تنها کنار تو نقابم را برمیدارم
روح عریانم را تنها تو دیدی
زخمهایی که هر روز با لبخند پنهانشان می کنم را تنها نشان تو دادم
زخمهایی به عمق یک عمر به وسعت کودکی هایم
تنها تو دلیل غمگینی چشمانم را میدانی
دستان تو تنها نوازشگر روح زخم خورده من است
کودکانه زخم هایم را نشانت دادم و تو بهت زده نگاهم کردی
رازهایی که حتی در گوش خدا هم نجوا نکرده بودم تنها برای تو گفتم
تو را میان جماعتی دیگر جستجو می کردم
اما ناگهان تو برایم آغوش باز کردی
و
... دیدن ادامه ››
من کودکانه به دامن پرمهرت پناه بردم
بی کسی هایم را با تو قسمت می کنم و حرفهای ناگفته ام را تنها به تو می گویم
تنها تو قضاوتم نمی کنی
و من بی پروا حرف می زنم حرف می زنم و حرف می زنم
تنها کنار تو بی نقاب سبکبالم و دلم پرواز می خواهد
تو هدیه خداوندی که یکباره به دنیایم هبوط کردی
93/11/25