چرا مردم نمی دانند
که در گلهای ناممکن
هوا سرد است
" سهراب سپهری "
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امشب من نمی خوابم
من با تو خواهم بود
تمام شب برایت
از برگهای سال گذشته خواهم گفت
و از آن که
چرا کویر ساکت می ماند
از کاکتوسهای بیمار
صحبت خواهم کرد
خواهم گفت
که سر و صدای نمناک آبها
انعکاس سکوت کویر است
پیشنهاد می کنم این اثر رو با در نظر گرفتن فضای کلی اجرا در آلبوم endless vision یا " به تماشای آب های سپید " گوش بدین تا بیشتر لذت ببرید.
ممنون از به اشتراک گذاری این اثر
از مهر دوستان ریاکار خوش تر است
دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست
آن کیمیا که می طلبی یار یکدل است
دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست
پروین، نشان دوست درستی و راستیست
هرگز نیازموده کسی را مدار دوست
وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست
از خون و زندگانی انسان گرفته رنگ
در تار و پود هر خط و خالش هزار رنج
در آب و رنگ هر گل و برگش هزار ننگ
اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک
اینجا به باد رفته هزار آتش جوان
دست هزار کودک شیرین بی گناه
چشم هزار دختر بیمار ناتوان
پس درود به عیسی ناصری که گفت : کودک بمانید تا رستگار شوید
هر چند که در این روزگار تلخ و سخت و پُر از دروغ و ریا کودک ماندن و رستگار شدن شاید محالی باشد دور از ذهن
عدم خشونت و ترس با یکدیگر جمع نمی شوند،
می توان مردی غرق در سلاح را تصور کرد که در دل ترسو است،
داشتن اسلحه به معنای وجود رگه هایی از ترس در انسان است،
اما عدم خشونت حقیقی بدون وجود بی باکی خالص در روح فرد میسر نیست