سومین شعر گروه "اورانیا" << بیقرار>>
*من خرامان شبم، رویاى روزم با تو بود
من نگهبان غمم ، رویاى خنده م با تو بود
*من صداى نهر دل، سر چشمه ام در کوه نور
من نواى سوز دل، آشوب یاهو در زبور
*من هم آغوش غزل ، آواز چنگم پیش آى
من به پاى دار دل ، نقشینه قالى پیش آى
*گشته ام فرهاد و تو پیش آى اى شیرین من
ذوب گشته صخره از تو ای تب دیرین من
*عمر مجنون حسرت دیدار
... دیدن ادامه ››
یار آورد سر
یک دفعه سنت شکن لیلی تو شو مجنون تر
*این همه عشق و شعف افسار را از من گسیخت
بارها گفتم در این دنیا دگر همچون تو نیست
*تو بهاری و من آن شیپور و ساز سال نو
تو کشاورزی و من، قد خم داس درو
*اى همه راز و نیازم اى تمام عاشقى
اى که در گلزار عشقم چون شقایق،رازقى
*بى تو آرامم نمى آید به شبها تا سحر
بى تو تنهایم، خورم از جان و دل خون جگر
*با تو سرمای زمستان، نوبهاری می شود
از وجودم حس دلتنگی فراری می شود
*بی تو اما رنگ از رخسار دنیا می رود
بر زمین اشکم پر از خونابه جاری می شود
*من که دلدارم دلا، دل را چرا قسمت کنی؟
منه بی سامان دلا، آخر چرا بی سر کنی؟
*تو که دل دریا شدی، هم دین و هم دنیا
تو که بی رویا شدی، آخر چرا عاشق شدی؟