سلام دوستان.... متن نمایشنامه دارم درباب موضوعی پلیسی و جنایی که مربوط به دورۀ قاجاریه می باشد. با دیالوگ های خاص آن دوره که 11 کاراکتر دارد با زمانی تقریبی 70 دقیقه... ممنون می شوم به دوستان تهیه کننده یا کارگردان معرفی کنید...
شماره تماس بنده: 09918422159
نمونه دیالوگ:
صدای طبل می آید. نور صحنه رنگ به رنگ می شود. جمال و نازی سمتی می روند و دور از هم می ایستند. خانم بزرگ داخل صحنه می شود. او لباس یک دست قاجاری به تن دارد و عصا به دست با تکبر راه می رود. جمال و نازی تعظیم می کنند و جلو می آیند. خانم بزرگ با غرور نگاهشان می کند.
خانم بزرگ: خورشید در حال غروب باشد، هر سایه نشینی هوس آفتاب شدن می کند
جمال: خانم بزرگ به سلامت باشند، جسارتاً منظورتان کدام خورشید است؟
خانم بزرگ: حکومت قاجار / متکبرانه راه می رود/ آغامحمدخان آن را به طلوع کشاند. ناصرالدین شاه به اوجش رساند. ولی حالا این بی لیاقت ها
... دیدن ادامه ››
به غروب نشانده اند
نازی: / در حالت تعظیم/ گوش من کر باد وقتی در باب حکومت قاجار چنین می شنوم
خانم بزرگ سمت جمال و نازی می آید.
خانم بزرگ: گوشتان کر است، چشمتان که بیناست. سربلند کنید آزادی و عدالت بخواهید. در این روزگار غریب هر بی سر و پایی مشروطه چی شده.
و.....