده
طراح نور: محمدرضا ‌رحمتی، نیلوفر ‌نقیب ‌ساداتی
آهنگساز: یاسین ‌زابلی
طراح پوستر و گرافیک: مهدی ‌دوایی
طراح حرکت: مصطفی شب‌خوان

عکاس: کیارش ‌مسیبی
مدیر روابط عمومی و تبلیغات: نوید ‌آغاز
مشاور رسانه‌ای: علی ‌کیهانی
ساخت تیزر: بابک ‌بیگی
برنامه‌ریز تبلیغات: لی‌لی جعفری

دستیار طراح صحنه: آمیتیس ‌علائی ‌ورکی
مهندسی و ساخت صحنه: سید امیرطاها خوارزمی، حسین سراج‌ها
پتینه و کهنه‌کاری: المیرا کریمی
دستیاران صحنه: سارینا ‌رسولی، عباس یوسفی، سمانه احمدی
دستیاران لباس: پرستو میرمهدی، کوثر نگهبان محجوب
دوخت لباس: فرانک باقری
🐀رونمایی از پوستر نمایش «موش ها و آدم ها» با طراحی صادق حسینی، در فاصله‌ی ۳ روز مانده تا شروع اجرا🚶🏿‍♂️

🔻پیش‌فروش بلیت روزهای تازه در سایت تیوال آغاز شد🔻
{٪۲۵ تخفیف دانشجویی ویژه‌ی روزهای یکشنبه و دوشنبه}

نویسنده و کارگردان: مهدی ‌رضایی
تهیه‌کننده: مهدی ‌کلانتری
با حمایت «هتل بوتیک اُرسی»

بازیگران: علی ‌باقری، میلاد ‌فرج ‌زاده، حمید ‌رشید، مهدی ‌رضایی، خشایار ‌قائدرحمتی، برنا ‌انصاری، نگار ‌سلحشور، ... دیدن ادامه ›› صادق ‌حسینی، رضا ‌گرجی، حسین ‌صادق ‌نائینی

اقتباسی از رمان «موش ها و آدم ها»
اثر برنده نوبل جان اشتاین بک

از ۱۷ بهمن‌ماه | ساعت ۱۸:۳۰ | تالار ‌حافظ

مشاور کارگردان: علی ‌باقری
مجری طرح: خانه ‌نمایش ‌دا، کارگاه ‌اشتراک
مشاور پروژه: آتنا ‌تندرو

طراح صحنه: صبا ‌صبحی
طراح نور: ایمان ‌اسماعیلی
طراح لباس: مهدی رضایی، فرنوش ‌مرواری
طراح گریم: اشکان ‌عسکری
طراح صدا: مجید ‌آقایی
طراح گرافیک: صادق حسینی

تیزر: Ranch Studio
@ranchstudio_

گروه کارگردانی: یاسمین ‌مهرعلی، صبا ‌صبحی، امین کعبی، ایمان ‌حاج ‌عظیمیان، اشکان ‌حسینی

مدیر روابط عمومی و تبلیغات: نوید ‌آغاز
عکاس: اردلان آشناگر
دستیار روابط عمومی: لی‌لی جعفری

مجریان گریم: نیما عبدی، سینا افشاری، زهرا علی اصغری، صدف ربی، مهدی حسینی
سرپرست ساخت دکور سید مصطفی طباطبایی نسب
دستیاران اجرا : مهدی عابدی، هادی عابدی، یاسمین مهرعلی، مهدیس بیدی
دستیاران صحنه: امین کعبی، محمدرضا الهیاری، محمد مهدی کاظم نژاد
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش پیوتر اوهه i
مرتضی حسین زاده در نمایش «پیوتر اوهه»

پیش‌فروش بلیت ۳ روز نخست با ۲۰٪ تخفیف در سایت تیوال آغاز شد

نویسنده: اسلاومیر ‌مروژک
مترجم: محمدرضا ‌خاکی
دراماتورژ و کارگردان: فارس ‌باقری

بازیگران: مرتضی ‌حسین ‌زاده، فرزانه ‌میدانی، محمد ‌اشکان ‌فر، امیر ‌شمس، نیلوفر کاظمی، مهدی ‌ابوحمزه، بهراد ‌سلاح ‌ورزی، آیناز ‌جلیلی و با حضور: هوشنگ ‌قوانلو

طراح گرافیک: مهدی ‌دوایی

از ۲۱ بهمن‌ماه | ساعت ۱۸:۳۰
تئاترشهر ‌- ‌سالن ‌چهارسو
هفته پایانی نمایش «بعد از افتادن»

🔻فروش بلیت روزهای پایانی در سایت تیوال🔻

«٪۲۰ تخفیف دانشجویی» ویژه‌ی یکشنبه‌ها

کاری از «گروه تئاتر لیو»
سرپرست گروه: محمدحسن معجونی

دی و بهمن ۱۴۰۳
ساعت ۱۹
مجموعه تئاتر لبخند

نویسنده: روزبه ‌کاظمی
کارگردان: حسین ‌حسینیان
بازیگران: مهتاب ‌ثروتی، راحیل فلاح فر، پوریا احمدی، احسان ‌قره ‌داغی، حسین ‌حسینیان
نوید آغاز (navidaghaz)
درباره نمایش پیوتر اوهه i
.
.
.
.
نمایش «پیوتر اوهه»
.
.
به‌زودی در تئاترشهر
.
.
دراماتورژ و کارگردان: فارس ‌باقری
.
.
.
.
طراحان نمایش «موش ها و آدم ها» معرفی شدند

طراح صحنه: صبا ‌صبحی
طراح نور: ایمان ‌اسماعیلی
طراح لباس: مهدی رضایی
طراح گریم: اشکان ‌عسکری
طراح صدا: مجید ‌آقایی
طراح گرافیک: صادق حسینی

پیش‌فروش بلیت روزهای تازه از فردا شنبه ۱۳ بهمن ساعت ۱۲ ظهر در سایت تیوال

نویسنده و کارگردان: مهدی ‌رضایی
تهیه‌کننده: ... دیدن ادامه ›› مهدی ‌کلانتری
با حمایت «هتل بوتیک اُرسی»

بازیگران: علی ‌باقری، میلاد ‌فرج ‌زاده، حمید ‌رشید، مهدی ‌رضایی، خشایار ‌قائدرحمتی، برنا ‌انصاری، نگار ‌سلحشور، صادق ‌حسینی، رضا ‌گرجی، حسین ‌صادق ‌نائینی

مشاور کارگردان: علی ‌باقری
مجری طرح: خانه ‌نمایش ‌دا، کارگاه ‌اشتراک
مشاور پروژه: آتنا ‌تندرو

اقتباسی از رمان «موش ها و آدم ها» اثر برنده نوبل جان اشتاین بک

از ۱۷ بهمن‌ماه | ساعت ۱۸:۳۰ | تالار ‌حافظ
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما

تماس‌ها

navidaghaz@gmail.com
navidaghaz
navidaghaz