ین ابر های سرخ , این کوچه های سرد
این جاده ء سپید , این باد دوره گرد
این ها بهانه اند , تا با تو سر کنم
تا جز تو از جهان , صرف نظر کنم
جاده بهانه است , مقصود چشم توست
من راهی تو ام , ای مقصد درست
مجنون اگر شکست , لیلی بهانه بود
دنیا از اولش , دیوانه خانه بود
من راهی تو ام , با من قدم بزن
همراه من بیا تا شهر ما شدن
با
... دیدن ادامه ››
من قدم بزن , تنها تر از همه
ای مصرع سکوت , در شعر همهمه
با من قدم بزن , چله نشین عشق ,
فرمانروای قلب , در سرزمین عشق
با من قدم بزن , در برف در مسیر
ای بغض نا گزیر , این بار گر بگیر
ته لهجه ء ملس , در کاسه ء دهن
ای لخته ء انار , بر زخم پیرهن
این مرد را که باز , در تلخی ِ غم است
مهمان به قند کن , چای ات اگر دم است
در برف چای داغ , دنیای ِ ما دو تااست
فنجان ِ چای ِ بعد آغاز ماجراست ...
علیرضا اذر