«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
آنقدر در تو غرق شدم
که از تلاقی نگاهم با دیگری
احساس ِ خیانت می کنم
عشق یعنی همین ...
تناسخ بعدی
نشانی ِ من
نوزادی که نام تو را گریه می کند ...
تو که رفتی ...
کاش
جای خالی ِ خودت را هم می بردی...
من با این شهر چه کنم ؟...
گفتی وقتی می خندی
دخترکی هفت ساله ای
نیستی که ببینی
دیگر نمی خندم
پیر زنی
هفتاد ساله
درونم خمیده راه میرود
آغوش
ترکیب پیچیده ای ست
از من و خیال تو
که هر شب
مثل سایه
روی دیوار خانه
می افتد...
گفتی برایم با صدای بلند شعر بخوان
خجالت کشیدم
حالا پنجشنبه ها شب شعر دارم
خجالت نمی کشم
با صدایم که دوست داشتی
شعر هایی که دوست داشتی
با صدای بلند
برای سنگت می خوانم
د.ن
از تو بارور می شوم ،
شبیه ماهی کوچکی
که از لقاح ٍ سرگردان ٍ جفتی که ندارد آبستن است ...
این درد های زایمان که می نویسم
از نبودن توست ...
این منصفانه نیست ،
من پیر شده باشم
و تودر خیالم
درست مثل روزی که ترکم کردی
زیبا و جوان...
همین شده که هیچ کس
باور نمی کند
معشوق من بوده باشی...
"کامران رسول زاده"
تو شبیه دیگران نیستی
دیگران حرف می زنند ،
راه می روند،
نفس می کشند،
تو نه حرف می زنی
نه راه می روی
و نه میگذاری نفس بکشم...
در گوشِت آهسته گفتم : انقدر عاشقتم که تو را به خدا هم پس نمی دم
خدا صدامو شنید
الان یکسال که سهمم از تو یک سنگ قبر ِ
(پ.ن :دل نوشته)
جسارت می خواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها مردانه با زندگی می جنگد اما شب ها بالشش از
گریه های دخترانه اش خیس می شود ......
کوتاه بیا ، عمرم به نیامدنت قد نمی دهد
"کامران رسول زاده"
"ای ساکت ِ صبور ِ روزهای بود و نبود
جای تو به اندازه ی نبود خدا خالیست ..."
"چیز زیادی نمی خواهم
فقط یک صندلی
که تورا کنار رویاهیم بنشاند
و یک جاده که نبودنت هایت را ببرد "
دیروزاولین بار بود در زندگی ام که با جمع حدودا 30 نفره که هیچ کدومشون را نمی شناختم همراه شدم . دیروز خیلی چیز ها یاد گرفتم ، اینکه می شه همدیگر را نشناخت اما با هم صمیمی بود و به هم کمک کرد تا با هم از شرایط سخت گذر کنیم ( چیزی که متاسفانه توی بطن جامعه ی ما دیگر کمتر دیده می شه )، می شه سعی کرد تا به هم شادی هدیه بدیم با وجود اینکه توی دلهای خیلیهامون شاید غم های بزرگ بود .حالم با شما و پیش شما خوب بود ،مرسی که ما رو هم توی جمع صمیمیتون پذیرفتید و باعث شدید حتی برای یک روز از خیلی چیزها فاصله بگیریم .