رضا بهرامی نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر

در شروع نمایش با یک دکور،نور،موسیقی و در مجموع یک قاب روبه رو میشویم که شاید مدام در ذهن مخاطب سوال ایجاد میکند که هر کدام از این عناصر و مکمل های یک اثر تاتری چه چیزی را در حال حاضر یا در روند اجرا به ما نشان خواهند داد.حتی شخصیت نوازنده با جایگاه خاص و تقریبا خارج از عرف و ذهن هم این سوال را برای مخاطب ایجاد میکند. و این در شروع نمایش یعنی با هنری روبه رو هستیم که شاید موقعیت راحتی را برای درک و فهم برای ما نمیگذارد و نیاز هست با نگاهی متمرکز به دیدن این اثر بنشینیم.
و بعد از رفتن نور مخاطب و آمدن نور صحنه و شروع شدن نمایش و حرکت بازیگری که از انتهای صحنه با رفتار بدنی که از خود نشان داد دقیق متوجه هستیم که حمید رحیمی به عنوان کارگردان باز هم کار سخت در دست گرفته.
این قالب تفکر چخوف در حمید رحیمی سال هاست که ادامه دارد و کاری بسیار سخت است
چرا که در این روزهای بی محتوا و بی انگیزه هنری که اکثر تاترها روی صحنه مشغول حرف زدن هستند و به نوعی بازیگران تن پرور و خسته روی صحنه را مشاهده میکنیم،حمید رحیمی با تیمش کاری سخت و بر گرفته از تفکر و سبک چخوف را تولید کرده.
فضایی نو و پر انرژی که برگرفته از خلاقیت کارگردان ... دیدن ادامه ›› و بازیگر است
انتخاب درست بازیگر برای هر شخصیت
اتحاد و همبستگی در رفتارهای بدنی و همخوانی و موسیقی ….
و ایجاد فضایی بیرونی و درونی برای مخاطب
متنی کامل و به جا و به دور از اضافه گویی که دست کارگردان را باز میگذارد
معمولا نویسنده در این نوع آثار خیلی مهم است که نگاهی مشترک با کارگردان داشته باشد و خب از نگاه من این همکاری و هماهنگی به شدت و به درستی انجام شده بود.
امیدوارم این نمایش که خود یک مستر کلاس هنر تاتر است باز هم اجرا شود تا بیش از هر چیز هنرجویان با این سبک از نمایش بیشتر آشنا بشوند.
پیروز و موفق باشید تا ابد در صحنه🙏🎭🤍🌱

سلام خدمت
دوستان و اعضای محترم تیوال
پیشاپیش از شما عزیزانی که این نمایش را حمایت میکنید سپاسگزارم.
امید به دیدار شما عزیزان
🙏

خداقوت به همگی دوستان
به نظرم این نمایش و بایستی همگی ببینند
چه دوستانی که در تولید یک اثر هنری دخیل هستند و چه عزیزانی که هنر دوست هستند و به دنبال هنرمند شدن راهی را قرار است طی کنند.
یک نمایش با مضمون اجتماعی که به هر شکلی مشکلات تولید و روی صحنه رفتن یک اثر هنری را به خوبی و دقیق نشان میدهد.
روایتی ساده با کارگردانی درستی که از تمام مکان اجرا به صورت کاربردی استفاده شده.هدایت خوب بازیگرها که تلفیقی از دوستان حرفه ای و کارکرده و عزیزان هنرجو است به خوبی شکل گرفته و لحظات و موقعیت های مناسبی را به ما نشان میدهد.
یک شاخه گل شاید به نوعی نمادین از شروع نمایش در موقعیت های مختلف در دستان بازیگران میچرخد و حتی روی طراحی پوستر این شاخه گل دیده میشود و خب خود این نشانه ها ما را با یک روند آشنا میکند(یک شاخه گل سرخ قرمز)
به هرحال سعی میکنم اسپویل نکنم
و دیدن این نمایش برای من ساختن یک فضای گروتسکی بود که بین بودن و نبودن مرا غرق میکرد….
خداقوت به همگی
خانم ... دیدن ادامه ›› تیرانداز
خانم شعبانی
خانم تبریزی
اقای عبدی
و….
بازی هنرجوها به نظر من از خیلی ها که مدعی بازیگر حرفه ای هستند و در سالن های دیگه در حال اجرا هستند درست تر و کامل تر بود.

فردا به دلیل شهادت اجرا نداریم
ولی
جلسه نقد و بررسی توسط کانون ملی منتقدان ایران
در سالن سنگلج
مورخ دوشنبه برگزار میشود
از دوستان تیوالی دعوت می کنم تشریف بیارند

این سبو که امروز در دست توست ،. ندانی که فردا در دست کی است...
اینجانب سیدجلال سرفراز شمیرانی از همه دوستان دعوت میکنم در مراسم جشن و عزای ما شرکت کنید و در غم و شادی با ما شریک باشید.

همین کارارو کردید که منتقدان خفه شدن و افتادن کنج خانه...