داستانتون رو خوندم- در دنیای شلوغ این روزها مهار کردن کلمات، شاید زنگ تفریح خوبی باشه.
اگر جسارت نیست چند نکته ای عرض کنم.
اول از همه اینکه اگر این فایل رو در قالب داستان کوتاه ارائه میکنید، مقدمه رو از ابتداش بردارید.
به دو دلیل
1- از همین ابتدا دارید برای خواننده تعیین تکلیف می کنید که باید با دقت و تامل بخونی. خوب مخاطب از این جمله قطعا خوشش نمیاد. اون ... دیدن ادامه ›› دسته مخاطبی که نظرشون برای نویسنده مهمه، قطعا این هوش رو دارند که برای داستان احترام قائل باشند و با دقت بخونند.
2- هر نویسنده بارها و بارها داستانش رو میخونه و گاها بسیار بیشتر از 7 بار اون رو ویرایش میکنه. این جمله هم وقتی هنوز مخاطب سراغ کار نرفته ذهنیت بدی ایجاد میکنه. مخصوصا اینکه بعد از چند بار بازخوانی هنوز غلط های تایپی به چشم میخوره
نکته بعدی اینکه، یکی از نکات سخت داستان کوتاه اینه که سوژه مناسب این کوتاهی باشه!
یعنی درواقع هر مولفه ای که در داستان کوتاه استفاده می شه باید دلیلی داشته باشه. (برخلاف رمان که بسیاری از قسمت هاش فقط رواییه و شاید به خط داستان اصلی کمک نکنه)
شما در داستانتون چند کاراکتر رو معرفی کردید و بعد ولشون کردید به امان خدا. خوب این مساله که زن راننده مرده چه کمکی به داستان کرده؟ یا اینکه یکی از مسافرا معلمه؟
یا کلا اگه دختر مسافر رو از داستان حذف کنیم چه اتفاقی میوفته؟
در کل منظورم اینه که در داستانی که مثلا 5 صفحه است (فکر میکنم اگر فونت استاندارد باشه این حدودا میشه داستانتون) حجم زیادیش رو تو حواشی هست. به جای اینکه به داستان بپردازه. انگار یه گزارشگر بدون شناخت از کاراکترها، داره قضیه یه تصادفو شرح میده.
شما خالق هستید. این قدرت رو دارید که به مخلوقاتتون همه چیز بدید. چرا اینقدر ساده و دم دستی از کنارشون گذشتید؟ چرا زندشون نکردید؟
من نه دلم برای زن می سوزه نه برای راننده. چون شناختی ازشون ندارم. چون باهاشون ارتباط برقرار نکردم. چون بهشون پرداخته نشد.
سوژه شما قابلیت گسترش داره. و قطعا در قالبی به جز داستان کوتاه موفق تر خواهد بود.
امیدوارم روزی رمان تضاد رو بخونم:)
بسیار بسیار سخته که چیزی که مینویسیم «داستان» باشه. حکایت، قطعه ادبی، خاطره، گزارش و .... همه این ها نوشته اند. اما داستان باید مولفه های داستانی داشته باشه.
ببخشید که زیاده گویی کردم.
سلام
ممنون که نظر دادین
با نظر شما در باره مقدمه موافقم
اما درباره خود داستان باید نکاتی رو یاد آور شم
اونچه که شما ازش حرف زدین داستان کوتاه نیست ، داستان به سبک مینیمال هستش، داستان به سبک مینیمال حتی میتونه یه رمان باشه، داستان ... دیدن ادامه ›› کوتاه چیز دیگه ایه
درباره شخصیت ها باید بگم هر داستان یا فیلم نامه ای 1 محور اصلی داره، باید همه چیز تو داستان در خدمت هدف و محور باشه، در کنار اینها شما گاهی فرصت پیدا میکنی گریزی بزنی و پیام های کوتاهی در کنار پیام اصلیت بدی، بعضی شخصیت ها این کارو میکنن، مثل راننده و معلم و دقیقا کمکی که به داستان میکنن پیامشون هست
دقیقا همینطوره که اگر دختر مسافر رو حذف کنیم آسیبی به داستان وارد نمیشه، اینکه شما معتقدین این یعنی ضعف جای بحث داره، نظر من این نیست، اما این شخصیت یه نوآوری همراه با خودش داره ، کافیه شما که داستانو میخونی از خودت سوال کنی این دختر خوبی بود یا بد؟
فونت 14 نازنین فونت استانداردی هستش، قطع کار هم A5 . تو قطع A4 هشت صفحه است.
من فکر میکنم باید عمیق تر میخوندین ، از همون ابتدا شما بخاطر مقدمه من که البته باتون موافق هستم اما انگار بهتون برخورده. باید با دقت بیشتری میخوندین .
چرا اینو میگم، 1 دلیل اینکه شما به اشتباه فکر میکنی من باید زن فراری رو کامل پرداخت کنم، این غلطه، دقت نکردین که این زن یه تیپ هست از همه زن های ایرانی، هرکسی میتونه باشه !!! اصلا مهم نیست که کی هست، داستان چیز دیگری است و شما اصلا متوجهش نشدی . شما اگر با این دید تحلیل میکنی لابد به طعم گیلاس کیارستمی هم که نخل لای کن رو برد ایراد میگیری که شخصیت پردازی نداره ! مهم اینه 1 نفر تیپ میشه و به اینجا رسیده، داستان از اینجا داره اتفاق میوفته. به تنهای چیزی که توجه نمیشه پیام داستانه
اتفاقا شما اشتباه میکنید.
من داستانتون رو خیلی با دقت خوندم. و اگر برام مهم نبود وقت نمیذاشتم تا نظر بدم.
مقدمه به من برنخورد! نویسنده خسته میشه دلش میخواد یه جاهایی به خواننده توضیح بده.. من این رو درک میکنم. اما باید مقاومت کنه چون این حق رو نداره. چون وقتی مخاطب داره داستانش رو میخونه نویسنده حضور نداره. من خواستم این نکته رو متذکر بشم.
شخصیت اصلی داستان شما، به هیچ وجه ... دیدن ادامه ›› تیپ نشده.
من هدف اصلی داستان رو میدونم. اما همچنان معتقدم خوب پرداخته نشده.
دوست عزیز با مخاطب و بدتر از اون منتقد تند برخورد نکنید.
استادی داشتم که اجازه نمیداد در مقابل نقد دوستان صحبت کنیم. هر چقدر هم خارج از چارچوب باشه. فقط شنونده باشید تا نظرات مخاطبتون رو از هر نوعی بدونید. نویسنده هیچ وقت حق دفاع از داستانش رو نداره.
یک دو ده یا صد نفر متقد هست که ممکنه نظظون به گوش شما برسه. اما ممکنه شما هزاران خواننده داشته باشین که تو خونه هاشون دارن بدر مورد شما تو ذهنشون نظر میدن.
پس جانبدارانه برخورد نکنید
سپاس