در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال زهره صوفی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:42:44
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید


میان ما و شما عهد در ازل رفته است

هزار سال برآید همان نخستینی...



از: سعدی
عالی درود بر شما و شیخ اجل..
۰۲ تیر ۱۳۹۴
اگر باخ را پدر موسیقی و بتهون را پادشاه سمفونی بدانیم ،

به نظر من سعدی را سلطان بلا منازع غزل عاشقانه باید گفت ،

مشحون از نازک خیالی ها ، لطافت های عاشقانه ...

زهره خانم ممنون از انتخاب زیبات
۲۲ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


آمدی طبعم شکوفا شد، بهارانی مگر
صورتم شد خیس خیس از شوق، بارانی مگر

آمدی با دیدنت برخاست در من مرده ای
روح رستاخیزی من! در تنم جانی مگر

آمدی و هر خیال دیگری غیر از تو را
پیش پایت سر بریدم عید قربانی مگر

تا ابد دیوانه ی زنجیری موی توام
نیست امید رهایی از تو، زندانی ... دیدن ادامه ›› مگر

خواستی عشق زلالم را بسنجی با قسم
ای تو تنها بر لبم سوگند، قرآنی مگر

خواستی گرد فراموشی نگیرد قلب من
لحضه ای از چشم این آئینه پنهانی مگر

شرط کردی خالی از یادت نباشد خاطرم
خود که صاحبخانه ای ای خوب، مهمانی مگر




از: ...
درود بر شما
غزل زیبایی از شاعر خوبمان، حمید رضا حامدی
و این هم سه بیت آخر غزل:

شرط کردی جز تو درمن گام نگذارد کسی
قلعه ای متروک و گمنامم، نمی دانی مگر؟
آن قدَر رفتی و برگشتی که ویران شد دلم
حسّ صحرا گردِ شهرآشوب! توفانی مگر؟
گردباد دامن موّاجت آتش زد مرا ...
رقص مشعل های روشن در زمستانی مگر؟
۰۳ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


باید که مهربان بود

باید که عشق ورزید

زیرا که زنده بودن

هر لحظه احتمالیست...



از: ...


گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آیینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

"پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را"

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم ... دیدن ادامه ›› از این پس بله ها را

بگذار ببینم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را




از: محمد علی بهمنی


من جواب ها را در اتاقم پیدا کردم!

سقف گفت: اهداف بلند داشته باش

پنکه گفت: خونسرد باش

ساعت گفت: هر دقیقه با ارزش باش

آیینه گفت: قبل از هر کاری، بازتاب آن را بیندیش

تقویم گفت: به روز باش

در گفت: در راه هدفهایت، سختی ها را هل بده و کنار بزن...





از: ...
خیلی زیبا بود مرسی
۲۸ آذر ۱۳۹۳
بسیار انتخاب عالی ایی بود.
مرسی زهره جان نازنین
۰۱ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


زندگی را ورق بزن...

هر فصلش را خوب بخوان

با بهارش برقص

با تابستانش بچرخ

در پاییزش عاشقانه قدم بزن

با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش

زندگی را باید زندگی کرد...

آنطور که دلت می گوید

مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری!!!



از: ...
زهره جان، چقدر ساده و گویا و زیبا بود،
سپاس برای این اشتراک
۲۵ آذر ۱۳۹۳
بسیار زیبا بود.
۲۵ آذر ۱۳۹۳
بسیار عالی ، ببخشید شاعرش شما هستین ؟ خیلی زیبا و دلنشینه!😍🥰
۰۲ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


عاشق زنی مشو که می خواند
که زیاد گوش می دهد
زنی که می نویسد

عاشق زنی مشو که فرهیخته است
افسونگر، وهم آگین، دیوانه
عاشق زنی مشو که می اندیشد

که می داند که داناست، که توان پرواز دارد
به زنی که خود را باور دارد

عاشق زنی ... دیدن ادامه ›› مشو که هنگام عشق ورزیدن می خندد یا می گرید
که قادر است روحش را به جسم بدل کند
و از آن بیشتر عاشق شعر است

و یا زنی که می تواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد
و یا زنی که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد

عاشق زنی مشو که پر، مفرح، هشیار، نافرمان و جواب ده است
پیش نیاید که هرگز عاشق چنین زنی شوی

چرا که وقتی عاشق زنی از این دست می شوی

که با تو بماند یا نه

که عاشق تو باشد یا نه

از اینگونه "زن" بازگشت به عقب ممکن نیست

هرگز...



از: "مارتا ریورا"
زنی که می تواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد...

خیلی زیبا...
۱۵ آذر ۱۳۹۳
خیلی زیبا بود و به دل نشست ، سپاس از این حسن انتخاب.
۱۶ آذر ۱۳۹۳
زهره جان فوق العاده بود ... چه انتخاب شگفت انگیزی .
۱۶ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه

بگویید: "دوستت دارم"

بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان
کرده اید به "دلتان"

بگویید: گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاه تر از عمر شکوفه هاست

بگویید: بودن ها را قدر بدانیم، نبودن ها همین نزدیکی هاست...



از: ...
و چرا گاهی
کاهی جواب دوست داشتن گفتن سکوت است؟!
۰۵ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


وقتی دلت می گیرد

جلوی آیینه می ایستی

رژ لب

کمی عطر!

و

کمی نیشخند میزنی به خودت!

به دلتنگی هایی که برایشان نقاب می دوزی

لباس رنگی ات را می پوشی

موهایت را می بندی

و ... دیدن ادامه ›› چند دانه مروارید به بغض هایت می آویزی...

در آخر آنقدر زیبا می شوی

که همه شک می کنند "دلتنگ ترین" زنـــــــــــ دنیایی...



از: ...

من زیر و بم های زندگی را

به فصول سال تشبیه می کنم

"هیچ فصلی همیشگی نیست"

در زندگی نیز روزهایی برای کاشت، داشت، استراحت

و تجدید حیات وجود دارد!

زمستان تا ابد طول نمی کشد

و اگر امروز مشکلی

بدانید که بهار هم در پیش است...



از: ...


"زن" حقیقت عشق را زود تشخیص می دهد

با حس نیرومند زنی،

و اگر دبه در می آورد از آن است که

عشق هم برایش کافی نیست!

او بیش از عشق می خواهد

جان تو را...



از: ...
بسیار زیبا
۲۱ آبان ۱۳۹۳
خیلی بی خود کرد!
۲۲ آبان ۱۳۹۳
تا نگیره هم ول کن نیست :)
۲۲ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


"تو" که باشی

پاییز را بهار ترجمه می کنم!

باران را ترانه!

زندگی را شادمانه!

خودم را پرنده!

پرنده را کودک!

و...

تو را عشق... عشق... عشق...




از: پرستو عوض زاده
تو که باشی، بهشت با من است...
۲۰ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


بعضی از مردها...

آنقدر مرد هستند!

که یک زن

میتونه با "خیال راحت"

زن باشه...



از: ...

آمدم بال تو باشم
نه پر و بال کسی
آمدم تا نشوم
غیر خودت مال کسی
خواستم شهر از این
قصه خبردار شود
تا مبادا بیفتی
وسط فال کسی...

۰۷ آبان ۱۳۹۳
جالب بود:)
۰۷ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


کنار کسی بمان

که وقت هوشیاری

تو را بیش از مستی بخواهد!

کسی که چشم هایش تو را

چون کتاب ناب ورق زده

کلا به کلام بخواند

کسی که با آواز تو ساز شود

و آنگاه تو

رقص عاشقی را آغاز کن...



از: ...


"عاشقم"

اهل همین کوچه بن بست کناری

که "تو" از پنجره اش پای به قلب "من" دیوانه نهادی

تو کجا ؟!

عشق کجا ؟!

پنجره ی باز کجا ؟!

من کجا ؟!

عشق کجا ؟!

طاقت آغاز کجا؟!

تو به لبخند و نگاهی...

من دلداده به ... دیدن ادامه ›› آهی...

بنشستیم

تو در قلب

و...

من خسته به چاهی !

گنه از کیست ؟!

از آن پنجره باز ؟!

از آن لحظه آغاز ؟!

از آن چشم گنه کار ؟!

از آن لحظه دیدار ؟!

کاش می شد گنه پنجره و لحظه و چشمت همه بر دوش بگیرم

جای آن، یک شب مهتاب تو را تنگ در آغوش بگیرم...



از: ...
بسیار دلنشین و زیبا، ممنونم
از ؟؟؟
۳۰ مهر ۱۳۹۳
چه آهنگ قشنگی داشت :)
با یه آهنگ جالبی باید خوند :)
۰۱ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


راضیم از تو "پاییز" دوست داشتنی من ...

می بوسم و می بویم برگهای زرد و قرمزت را

نفس می کشم در هوایت

بوی باران داری

بوی خاک و برگ

من بوی "خدا" می فهمم از تو ...



از: ...


ناودان ها شر شر باران بی صبری است

آسمان بی حوصله، حجم هوا ابری است

کفش هایی منتظر در چارچوب در

کوله باری مختصر لبریز بی صبری است

پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد

در تب دردی که مثل زندگی جبری است!

و سر انگشتی به روی شیشه های ... دیدن ادامه ›› مات

بار دیگر می نویسد: "خانه ام ابری است"

اینجا آسمان ابری ست، آنجا را نمی دانم

اینجا شده "پاییز"، آنجا را نمی دانم

اینجا فقط رنگ است، آنجا را نمی دانم

اینجا "دلی" تنگ است، آنجا را نمی دانم...




از: ...


تمام آنچه از زنـــــــدگی می خواهمـــــــ

یک غروب پنجشنبه پاییــــزی ست با پنجره ای

رو به درخت ها و

کلاغ ها و هوای ملس و مرموز آبـــــــــان، با یک

فنجان چای تازه دم!

و یک برش بزرگ از کیک خانگی مــــــادرم با

موسیقی دلبخواهی و

خیـــــالی که از بابت "تو" سختــــــــ راحتــــــــ استـــــــــ...



از: ...
خ آره واقعا!
۰۷ مهر ۱۳۹۳
مینا آدم با پدرش اینطوری صحبت میکنه؟
عذرخواهی
سریع
یه چایی هم برا من بریز
۱۰ مهر ۱۳۹۳
رهام :)))
داوود :))) ما سه تا رو کجا میبرید؟ :)))
۱۰ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

پــــایــــیــــز دلـــگـــیـــــر نیستـــــــــــــــــــــــــ ...







از: ...
آقای دوستی حس کنجکاوی ما رو تحریک نکنید! :)))
۳۱ شهریور ۱۳۹۳
آقای دوستی :)) دیگه دیر شده.شایعه راه افتاده.همین الان خاله ام از کانادا زنگ زد گفت شنیدم خبراییه! :)))
زهره لایک!
۳۱ شهریور ۱۳۹۳
وقتی رسید ...
به حساب همه می‌رسد ...
۳۱ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


خدا "تو" را که می آفرید

حواسش پرت آرزوهای "من" بود

شدی همان آرزوی من...





از: ...