سلام . خدا قوت به همه اعضای گروه اجرا
میخوام نظرم رو راجب به نمایشنامه سگک و کارگردانیش بنویسم .
متن _
بنده قبل از این اثر نمایشهای جوادیه ، یاماها و عکس خانوادگی رو از اقای نویسنده دیدم و بعد از تماشای نمایش یاماها متاسفانه تصمیم گرفتم دیگه کارای این دوستان رو نبینم چون اکثر کاراشون شبیه هم هست و فقط بازیگرا میان سر صحنه و قصه رو روایت میکنن . اما باز هم به دیدن سگک آمدم و متوجه شدم کلا قرار نیست از دست روایت کردن ها خلاص بشویم و باز هم همان مدل همیشگی . روایت ، روایت ، و روایت قصه . اما چرا بازیگرا میان مثل قصه گوها نمایش رو روایت میکنن ؟؟ بنظرم چون مؤلف این کار نمایشنامه نویس خوبی نیست و از ترفند تعریف قصه از طریق روایت ها و منولوگ ها سعی دارد قصه اش را بازگو کند . قصه یی که نه بکر است و نه شگفت انگیز . وقتی در اجرایی بازیگرا کلی حرف میزنن و خودشون و قصه رو برای مخاطب تعریف میکنن ، تماشاگر حرف زیاد میشنوه و خسته میشه و دیگه گوش نمیده . لذا مخاطب بجای اینکه نمایش ببینه ، نمایش میشنوه و هیچکس حوصله آدمهای حراف رو نداره علل خصوص اگه پنجاه تومن پول بلیط داده باشه . از نگاه دیگر نویسنده نمیتونه درام بسازه ، تعلیق بیاره، کشمکش خلق کنه و ... .لذا نمایشنامه هیچی برای مخاطب نداره و نه تنها ایجاد تلنگر و تفکر و تعمق در تماشاگر نمیکنه بلکه اونو خسته و کلیشه زده میکنه . (مادری منتظر پسرش می ماند) . وقتی موضوع نمایش در رابطه با یک شخصیت هست حتما نویسنده باید دنیایی که از اون شخص مفقوده رو پیدا کنه و بهش بپردازه و بُعد جدیدی از اون شخص رو واسه مخاطب نمایش بدهد نه اینکه به همان اطلاعات و داستانهایی که همه راجع به شاهرخ ضرغام
... دیدن ادامه ››
میدونن و در اینترنت هم موجوده بسنده کنه و نویسنده همونا رو بیاره و بگه و تمام . نویسنده نمیتونه چیز جدیدی از شاهرخ به ما بگه و بسنده کرده به همان پر حرفی همیشگی و تکرار مکالمه های نمایش نامه های جوادیه و یاماها . شاید گاهی باید به اعتبار سکوت ایمان داشت . شاید کمی زمان لازم باشه برای تفکر و اصلاح نگرش . نباید اصرار داشت که به هر قیمتی و با هر کیفیتی نمایش نامه روی صحنه برد .
کارگردانی _
( استادی میگفت کارگردان موفق را میتوان اول از انتخاب نمایشنامه هایش شناخت و دوم از نوع نگرشش به معقوله تئاتر ).
آقای بهرامی بعد از کارگردانی عکس خانوادگی در سنگلج خبر از ظهور کارگردانی جوان و دغدغه مند به امور جامعه و زنان می داد . در کریملوژی علاقه مند به تئاتر ایرانی و قصه های عتیق و تاریخ ، در جوادیه اما دغدغه باز هم چیز دیگری بود و حکایت ته شهر و لات و لوت بازی و محله ها و خاطره ها ، و حالا کارگردانی نمایش سگک در ژانر دفاع مقدس که فازش کلا با همه کارهای قبلی ایشون فرق میکنه . که البته این میل و سلیقه خودشون هست که هر کاری دوست داره اجرا بره اما فکر میکنم کارگردانی که هر مدل متنی رو میسازه و اجرا میکنه فقط میخواد رو صحنه باشه و نباید ازش انتظار تئاتر خوب داشت .
بنظرم نمایش سگک که واقعا نفهمیدم چرا اسمش اینه نمایش خوبی نبود . خسته نباشید