در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال جلال جلالی | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 05:10:44
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به مناسبت پایان دور بیست و ششم از زندگی ام و آغاز دور بیست و هفتم !
به مدد پررودگار منّان ...
.................................................................................................................


ترانه های من همه شد فصل انتظار
ای آسمان ابری غم دیده کم ببار

پَرپَر شدند ثانیه ها در هجوم سالها
اما تو را به تیغ بُرّان زمان چه کار?

ننوشته دفتر عمرم همه شد برگ برگ
در دست این خزان بیرحم روزگار

ای ... دیدن ادامه ›› آنکه روی تو را ماه کرده قاب خویش
این قلب خسته از نگاه تو شد بیقرار

نگاه تو باران رحمت و این دل کویر شد
بَهر شفای آتش سینه کمی ببار

لبخند تو شده درمان چشم های من
ای روشنی دیده ام, لختی شکر ببار

دیوانه و بیمارم از هجر جمال تو
جز آن نگاه نافذ خود مرهمی نیار



(ج.امید)
تولدتون مبارک.
۲۶ آذر ۱۳۹۳
این چندمین تولدست؟

و چندمین انبساط مجدد کائنات؟

این چندمین بارخلقت است؟

و چندمین انفجار سکوت؟

چندمین لبخند آفرینش؟

خورشید را چندمین بار است که میبینیم؟

و پروانه ساعتها ... دیدن ادامه ›› چندمین بار است که میچرخد؟

و ثانیه چندمین بار است که به احترام برمیخیزد؟

چندمین بار است که مجدداً نفس میکشیم؟

چندمین دم!؟

چندمین آن!؟

خوشبختی همین است!

و جهان چه پرغوغاست

که بینهایتمین تولدرا جشن میگیرد . .
۲۷ آذر ۱۳۹۳
ممنونم از همه بزرگواران
۲۸ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حرف, حرف, حرف ...
خسته شدم از بس حرفها را کنار هم چیدم و
کلمه ها را به هم دوختم و
جمله ها را وصله پینه کردم!
حال من دیگر در لباس حرف ها نمیگنجد!
باید ببینی حالم را, به خواندن نمیشود!
...
حال بی تو بودنم ... عجیب دیدنی است ...


(ج.امید)
حال بی تو بودنم ... عجیب دیدنی است
خوشگل بود!
۲۶ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در سکوت نوشتن را دوست دارم. هرچند صدایش در میاید و همه سکوتها را در هم میشکند.
قلمم را میگویم ... وقتی که لب بر گونه سفید کاغذ می‌گذارد, صدای بوسه اش, رسوا میکند متن هایم را ...
و دستهای من است که بالا میرود,
و من تسلیم نگاه تو میشوم.

(ج.امید)
خیلی از حرفهایم را می‌نویسم.
نه به این خاطر که مهم اند, نه ...
به این خاطر که گوشی برای شنیدنشان نیست!
اما سخت تر از آن ... حرفهای نوشته شده ای است که چشمی هم برای خواندنشان محرم نیست!
و باز من و قلمم, در سکوت شبانه, می‌نویسیم ...
تا شاید روزی رسوا شویم ...

(ج.امید)
حرفهای زیادی بر در و دیوار روزگار و بر دفتر شب نوشتم که هیچگاه خوانده نشدند ...
این هم روی آنها ...
گاهی که «صدا» خسته میشود, نجوایم از «قلم» می‌چکد ...

(ج.امید)
کنون چون پری در دست نسیم
می پیچم و می رقصم و هم وزن نسیم
میگردم و می چرخم و با عطر نسیم
مِی سازم و مِی نوشم و با یاد نسیم
می خندم و می گریم و در نام نسیم
نان و ایمان و زمان و نرمی ناز نسیم
نفسم ، ضربت قلبم ، وزش گام نسیم
من فدای سر سامان نسیم

- باید بگویم که هیج "نسیم" حقیقی ای این را به خود نگیرد ! -
(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
درود بر شما . توی این تیوال اگه نوشته هاتونو به فاصله ی زمانی و تک تک بزارید . بهتر دیده و خوانده میشه :)
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲
حق با شماست خانم علی پور، ولی این کار من علت خاصی داشت !
هرچند احتمال داره تا مدتها چیز جدیدی واسه گذاشتن نداشته باشم ...
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲
زیباست ... آفرین
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میسوزم و میپیچم و فریاد نمی آید

هر کس که مرا بیند, خندد که چه رقص است این
گویند برون شو زود, شو دور از این خانه, تو مست و گنه کاری, با تو نشود صحبت

گویند عجب است از تو
گویند عجب است از تو ... این خرقه دریدن ها

اما چه کسی داند, آتشم خرقه درید
خرقه که هیچ, این جسم نذار و دل و دینم را درید

باید بروم زین شهر, تا که بر سنگ مزارم ننویسند; "کافر"

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عبث بود، عبث!
این همه انتظار عبث بود!
چون تو دیگر نمی آیی . . .
دیگر مهم نیست که آتشم را ببینی یا نه، چون تو آنرا خاموش نمیکنی!
تو پر پرواز نداری!
تو ماهی این دریا نیستی!
من بی جهت منتظر بودم.
من بی جهت دل به تو بستم.
خدا کند پر بکشی و بروی! تا خوشبختی و تا خود خدا . . . تا آزادی . . . تا . . .


- این متن پس از متن "دم فرو گیر و سر به زیر دار ..." نوشته شده -
(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
قشنگ بود مرسی
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"زندگی بی عشق نازیباست ..."
این را همگان گفتند و شنیدند و گذشتند و ندیدند!
...
"زندگی بی عشق نازیباست ..."
این یعنی مترسکی که بی روح است
این یعنی ظلمتی که بی نور است
این یعنی جاده ای که بی انتهاست
...
این یعنی منی که بی من است
"زندگی بی عشق نازیباست ..."
این یعنی زندگی بی عشق، زندگی نیست ...

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
این را همگان گفتند و شنیدند و گذشتند و ندیدند...
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دم فرو گیر و سر به زیر دار !
بگذار تا آتش درونت را تنها شایسته آن ببیند ،
و دریای مواج عشقت را تنها شناگر آن شنا کند !
بگذار تا آسمان بلند روحت را تنها پرنده ای پرواز کند که معنای بلندی را می فهمد !
نه به آتش میشود گفت خاموش شو ، نه به دریا میشود گفت موج نزن و به آسمان میشود گفت پایین تر بیا !!
طبیعت آنها چنین است .

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
درود زیبا بود
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشا به حال مجنون
چون لیلیش را دید و مرد

خوشا به حال فرهاد
چون او ز داغ شیرین
با بیستون چنان کرد

بدا به حالم اما
لیلی ندیده مردم
صد بیستون دل را
با تلخی نبودش
از روی هیچ و پوچی
با اشکها شکستم

بدا به حالم اما
از روی ناامیدی
بذر محبتم را
هر ناکجا فشاندم
در هر بر و بیابان

بدا به حالم اما
چیزی نشد نصیبم
بجز فکر و خیالی
بجز لیلا نماها

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز . . . ناگهان . . .
برای آخرین بار
در آخرین لحظه
آخرین نگاه
. . .
اتفاق افتاد ...
. . .
خدا حافظ . . .
خدا حافظ ای خروش لحظه های عاشقی
خدا حافظ ای جوشش لحظه های وصال
. . .
خدا حافظ ای دلهره های شبهای خبر
خدا حافظ ای دل ... دیدن ادامه ›› شبهای تنگ تنهایی
خدا حافظ ای اشکهای توسل
خدا حافظ ای سکه های صدقه سر
خدا حافظ ای دل ضربه های ناگهان
خدا حافظ ای امیدهای پس نا امیدی
خدا حافظ ای صندلی های باخبر از من
خدا حافظ ای تخته سیاه خیره به من
خدا حافظ ای نگاه خیره بی توجه به من
خدا حافظ ای برگهای خشک زیر پا
خدا حافظ ای خاطرات پر رنگ و زیبا
. . . ای خاطرات پر التهاب . . .
خدا حافظ ای عشق ساکت و خاموش
خدا حافظ ای عشق ساکت و خاموش
خدا حافظ ای عشق ساکت و خاموش
خدا حافظ . . .

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تف بر این احساس
نفرین بر تو دل

خانه ام آوار کردی
عقل و دین را همچو گل

با تو باید جور دیگر تا کنم
تا نگردم بیش از این از خود خجل

از کمر تا کردیم مغلوب خود کردی مرا
تا که دیدم آن سیه موی سیه چشم قوی دل

قامت رعنای او دیدی و رسوا ... دیدن ادامه ›› تر شدی
پس چرا هرگز ندید او که شده صد پاره دل

یا که دیدم و ندیده انگاشت مرا
یا که هرگز نبرد شک که چرا فسرده این دل

چه بگویم، به کجا نهم سر، چه کنم
شده ام یک الف و مابقی ام هم شده دل

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
شده ام یک الف و مابقی ام هم شده دل...
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گویند ؛ چه خبر؟
چه بگویم ؟؟؟

خبر از بی خبری , تنهایی
خبر از مرگ , جنون , خودخواهی
خبر از عشق , حیا , بی خوابی
خبر از درد من و تنهایی
خبر از قلب من و بی تابی

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنها ماندن تن را باکی نیست
خداوندا دلی تنها نماند

تنهایی، شعر عجیبی است
راز آلوده
طعم تلخی دارد
سرد است و غم آلوده
رنگ آن اشک است به بغض آلوده

در درونت غوغاست
پر تلاطم ، پر خروش
هشیار خودت نگشته رفته ای باز از هوش

درد دل ، درد دلتنگی است
درد ... دیدن ادامه ›› دلدادگی و بی دلی و دل زدگی است

تنهایی درد عجیبی است
شعر آلوده
زیر باران دل شب را به خودت آلوده

حس مرگ آور تنهایی ، یعنی انتظار
لحظه ها را بی شمارش رد شدن همچون قطار
انتظار انتهای جاده ها را میکشم
دیگر از جان خودم دست میکشم
دیکر این جسم نذار خسته را وا مینهم
از خودم نام و نشان جا مینهم

تنهایی یکی شدن نیست ، یک باقی ماندن است
او تو را از یاد برده ، باز یادش ماندن است

تنهایی حس عجیبی است
وصفش ناشدنی است

تنهایی منم ،
نه ،
من تنهایی است

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو را من چشم در راهم ...

نه شب هنگام

نه صبح هنگام

نه آندم کز خوشی مستم

نه آندم کز غمت سستم

نه آندم که جهان رو بر من آرد

نه آندم کز جهان رو بر بدارم

نه آندم که مرا معشوق داری

نه آندم کز همه رو بر بداری

تو را من چشم در راهم

دمادم . . .

خواب و بیدار، مست و هشیار . . .

(ج.امید)
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
عالی بووووووووووود...
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید