درود و عرض ادب خدمت نزدیک به ۱۳۰۰۰ مخاطب ک در طی ۳۹ اجرای نمایش شیزوفرنی به تماشای ما نشستند
شاید آخرین بلیط باقی مانده ی نمایش را خودم برای دوستی خریدم
تا آنجا ک توانستم سعی ام بر آن بود ک تمام کامنتهای عزیزان را بر سر صبر و حوصله پاسخگو باشم
تا آنجا ک عزیزی با من تماس گرفت و گفت : عده ای مبتنی بر واژه ی مبتذل ، سعی بر تاختن به اثر را دارند ، ک صد البته برایم جذاب بود چون کشته مرده ی آنم ک با ایشان به بحث بنشینم و سر آخر کار ببینیم خاستگاه ابتذال کجای ذهن چه کسی قرار دارد
برای کارگردانان جوان مینویسم که تبلیغ یک اثر هنری و مورد وثوق واقع شدنش ، فقط و فقط به سیستم سنتی دهان به دهان بازمیگردد (word of mouth) , و مقوله های تبلیغ مجازی یا حتی کمپینهایی ک علیه کار رخ میدهد ، آنقدرها کار آمد نخواهند بود چه مردم به شعور و آگاهی آراسته هستند
باز برای کارگردانان جوان تر مینویسم ک مخاطب خاص آنی نیست ک کار بیشتری دیده ، اویی است ک بدنبال نوعی فصل مشترک با خودش و اثرت باشد
اتفاقا سازنده ترین نقدها را از سمت کسانی دریافت میکنید ک برای اثر شما پا به سالن گذاشته اند نه کسانی ک کار دیدن به مثابه ی عادتشان و وظیفه
... دیدن ادامه ››
اشان شده
نقدی ک از سر اندیشه و بی حب و بغض باشد چون عطری ک میبوید بی آنکه عطار بگوید خودش مشخص است
در طی این شبها از هر عزیزی ک داعیه ی درنوردیدن هفت آسمان هنر را داشته و در عالم مجاز کوس انالحق را به صدا درآورده و بی آنکه اصول ابتدایی نقد حتی در کلام را بداند ، خواستم ک مجاز را رها و به صرف چای و لبخند مناظره ای در حضور رفقا حتی نزدیکان خودتان داشته باشیم ، نه تنها طفره رفته است بلکه مورد اتهام قرار گرفتم ک چرا اصلا حرفهای ما را پاسخ میدهی ما عادت کرده ایم بگوییم و هیچ نشنویم
با چند فکت روانشناختی و جامعه شناسی ک میتوان در کتاب تجدد و تشخص آقای آنتونی گیدنز پیدا کرد ، عملا با جماعتی روبروییم ک مصرف کننده ی مطلق واژه هستند ،صد البته تعدادشان کم است اما میپندارند ک زیادند جماعتی دیگر هستند ک در مقابل لذت دیگران جبهه میگیرند چون زیست در لحظه برایشان تعریف نشده ، اینها همیشه هستند و در طول تاریخ بشریت وجود داشته اند تمام منطقشان این است چون من دوست نداشتم ، توام نباید دوست بداری ، مدام درگیر رخوت پس از لذت هستند
یک قماش دیگر هستند ک چشمشان به دهان این و آن دوخته شده ، مقلدند ، خلق را تقلیدشان بر باد داد!!!
اصلا مواجهه با ایشان ، هیچ توفیری با اینکه بخواهی با دیوار حرف بزنی ندارد
گروهی دیگر با یک طبقه بندی ذهنی از پیش معلوم میگویند : این نظر شخصی من است
حتی اگر سراپای اثر را بشورند و ببرند. بطور مطلق قابل احترامند چون جای بحثی باقی نگذاشته اند
عده ای دیگر خود را از خواص جامعه میدانند ، تنها دو کلامشان کافی است ک بفهمی ، چقدر خاصند ، اینها بشدت مهر طلبند و تایید را. دوست دارند اما حتی از جانب اطرافیانشان هم جدی انگاشته نمیشوند
عده ای هستند بخش به بخش اثر را تفکیک میکنند ، اینها انسانهایی با ذهن بشدت سالم هستند اضداد را میفهمند میتوانند بگویند چه را خوش دارند و چه را نه
عده ای هستند ک آنقدر در کار غوطه ور میشوند ک از تو ام پیشی میگیرند به چیزهایی اشاره میکنند ک اصلا منظور تو نبوده !
اما عده ای هستند ک گفتگو میکنند و سوال میپرسند ، اینها روی تخم چشم جای دارند ، اینها باعث رشدند ، اینها جریان سیال هنر و نقدند متکلم وحده نیستند ، وارد گفتگو میشوند ، من جانم برای اینها در میرود