میسوزم و میپیچم و فریاد نمی آید
هر کس که مرا بیند, خندد که چه رقص است این
گویند برون شو زود, شو دور از این خانه, تو مست و گنه کاری, با تو نشود صحبت
گویند عجب است از تو
گویند عجب است از تو ... این خرقه دریدن ها
اما چه کسی داند, آتشم خرقه درید
خرقه که هیچ, این جسم نذار و دل و دینم را درید
باید بروم زین شهر, تا که بر سنگ مزارم ننویسند; "کافر"
(ج.امید)
۱ نفر
این را
امتیاز دادهاست