خلوت من
----------------------------------------------------
چه کسی می گوید
عاشقان حامل بی فلسفه ی روشنی اند ؟
من در این روشنی از سایه ی خود تیره ترم !
و در این تاریکی
خسته ام از کلماتی که تمنای تو نیست
خسته ام از همه ی دغدغه ها
ازغروبی که پس پنجره می آرامد
تا حضوری تنها
***
می دانم
تو بزرگی و لطیف
تو به زیبایی ابری و شگرف
و صدادارترین
... دیدن ادامه ››
معجزه ای
رویشی هستی سبز ، خواهشی هستی سرخ
نرم و آبادی و گرم
خورشیدی
و به من می تابی
***
من ولی کوزه گرم
پرم از گرد و غبار
تا زمانی سرفه ام می گیرد
واژگان را با آب ،می نوشم
شعر ، از خاک تنت می سازم
و اگر شب بشود
یخ آرامش خود می شکنم
***
من نوازنده ی موسیقی افکار شبم
و در این فاصله ها خاموشم
عجبم از این است
که در این شهر کسی روشن نیست
و همه خلوت من
تا ابد متروک است !
فروردین92