در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مصی پورکمالی | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 18:41:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
***

'به مادرم که خرما وجلوا شد"


حنجره شب در انفجار دریدگی

قصور می کرد

ان قدر درماند که پنجره مکدر می نوشت

هیچ دیواری صدایش را نشنید

بالابلند کج قامت

در قدقامت درد

تنش تمام حجم ... دیدن ادامه ›› زمین را تاق می زد

آب در هیبتش لب می گزید

ما لب

سبابه ها یکی یکی

در ریسه های شانه

فاتحه را نشانه می رفتند

آب لب ما لب ...

"مصی"
maria، محسن قربانی، آرزو نوری، عاطفه، میثم خسروی و متین فکری این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
***
به بن بست می رسی

دست از پا درازتر

بالا ٬ پایین

صدایی شنیده نمی شود

هویتت گم شده بود

که پیدا شدی ٬ انتهای انگشتانت


با کلاف سردر گم چشمانت

زیر آرواره هایت می تپی

و منگنه ... دیدن ادامه ›› می شوی به زندگی

یخواره ها مرگ را پهلو می زنند

صبح را لای انگشتانت می کشی

سرفه های مداوم ساعت بر مدار سرطان

به ثبتت می رساند

در یک قدمی خودت پرسه می زنی

که . . .
"م.پ"

“همه می ترسند

همه می ترسند

اما من و تو

به چراغ و اب و آینه پیوستیم و نترسیدیم”

― فروغ فرخزاد

***
گرسنه که بودم ?شعر می خوردم

شاعر که شدم نان می خورم

"مصی"
عالی بود..
درود.
۲۷ مهر ۱۳۹۳
فوق العاده بود و البته دردناک
۱۶ آبان ۱۳۹۳
ممنونم رفیق
۱۶ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

****
چشم میگذارید
پشت خودم قایم می شوم
پلک نمی زنید
در همین جای خط فاصله از خودم بالا می روم
بالاتر .....
اسمان شعرگاه من
شاعر می شوم
صدای زنگ نان $$$$$$$$ زرنگ زرنگ
لعنتی رو خفه کن
شاعر می شوم
تیتر بزرگ روزنامه های قلیل لا تشار
* نان های کپک زده وشاعری مسموم* "M.P"
دوستت
دارم

شما
که نمی‌پرسید :

کدام‌یک
؟

-
همان که موهای‌اش از پنجره بیرون ریخته و

چشم‌های‌اش
را هر چقدر بکشید

باز
شبیه سیب نیست …

- آرش قربانی
در این زمین عبث مرو بیافرین بیافرین ...

"احسان طبری"
***
از بس که نمک گیر دو چشمت شده ام

بی واسطه در گیر دو چشمت شده ام

آواز منم تندر من فهر نکن

ناخواسته زنجیر دو چشمت شده ام

آویختم از سبزترین نقطه عشق

اما بخدا پیر دو جشمت شده ام

نگریز زمن غزال وحشی ّّّّ نگریز

نگریز که من تیر دو چشمت شده ام

"م.پ"


مصی عزیز
خوشحال شدم از خواندن شعرت و همینطور ستایش می کنم جرأت و جسارتت را در بیان مکنونات قلبیت به زبان نظم. اما چند نکته:
1- بیشتر و بیشتر مطالعه کن و شعر بخوان از متقدمین و متأخرین در هر قالب و سبک، غزل و مثنوی، قصیده و شعر سپید و نیمایی. هر چه بیشتر شعر بخوانی بیشتر یاد میگیری و بیشتر اشتیاق پیدا میکنی برای غوطه ور شدن در این دریای بی پایان.
2-اگر مشتاق به سرودن غزل هستی (همانند همین شعر)،دانستن عروض و قافیه برایت واجب و آرایه ها و صنایع ادبی برایت لازم است.
3-چنانچه نقد و نظری هم راجع به همین شعر خواستی، دریغ نمیکنم.
۲۱ مرداد ۱۳۹۳
ممنون گلم...
۲۲ مرداد ۱۳۹۳
قشنگه*
.......
متشکرم ار خانم مصی
۲۵ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
***

ساعت 12 کسی به در می زد

بر ریشه های زن کسی تبر میزد

تردید بود و تق تتق تق تق تق

یک اسمان پر ستاره که پر می زد

زن در سیاهی خود تکرار می شد

شب بر سیاهی هی تشر میزد

اینک زنی در زیر تابوت اتاقش

اینک همان کس که بر در می زد

شب شد ما در هیبتش خوابیدیم

باز زن و چشمان سیاهش که...
"Masy"
***

و حتی تمام پنجره ها را هاشور میزنند

فهمشان تا
کرکره که می رسد
از وسوسه نفسهاشان خجالت اب

عاشق تر که می شوند
جمعه بازار نگاهاشان حراجی عشق ا
مغزم که سوت کشید
فاصله ها را دویدند .
?
"masy"

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
***
هم سلولی
بایکوت که می شوی
کوت کوت می نوشم
نگاهت را
آهت را
چه گوارا ! چه گوارا !
ویرانت که می کنند آباد می شوی
باد می شوی
چه گوارا ! چه گوارا !
هزار سلول به یک سلول که نمی گنجد
پیله پیله
بی پروا
پروانه می شوی
سلول به سلول
پیام پیام
بیدار می شویم
دار می شویم
چه گوارا ! چه گوارا
"مصی"
جم، صبا فرزانه، مرتضی عبدی، Someone، آرزو نوری و ایمان پوررضا این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید