در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال arash | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 00:34:28
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
arash (arashtash)
درباره نمایش من i
و من تحمل منی مثل خود را هیچوقت نداشته ام...هیچوقت.!!!؟؟؟
هانیه مدرس و شاهین ه این را خواندند
امیرمسعود فدائی، سینا دهقان و بهار مشفق این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود(این نظر شخصی ست)....با محبت و برنامه ریزی و پرزنت دو نفر از دوستان تیوال . و با مساعدت گروه نمایش .عده زیادی از دوستان تیوال دور هم جمع شدیم تا این تاتر زیبا از سرزمین مون رو ببینیم..بسیار حظ سمعی و بصری بردم..لباس ها..اکت ها.حرکات موزون.دیالوگ ها. ما رو میبرد به جای جای سرزمین مادری چه آیین باشکوهی داره این سرزمین.چقدر رنگ..کشور من چه سرسبز بود..چه سرسبز هست ..اینهمه شور و زیبایی در یک کشور ..رشک برانگیز برای همه دنیاست..از تک تک عوامل کار تشکر میکنم که با تمام وجود روزی رنگی رنگی رو برای ما ساختند..و در پایان عالیجناب حسین امانت معمار برجسته برج ازادی نزدیک به 55 سال از ساخت این محیط میگذرد..و به نظر من بهترین سالن تاتری بود که دیده بودم..شما در 27 سالگی چقدر باشکوه و درست معماری اینجا را انجام داده بودید.سرتان سلامت در سن 82 سالگی..و فکر میکنم اگر شما در ایران به کار خود ادامه میدادید..چه سالن های برای سرزمین مادری میساختید..که ای وای حسرت حسرت حسرت..دره من چه سرسبز بود..و باز انشالله سبز خواهیم شد.و نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد...عالیجناب کلاه از سر برمیدارم و تعظیم میکنم به شاهکار شما در عرصه معماری...پاینده ایران. و مانا و پرتوان .هنر معماریش..هنر نمایشش.. هنر نقاشی ش..و هر چیزی در این سرزمین تولید میشود....
با درود..مدتهاست نمینویسم.بنا به توصیه و انتقاد دوستان تیوالی ..که چرا از ساندویچی محل و اتشفشان کیلیمانجارو میگویی😂😂...و ننوشتم...( و انگار سالهاست:)😂).که ننوشته ام .و انگار داستاوفسکی م ..و با ننوشتنم رمان برادران کارامازوف مهجور مانده:😂😉....نمیخواستم باز بنویسم..اما برخورد نامحترم یکی از بازیگران( علی حقیقی) به کامنت تماشاگری که از کار انتقاد کرده بود مجابم کرد..این چند خط را بنویسم..اول از کار بگویم. برای ما اذری ها هر داستانی که از خطه سرزمین مادری مان نشات میگیرد برای ما ارزشمند است و ان را مانند سفیر حسن نیت برای شناساندن قوم و خطه خود درنظر میگیریم و هر کدام سعی میکنیم حمایت از ان اثر یا هر چیزی را سرلوحه کار خود قرار دهیم..موسیقی.تاتر..فیلم..تراکتور؟؟!!!...اما کار بسیار ضعیف بود. داستان کم کشش و شعار زده شده بود..چفت نبود..بسیار تلخ و گزنده بود.داستان عاشقانه تلخی ش هم باید به دل بنشیند.انوقت است که ماندگار است(مانند لاو استوری)که 60 سال است ماندگار است.کارگردانی ضعیف..بازی بازیگران پرنوسان..در نیامده بود کار..دکور خوب..(از نور و ابر خوشم امد)..بازی ها شعاری..و اکت ها ناموزون..اما ...اما هیچکدام مهم نیست..(که به سبلان و سهند قسم اگر کامنت ان فرد(علی حقیقی) را نمیدیدم..هیچ نمیگفتم..هیچ)..اذری ها به مهمان نوازی شهره اند..یاد بگیرید..به تماشاچی..که وقت میگزارد..هزینه میکند در ترافیک و باران تاتر میبیند احترام بگذارید..در کدام عرصه تاتر فعالیت کرده اید که انتقاد را برنمیتابید برادوی..نیویورک..یا لندن؟؟؟که اگر هم انجا اجرا کرده بودید باز میفهمیدید..که تماشاگران..روزی رسانان فرهنگ و هنر هستند ..که با حضورشان چشمه خشکیده تاتر و فرهنگ را در حال پاسداری اند....بزرگ شوید و بزرگ بمانید به امید کارهای بهتر از سرزمین مادری........
همه چیز تافته ای جدا بافته بود ازهم که کنار هم این پازل داستان،درنیومده بود.ولی خب مهم این بود آقای پویا معرفی کرده بود😂
arash
خانم مرواری با درود..جالب هست که تهمت دوستتان به من را ندیدید.ایشان من را متهم به پول گرفتن از نمیدانم چه کسی کرد..).و حرف نگفته من از رشوه را دیدید( من کجا حرف از رشوه زدم..)من در جواب نوشتم ...
ایشان دوست من نیستندو یک تماشاگر همانند شما هستند و من هر دو را خطابه قرار می دهم … بزرگوارید که این مباحث را تمام می کنید … دیگران هم حق دارند بدور از حاشیه نظرات رو بخوانند و تصمیم گیری کنند …
خواهش می کنم برای تئاتر صحبت کنیم … من نقد های تکنیکال رو کاملا می خونم و استفاده می کنم و به گروهم انتقال میدم … غیر از اون من رو می بخشید … در حیطه ی کاری من نخواهد بود و بچه ها ی گروه هم تلاش می کنند که ازش دور باشند … اگر مشکلی هم بوده دلجویی شده … سپاسگزارم
جناب آقای علی حقیقی هم بسیار داستان ساز شدند این روزها...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود این نظر شخصی ت...کمدی الهی شاهکار دانته آلیگیری ..که قسمت دوزخش بسیار هالیگیریست.:😊.و کلا کتابی تکان دهنده است..قسمت دوزخ طولانی بود.ولی ... دیدن ادامه ›› کار زیبایی که بسیار جلب توجه میکرد موسیقی این قسمت بود که صدای ترتیل خواندن عبدالباسط قاری حنجره طلایی جهان عرب با میکس تبدیل به موسیقی شده بود..و اینکار بسیار نو و فاخر بود..جوشکاری برای تماشاگران بسیار ازاردهنده بود..و باید از المان دیگری استفاده. کرد.بازی بازیگران در این قسمت بسیار خوب بود(البته در بهشت و برزخ بازی نداشتند عملا)..اکت ها و قدرت بدنی و دکور بسیار خوب بود..مخصوصا فردی که صدای پرندگان را در میاورد..در خردسالی کارتونی بود به نام خانواده وحوش .و دقیقاهمان صدا بودو بسیار هنرمندانه بود.جایی حرص خوردم که توان بازی درست ریورراید را این چند نفر در جهنم نداشتند..میخواستم بروم داخل صحنه و ساعتها بازی کنم..هم انها را از جهنم نجات بدهم (بازی درست راه رهایی از جهنم بود )هم ساعتها خوش در خیال کودکی. باشم.اگرواقعا راه رهایی این بازی باشد من زود از جهنم خارج خواهم شد با بازی درخشانم😂..قسمت برزخ با بازی نور بسیار برایم جذاب بود..بسیار..و قسمت پایانی بهشت .تعامل بسیار خوبی با تماشاگران شد...دمی بازی.شادی.تماشا شد..و با این قسمت تلنگری خوردم.که کودکی و بازی های کودکی همان بهشت برینی بودکه وعده داده اند..و ناگهان چه زود دیر شد. چه زود .....قبل قسمت بهشت نظرم دو تا دو و نیم بود ولی باقسمت بهشت 4ستاره نظرم است.....به امید کارهای بهتر ...
در مورد جوشکاری در اجرای قبلی هم اکثرا همه این موضوع رو بیان کردن اما اینکه چرا اهمیت نمیدن و المان دیگه ای استفاده نمیشه عجیبه
مهرنوش مومنی
پویای عزیز من اون بخش جوشکاری رو دوست داشتم ، جزو اذیت‌های همون قسمت از نمایش به اثر وصل بود و بنظرم بسادگی مدیریتش با مخاطبه … کافیه بهش نگاه نکنن اگر آزارشون میده … ولی صحبتم اینه هر چیزی که ...
نور جوشکاری با نور پرژکتور برای شما فرقی نداره واقعا؟؟؟؟
آزار نور جوشکاری رو با نور چراغ و پرژکتور یکی میدونید؟
حق با شماست
ارادت.

پویا رزمگاه
نور جوشکاری با نور پرژکتور برای شما فرقی نداره واقعا؟؟؟؟ آزار نور جوشکاری رو با نور چراغ و پرژکتور یکی میدونید؟ حق با شماست ارادت.
یکی ندونستم … فقط عرض کردم در کمدی الهی اون قسمت جوشکاری به اثر وصل بود و ازش گلایه ندارم
و در شهربازی هم با نور پرژکتور اون اذیت رو لازمه اثر میدونستم و گلایه ندارم … وگرنه طبیعتا فرق بین این دو را می‌دانم
این قسمت حق با شماست هم بعنوان کنایه نوشته شد که من از تیکه متلک بیزارم 👌
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود ...این نظر کاملا شخصی ست...محمود درویش نویسنده فلسطینی میگه ( و ما رویایی بیشتر از یک زندگی که شبیه زندگی باشد نداشتیم)..زندگی در تاتر .شاهکار دیوید ممت مجددا بر صحنه..خیلی از دوستانم چون اجرای قبل برایشان بسیار های لایت بود .این کار را نخواستند ببینند...یادم هست که در کودکی کتاب شازده کوچولو اگزوپری را با ترجمه احمد شاملو بارها با ولع میخواندم..بارها.(یک به خاطر علاقه وافر مادرم به شاملو..و دو به خاطر کارتون مسافر کوچولو)..اما بزرگتر که شدم با اکراه ترجمه محمد قاضی را خواندم..و چقدر برایم شیرین تر بود کار..با اینکه همیشه از ارادت مندان شاملو هستم..اما ترجمه محمد قاضی را بسیار وفادارتر به کتاب میدانم..البته در مثل مناقشه نیست.. و نمیگویم این اجرا از اجرای قبل بهتر است اما شاهکار دیدید ممت را حتی اگر بچه های مهدکودک هم اجرا کنند با اشتیاق به دیدنش مینشینم..داستانی که خود زندگی ست..تکرار باطل... تکرار باطل زندگی و مرگ. که هیچ راه گریزی از ان نیست..دکور خوب..لباس خوب نور خوب .بازیگران متوسط رو به بالا..(هر کدام چند تپق داشتند)بیشتر رابرت...و کارگردانی خوب..داستان میخکوبت میکند .رابرت میگفت من جایی رو بیرون این تاتر بلد نیستم..یاد شخصیت پیرمردی که تمام عمرش در زندان بود در فیلم رهایی از شاوشنگ...که وقتی ازاد شد تحمل ازادی رو نداشت و خودکشی کرد.افتادم..و امیدوارم در این کوته زندگی ژرفناک و درد اور تاب و تحمل همه چیز رو داشته باشیم...و عشق به زندگی در وجودمان همیشه شعله ور بماند..با جمله یی از رنه شار نویسنده فرانسوی بعد از مرگ انتوان دوسنت اگزوپری گفتارم رو تمام کنم..(هرگز قرار نبود جنازه او یافت شود..او جزو جرگه یی از انسانها بود که تابوت برایشان تنگ است.انان از تابوت میگریزند و خود را در عظمت اسمان و زمین و اب فنا میکنند)...به امید کارهای بهتر بدرود..
ترجمه قاضی خیلی بهتره!
سحر بهروزیان
ترجمه قاضی خیلی بهتره!
کلا ترجمه های احمد شاملو زیاد خوب نیستند و فقط مختص این ترجمه نیست.
زیاد اهل رعایت امانت در ترجمه نیست.

محمد رضا رادپور
کلا ترجمه های احمد شاملو زیاد خوب نیستند و فقط مختص این ترجمه نیست. زیاد اهل رعایت امانت در ترجمه نیست.
دقیقاً باهاتون موافقم👌🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود این نظر شخصی ست..اما انگار شخصی نیست ..امروز روزی پر از انتقاد از نوشته هایم بود😂😂..انگار باید دست بشورم از نوشته ها 😊😊😊که خلقی را خوشحال کنم امروز با حدود ۱۵ نفر از بچه های گروه تیوال که غیر از دونفر از دوستان که قرار بود بیاییم خیلی اتفاقی جمع شدیم و کار را دیدیم..یک تاتر دانشجویی خوب‌.بازی ها خوب گریم خوب.. لباس خوب دکور کافی..اکت ها کافی ...اما داستان باب میل من نبود تکراری بود..شعار زده بود..درنیامده بود..چفت نشده بود انگار..ولی بهر حال زحمت کشیده بودند..من ۲.۵ با احترام نظرم هست ولی میانگین نمره جمع فکر کنم از دو بالاتر نمیرفت...به امید کارهای بهتر...(دیگه از کالباس و رستوران هم نگفتم مثال امروز رفقای تیوالی من به نوشته هایم.)..خدا رو شکر رفقای تیوال بودن..دشمنان تیوال بودن چی میگفتن..😂😂..ولی در کل افتخاری بود در جوار خانم ها و اقایان فرهیخته...
آرش جان بنویس از هرچی می‌خوای ما حظ می‌کنیم. چه کالباس و رستوران و چه تئاتر. بنویس که من حظ می‌کنم❤️
حسین چیانی
آرش جان بنویس از هرچی می‌خوای ما حظ می‌کنیم. چه کالباس و رستوران و چه تئاتر. بنویس که من حظ می‌کنم❤️
😘😘😂😂
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود این نظر کاملا شخصی ست ...عالی عالی.اگر خواستید ببینید داستان سیاوش را بخوانید اگر حوصله نداشتید خلاصه دو صفحه یی داستانش در گوگل هست..بخوانیدو ببینید و لذت ببرید..کار بسیار نویی بود با ضرب زورخانه داستانی فاخر را از شاهنامه به تصویر کشیده بود..به به...بسیار خوب بود بسیار برای من در حد 5 ستاره بود فقط دو مورد من را به 4 رهنمون کرد(راهم پررهرو:)))..یکی نبودن دکور که ای کاش دکور زورخانه بود دوم..صحنه اتش سیاوش در داستان گنجانده نشده بود..و از چند نفر از دوستان تیوالی که افتخار دیدنشان را هم داشتم وقتی پرسیدم..انها هم ندیدند..با اینکه خیلی طراحی صحنه اتش برای اینکار به نظر من راحت بود..(البته نظر من است)..ولی خیلی کار نو بدیعی بود...به امید کارهای بهتر ..موفق باشید..همه عوامل عالی بودید...
درود..این نظر شخصی ست..15 خط برایش نوشتم.. همه را پاک کردم..سکوت سرشار از ناگفته هاست..دو ستاره نظر من برای بازی دو بازیگر نقش اول .و دکور که هیچ چیز نداشت ولی همه چیز داشت..و به شدت کافی بود....همین
با درود....این نظر کاملا شخصی ست..و من مردی متعلق به گذشته ام با همه علایقم به تاریخ معاصرو کهن ..فرهنگ..سنن غلط و درست سرزمین مادری چیزهایی ... دیدن ادامه ›› حتی دردناک از زوایایی تاریک تاریخ این سرزمین مرا مجاب میکند ..که همیشه بگویم گذشته تاریک این سرزمین با همه تلخی و گسی ش زیباست و عبرت اموز(البته ما هیچوقت عبرت نگرفتیم )..در خدمت چند نفر از دوستان قدیمی تیوال..که از شانس خوب من اولین اجرای این تاتر را در خدمتشان میدیدم..و از حضورشان بسیار یاد گرفتم..وارد این صحنه عزای عجیب و درست شدم..( یاد عزاداری های خودمان در کودکی افتادم و از زاویه مهمانان دیدم.و راحت خندیدم.بدون خجالت از دایی و عمو و عمه و دور از نگاه خشمناکشان در کودکی که بچه در مراسم عزا نمیخندند)..حظ کردم حظ من دو سه مورد با متن مشکل داشتم.که در اخر به همراه دوستان افتخار صحبت با خانم شیده غفاریان نویسنده کار را داشتم.و موارد را پرسیدم و کاملا قانع شدم..کارگردانی عالی .. بازی بازیگران بدون حرکت اضافه..صحنه و دکور عالی .متن فاخر..موسیقی اخر که نمیدانم برای کدام خواننده خارجی بودCrazy, gnarls barkley (دوستان گفتند تصحیح کردم)😊.که فرزاد عزیز را به حرکت درجا واداشت:))در مراسم ختم جالب بود .حرفهایی از کتاب فونتامارا که سریالش قدیم در ایران بسیار پربیننده بود.و گفتن مفاهیم علوم اجتماعی در میانه کار بسیار کار را متفکرانه کرده بود....داستان ها و تک گویی ها از فرهنگ روستایی من را یاد کتاب خاطرات یک مترجم ( محمد قاضی )انداخت که پیشنهاد میکنم اگر از این تاتر خوشتان امد حتما بخوانید کتابی بسیار درخشان است..و در اخر با گفتن تسلیت از صحنه خارج شدیم آن هم با تک گویی یکی از بازیگران به اذری با خنده خارج شدم:))...بسیار کار نو و مبدع یی بود.....تاتر ما به نویسندگان و کارگردانانی چنین متفکر احتیاج دارد...به امید کارهای بهتر..
خوشحالیم از رضایت و لبخند شما
مهران باقری
خوشحالیم از رضایت و لبخند شما
اقای باقری درود..دوباره و سه باره میام و هر بار خواهش خواهم کرد در پایان اون جمله رو بعد فانوس ها بگین..:)))))))).جلوی من .اینقدر اون جمله رو هنرمندانه میگین..فحش هنرمندانه ندیده بودیم..به لطف شما دیدیم:)))
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود...این نظر شخصی ست..دمی خندیدیم. خوب بود...ولی هوا بس ناجوانمردانه دیشب سرد بود..
درود ..این نظر کاملا شخصی ست..در کودکی م محو کارتون و فیلم و سریال بودم..از نمایش های عروسکی از هادی و هدی بدم می امد..از کارو اندیشه نیز.ولی عاشق افسانه 3 برادر..لیوبی .شانگفی.و گوانیو بودم و نقش بد داستان سایو سایو..(داستانی چینی ..که ژاپنی ها ساخته بودند)..و هر بار لذتی بسیار از دیدنش میبردم.و محو عروسک گردانی داستان میشدم..و هنوز بعد از سالها اسامی افراد این افسانه چینی با من همراه است..و ای کاش این تبحر و دانشی که الان در این صنعت در ایران هست..در سالهای پیش بود..و با ساختن داستان هایی از ادبیات یا تاریخ ایران که سرتاسر ادبیات ناب و اموزنده داستانی ست ..کمکی به بسط و گسترش فرهنگ و تاریخ پارسی میشد..و شاید فرد میانسالی در شیلی از زال و رودابه و سیاوش و شمس و مولانا برای فرزندانش میگفت.و از حمله اعراب و مغول به بهشت برین..عبرت میگرفت..خلاصه نشد..این هم برود بغل تمام رویابافی های ذهنم...:))بسیار کار را پسندیدم..به غایت حرفه یی..عروسک گردانی استادانه..داستان ها عبرت اموز و عاشقانه..صداهای اساتید موسیقی طنین انگیز..میخکوب به صندلی از این همه تبحر شدم..و پلی شد نوستالژیک به خاطرات کودکی..و صفایی از ته دل..اکت های عروسک ها بسیار حرفه یی بود..در دو صحنه یی که افراد شریعت به افراد طریقت گله از شمس و مولانا میکردند..و تسبیح اندازی و عصبانیت متشرعین بسیار خوب در امده بود..و صحنه سوز و گداز عروسک ها..و جنگ و حمله مغول. عالی عالی(البته نمونه گفتم.همه صحنه ها زیبا بود)..اگر نمایش عروسکی دوست دارید..و موسیقی فاخر ایران را میپسندید واقعا کار را از دست ندهید..فقط کمی طولانی بود نزدیک دو ساعت...که به عشق سوگند اگر 5 ساعت هم بود با لذت مینشستم:)))..( هنوز اسیر داستان مولانا و شمس م)ولی بهرحال طولانی ست ...شبی بود با شعر و موسیقی .تاریخ و عروسک های زنده.؟؟؟!!!!..هرگز نمیرد کسی که دلش زنده شد به عشق........به امید کارهای بهتر.
کارهای تیم جناب آقای غریب پور معرکه هستند
فروزین تقوی نژاد
کارهای تیم جناب آقای غریب پور معرکه هستند
درو و سپاس.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
......درود...هیچ نظر شخصی ندارم...فقط یک خواهش دارم..میشه این جمله تبلیغاتی بعد از فین جین رو بردارید..تمام 4 بار خاطره خوش دیدن فین جین از بین رفت....
چه ارتباطی به فین جین دارد؟. هر اثری باید مستقل دیده و قضاوت شود.
البته من هنوز کار را ندیده‌ام ولی رفتن من به خاطر فین جین نیست چون دوست دارم اثر دیگری از این نویسنده ببینم.
Mohammad Sabouri
چه ارتباطی به فین جین دارد؟. هر اثری باید مستقل دیده و قضاوت شود. البته من هنوز کار را ندیده‌ام ولی رفتن من به خاطر فین جین نیست چون دوست دارم اثر دیگری از این نویسنده ببینم.
زمانی که پیامک تبلیغی اومد به فین اشاره کرده بود که تماشاگران فین جین رو به سالن ببره این سو استفاده از نمایش فین جین و علاقهمندانش بود
دقیقا. من هم ۳ بار فین جین رو دیدم. نه فقط بخاطر طنزش
بخاطر عمق داستان و استاندارد بودن نمایش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود..این نظر کاملا شخصی ست...اسپیلبرگ چهل و اندی سال پیش ای تی را ساخت که برای اولین بار نشان داد ادم فضایی ها هم حس دارند..و وجه دیگری از ... دیدن ادامه ›› ترس انسان به موجودات فرا زمینی را نشان داد..و از دریچه دیگر دید..نزدیک ده سال پیش جاناتان نولان.(که من همیشه از فیلمهای برادرش کریستوفر )هراسناکم..سریالی پیشرو را ساخت به نام وست ورلد..که خارج از فراز و نشیب هایش داستانی از ساخته های دست بشر میگفت که کم کم بر بشر مستولی خواهند شد..چون از بشر باهوش تر و زیرک تر عمل میکنند..جلال تهرانی در کنار همه کارهای تاتریش..فیلم نامه نویس هم هست..فیلم بین حرفه ای ست دغدغه ترس از هوش مصنوعی که بر دنیا مستولی شده را میبیند و درک میکند ...و بونکر دغدغه ش در این حوزه است..دکور را دوست داشتم .نور را دوست داشتم .بازی سارا رسول زاده بسیار هیجان انگیز بود..و سرشار از تعجب برای من ..صحنه هایی که اینقدر نقش ادم اهنی را هنرمندانه اجرا کرد که انگشت حیرت به دندان گزیدم.کلا اذرنگ چه بد بازی کند چه خوب دوستش دارم..(که اینجا زیاد خوب نبود)جلال تهرانی را به خاطر پیشرو بودنش دوست داشته و دارم..اما داستان بونکر را به دو بخش تقسیم میکنم که نیمه اول ضرب اهنگ داستان بسیار کند .. نیمه دوم داستان( از جایی که میفهمیم سارا رسول زاده ادم اهنی ست )ضرب اهنگ درست میشود..و از حالت محاوره که تماشاگر را در نیمه اول خسته میکند در نیمه دوم به اندیشه و تفکر وا میدارد...در پیشرو بودن داستان در ایران هیچ بحثی نیست..ولی اگر کارهایی چه در تاتر چه درسینمای جهان از این دغدغه امروز بشر دیده باشید..به قول دوستی کار شما را بغل نمیکند چون داستان هایی از این دست وقتی برای شما تازگی و wowدارد که در این حوزه کاری ندیده باشید..مثل مثال دوست غربزده ی من که جاده صاف کن امپریالیست بود با اندیشه هایش :))..میگفت کت شلوار هاکوپیان خوبه اما تا وقتی که شما دویچه گابانا ندیده باشی..القصه نظرم کاملا شخصی بود...ولی اینم در اخر بگم واویلا..واویلا از تک جملات شاهکار جلال تهرانی ..چیزهایی رو میگه که تا حالا نشنیدی..و با کلمات باله سمعی بصری میکنه...:))) اقا میرقصونه قشنگ کلمات رو و همیشه وجه نویسندگیش برای من بسیار های لایت تر از کارگردانیشه....به امید کارهای بهتر..
درود..این نظر کاملا شخصی ست...بعد از یک جلسه سخت کاری یکدفعه چشمم رو باز کردم دیدم اول خ ملک هستم و ساعت ۷..طبق معمول در اوج خستگی یه قهوه ... دیدن ادامه ›› تو دستم . گفتم شب های اخر این تاتر بهتر ببینمش..بهمن نماد چیزهای نو که قرار بود در سرزمین من اتفاق بیفته البته ۲۲ دومش ..نام یک شیر که قرار وارد یک باغ وحش بشه و اونجا رو از ورشکستگی دربیاره..و نمیاد ..و این باغ وحش (که نمادی کوچک از یک جامعه فاسد.با بوروکرواسی اداری و .دزدی هایی که از صدر تا ذیل ادم های اونجا رو فرا گرفته همه یا خوابن یا در حال دزدی نشان از یه جامعه فاسد رو میده که قرار بود آرمان شهر جهانی بشه.. و چقدر اشنا بود داستان!!!!؟؟دره من چه سرسبز بود اما دیگر نیست و در فساد سیستماتیک غوطه ور ..و داستان بسیار درست نوشته و پرداخته شده بود و لایه های فساد..و بیسوادی و پله های ترقی را بدون اگاهی طی کردن را درست ساخته و پرداخته کرده بود..بازی بازیگران غیر از یک نفر که نقش اقای سهمی رو بازی میکرد بسیار خوب و درست بود..دکور عالی..داستان لمس هر روز ما..کارگردانی خوب ..غیر از چند دقیقه ای که ریتم از نفس میفتد..و طولانی بودن کار که میشد زیر یک ساعت کار را جمع کرد..من ایرادی ندیدم.به امید کارهای بهتر..
ممنون از نقد و نظرتون🙏🏼🙏🏼
پویا فلاح
چه سرسبز بود دره من هم یادآور یک فیلم دوست‌داشتنی است هم اون کلمه [ بود ] قلب آدم رو از جایی که می‌تونست سرسبز بمونه و نموند مچاله می‌کنه
مرسی خوندی پویا جان..
پویا فلاح
چه سرسبز بود دره من هم یادآور یک فیلم دوست‌داشتنی است هم اون کلمه [ بود ] قلب آدم رو از جایی که می‌تونست سرسبز بمونه و نموند مچاله می‌کنه
اثر ماندگار جان فورد . جزو بیست فیلم عمر من
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود..این نظر شخصی نیست فقط دعاست یا مینشیند یا طبق معمول سنوات نمینشیند..
خدایا خداوندا..ما را از شر یار دوگانه سوز.دوشخصیتی .متوهم..اسکیزوفرنی ..و...و...و..رهایی ده..الهی امین.. اگر برای ما یار مناسب پیدا نکردی ما را از دنیا مبر الهی امین..ما را با اهالی تاتر که سلیقه شان به ما میخورد محشور بگردان الهی امین..من واقعا بین شکستن اشیا و زندگی این زوج متوهم هیچ پلی نتونستم بزنم...شاید اگر هر کدام چه شکستن اشیا..چه داستان این زوج سوا سوا بود بیشتر به دل مینشست..فقط از بازی ها کمی خوشم امد..چون بداهه بود و سخت.بهرحال هیچ فکری پشت داستان نبود..ولی رفقا تیوال را دیدم. گپی زدیم و تولد اقای کاکولکی هم بود ‌تبریکی گفتیم.و شب هم رفتیم منزل پسرعمو دعاها را در حالت عرفانی تری ادامه دهیم😂..القصه. شبی بود گذشت....به امید کارهای بهتر...
درصد و خلوص دعاها رو بالاتر بردید پس😄
الهی دعاهاتون در منزل پسرعموی گرامی، مقبول درگاه حق‌تعالی قرار بگیره😂
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود..چه باحال...متاسفانه همه اشیا و وسایل رو فرد موردنظر به یغما برده چیزی نمونده....فقط یه چمدان لباس کهنه خودم هست...که اون هم در این قالب فکر کنم نگنجه..:))....ولی چه تلنگری ..یه چینی بندخورده هم از اون دوران ندارم:)))...امیدوارم اجرا رو از دست ندم..
با درود..این نظر کاملا شخصی ست ...یک پرفورمنس روایی(اصطلاح من دراوردی) 😊😉.از برهه یی از تاریخ که خواجه یی تاجدار در این سرزمین رقم زد.دوره یی مهجور در تاریخ که هرچقدر این جنس سوم (که نه زن بود و نه مرد )در رشادت و تثبیت مرزهایی که نادر شاه ثبت کرده بود.کوشا بود و رشید..اما در بی رحمی و شقاوت از چنگیز خان و ماری آنتوانت بسیار شقی تر..و رذل تر بود...داستان خب تاریخی بود و من هلاک تاریخ..داستان را پسندیدم..لباس بسیار عالی.و فاخر..گریم خوب .بازی بازیگران متوسط رو به بالا همه خوب و بدون تپق(اما اغا محمد خان و خواهرش )واقعا یک سروگردن بالاتر از بقیه در بازی بودند..بیان هر دو بسیار هنرمندانه بود.کارگردانی خوب نور افتضاح (در موقعی که صحنه تاریک یکباره نور سفید روشن میشودتماشاگر کور میشود)البته اقای چیانی گفتند از قصد بوده که حس کورشدن را القا کند..و من و اقای رزمگاه مخالف این موضوع بودیم.عذاب اور بود .و کلا کار درستی برای نور نبود.دکور هیچ اما کاربردی!!؟؟..کار طولانی بود نیم ساعت باید به نظر من از کار کم میشد تا تماشاچی احساس خستگی نکند..کارهای تاریخی که اصولا تماشاگر شاید پیشینه ذهنی در موردشان ندارد..ذهن را خسته میکند..شاید اگر در مورد ناصرالدین شاه بود سه ساعت هم کم بود عاشقانه ها و شعرو شاعریش را ..(اینقدر که من خوشگذرانی های این شاه شهید را دوست دارم و حسرتش را همیشه میخورم)🤣😂 خلاصه.اگر تاریخ را دوست دارید..و پرحوصله یید..به دیدنش بیایید..وگرنه خسته میشوید...به امید کارهای بهتر..
آرش جان من هنوز هم معتقدم اون مسئله عامدانه بوده😂
در موردش مفصل‌تر خواهم نوشت.
پویا رزمگاه
اول از همه باعث افتخاره که رفیقی دارم که اینقدر عمیق و ریز بینانه تماشا می‌کنه یک تئاتر رو اما من هم نظرم با ارش عزیز و بعید میدونم که عامدانه باشه که حتی اگر عامدانه بوده باشه هم باید لحظه ...
زیادی هم چشمهاتون حساسه 🙈
پویا رزمگاه
اول از همه باعث افتخاره که رفیقی دارم که اینقدر عمیق و ریز بینانه تماشا می‌کنه یک تئاتر رو اما من هم نظرم با ارش عزیز و بعید میدونم که عامدانه باشه که حتی اگر عامدانه بوده باشه هم باید لحظه ...
نظر لطفته پویای عزیزم.
آره برای من هم خیلی اذیت‌کننده بود ولی این اذیت شدنه برام جالب بود چون یه مقداری منو به شخصیتی که چشماش داشت درمیومد نزدیک‌تر می‌کرد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود..این نظر کاملا شخصی است...هفته پیش کار را دیدم روزی بود تلخ . ان روز بارانی و مرگ کیانوش ..داستانی از یک عشق و جدایی با اپیزودهای ۳تا ۵ دقیقه ای..کاری که دختران تینیجر دوست داشتند با ابزاری به نام جملات عاشقانه..و اهنگ های نوستالژیک ..تیری بود بر قلب خاطرات تک تک.دختران تماشاچی که در پایان یکی از انان گفت ای کاش قبلش به ما دستمال برای گریه میدادید..😊داستان بسیار سطحی ..کارگردانی ضعیف..بازی بازیگران متوسط.دکور خوب..نور خوب..ولی درنیامده بود..نارس بود .کال بود..ولی بهرحال عده زیادی پسندیدند..مخصوصا کسانی که خاطره ای از کسی در ذهنشان بود..من نپسندیدم..شاید اگر ۱۵ یا 20 سال پیش بود بسیار میپسندیدم..خلاصه به امید کارهای بهتر
جناب خیل‌تاش
درود بر شما
سپاس از اینکه نظرتان را با ما به اشتراک گذاشتید.
برای خود من و گروهم قطعا شنیدن بازخوردهای مخاطبان، چه مثبت و چه انتقادی، بسیار ارزشمند می‌تونه باشه؛ درک می‌کنم که هر نمایش می‌تواند برداشت‌ها و احساسات متفاوتی را در مخاطبان ایجاد کنه و این تنوع نگاه‌ها برای من نشان‌دهنده تأثیرگذاری اثر در لایه‌های مختلف احساسی و فکری تماشاگران اثرمه..
در این نمایش با توجه به گفته‌ی آن تماشاگر خانم خوشحالم که در اجراهای این شب‌ها. توانستیم بخشی از خاطرات و احساسات مخاطبان را به حرکت درآوریم، هرچند که این اثر شاید به تمامی، برخلاف نظر دیگر مخاطبان انتظارهای شما را پاسخ نداده باشد، اما از شما و نقد صادقانه‌تان سپاس.
علیرضا کنگرلو
جناب خیل‌تاش درود بر شما سپاس از اینکه نظرتان را با ما به اشتراک گذاشتید. برای خود من و گروهم قطعا شنیدن بازخوردهای مخاطبان، چه مثبت و چه انتقادی، بسیار ارزشمند می‌تونه باشه؛ درک می‌کنم که ...
درود ..شخصیت محترم شما رو در روز اجرا دیدم..امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید...ببخشید که نپسندیدم...ای کاش جوانتر بودم:)..و میپسندیدم...به امید کارهای بهتر..پاینده باشید..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود .این نظر کاملا شخصی ست..ما وارثان دردهای بیشماریم..که در وجود همه مان هست و نهادینه شده..یا مانند دماوند تا اخر عمر در وجودمان میماند و سرریز نمیشود..یا مانند کلیمانجارو هر چند سال یکبار سرریز میشود و ساختار خود و اطراف خود را تحت شعاع قرار میدهد.(البته اگر سرریز هم نشود برفهای کلیمانجارو خود دردیست بزرگتر)😊یه داستان روانشناسی بسیار قوی که مشخص بود نویسنده با اگاهی نوشته بود و کاراکترها را میشناخت ..کارگردانی عالی و حرفه ای ..بازیگران به غایت عالی ومسلط.چه در بیان چه در اکت ها..گریم بسیار قوی (بدون اینکه متوجه شوی خود بازیگران در فواصل کار چنان گریم را اجرا میکنند برای صورت خود که در عجب بودم) .نور عالی..دکور عالی ..جلوه های ویژه عالی.؟؟!!موسیقی عالی... فقط کار کمی طولانی بود..و ای کاش زیر یک ساعت جمع میشد..اما اما اما.اگر روحتان کمی ازرده است پیشنهاد نمیکنم کار را ببینید ..به قول دوستی کاری مریض ولی فاخر ..دلتان دور از هرچه آرامشتان را میخراشد...تاصبح کابوس دیدم😊..ولی کار بسیار حرفه ای بود...افرین افرین...بودن یا نبودن...رفتن یا نرفتن( به دیدن این تاتر) مساله این است........
امیدوارم این هفته ّببینمش
آرمین
امیدوارم این هفته ّببینمش
انشالله..نظرت بسیار مهمه برام ارمین جان..
ارش خیل تاش
انشالله..نظرت بسیار مهمه برام ارمین جان..
ارادت آرش عزیز. ممنون که نوشتی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود..این نظر شخصی ست..wow...چه بازی هایی ..استاد زنجانپور که خب همه میدونن.و احتیاج به تعریف کسی نیست .استاد قوانلو تو این سن ماشالله چه اکتی چه بدنی چه حرکاتی افرین افرین....و در اخر اقای محسن بهرامی چه بازی درخشانی مدتها بود با بازی کسی اینقدر تحت تاثیر قرار نگرفته بودم ..چقدر درخشان واقعا بدون تپق بدون اشتباه صفر تا صد یک ثانیه!!!؟؟..چقدر این نقش بالا و پایین داشت ..و چقدر اقای بهرامی از پسش خوب براومد..(از این ببعد هر جا اسم شما بیاد دوان دوان روانم برای دیدن کار)...حرف زیاد دارم در مورد کار.مثل طولانی بودن..ریتم کند داستان کم کشش ..و..و.. ولی مگه مهمه ؟؟؟!!!!!
مگه ما چند تا اسطوره تاتر که هستن و هنوزم تلاش میکنن برای این تاتر داریم.اساتید دیدن شما در صحنه تاتر افتخاری ست که نصیب هر کسی نمیشود...و ایستاده کلاه از سر برمیدارم..و تعظیم میکنم..به تمام اساتیدی که دلشان هنوز برای فرهنگ و هنر این مملکت میسوزد..مانا باشید...