در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال صبا ملک‌صادقی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:48:04
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب نمایش را در سالن هما دیدم. با توجه به اینکه این سالن و این سانس‌ها صفحه‌ای در تیوال ندارند اینجا کامنت میزارم.

متن نمایش به نظرم خیلی خلاقانه، درست و کاملا اندازه است.
نورپردازی، استفاده از موسیقی‌های متناسب با کارو بازی‌ها و میزانسن به نظرم قابل قبول و دوست داشتنی بود.
سرماخوردگی خانم رضی با تمام سختی‌هایی که قطعا برای ایشون داشت قابل چشم‌پوشی بود.

مشکل اصلی سالن بود! به نظرم این کیفیت سالن به هیچ‌عنوان ارزش پول دادن برای دیدن نمایش رو نداره. کارگردان و نویسنده نباید بزارند که اثرشون به همین راحتی در چنین سالنی و با چنین شرایطی اجرا بره!

بعد از دیدن نمایش به جای فکر کردن به اثر، بیشتر به این فکر میکردم که انباری ته خانه مادربزرگم رو تبدیل به سالن نمایش کنم تا کمی پول درآریم!
درود کاملا موافقم..سالن فاجعه س فاجعه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قطعات موسیقی فیلم کپی و همان قطعات موسیقی متن فیلم Arrival ساخته یوهان یوهانسون هست.
چرا فیلم موسیقی از خودش نداره؟ و چرا باید به راحتی از این موسیقی استفاده بشه؟
من تیتراژ رو متاسفانه ندیدم. نمیدونم ساخت موسیقی به اسم چه کسی خورده بود
من فیلم رو ندیدم ولی یادم هست توی فیلم arrival از قطعه ای که توی فیلم شاتر آیلند استفاده شده بود استفاده کرده بودند و اون قطعه هم یک قطعه ی انتخابی از مکس ریشتر بود.on the nature of daylight
ممکنه قطعه انتخابی باشه.
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
نه اون قطعه مکس ریچر که موسیقی انتهایی فیلم هست که خب به خاطر همین استفاده هم نامزد اسکار نشدن.
اما تمامی قطعات یا حداقل ۸۰ درصد فیلم موسیقی متن یوهانسون بود. مثل قطعه‌ای که اولین بار در فیلم Arrival وارد سفینه میشن...
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
الان خبرش رو چک کردم و بله درسته... آقای ملکان گفتن که موسیقی در حال ساخت هست و قطعات انتخابیه
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود و احترام
از خوبی‌های این نمایش و نکات مثبت و حتی منفی به اندازه کافی گفته شده و واقعا نمایشی هست که به شخصه به همه پیشنهاد میکنم که ببینند. (البته بازم مقایسه کنم که خیلی بده :)) واقعا نمایش چند سال پیش یه سر و گردن از نظر ریتم و حس بالاتر بود)

من غرم به مخاطب‌هاست.... داشتم فکر میکردم تذکر دادن اگر عمومی بشه، شاید عده‌ای رعایت کنن. صحبت کردن دائم در تئاتر با کنار دستی با صدای بلند نه تنها تمرکز اطرافیانتون رو میگیره (به عقیده من هرکسی بابت هستی خودش مسئوله و مسئولانه باید رفتار کنه) بلکه باعث ایجاد صحبت‌های دیگه توسط همون جنس مخاطب در جای دیگه سالن میشه و همهمه شکل میگیره و باعث میشه تمرکز بازیگر هم بهم بریزه.

امشب وقتی نمایش شروع شد، یکی از دوستان پشت سر ما اصرار داشتن که دوستان ما بیرون پشت در هستند، با اینکه گفته شد در سالن بسته شده، بازم وارد شدند و در عین حیرت، بازیگر روی صحنه اومد و دوستان ما از بین مردم رد شدند تا به صندلی خودشون برسند. تقریبا ۵ دقیقه اول نمایش، تماشاگرا مشغول تماشا کردن ... دیدن ادامه ›› نشستن دوستان بودند و بازیگران برای خودشون اجرا میکردند.

مساله دیگه هم حضور کودکان و کسانیه که سن کمتر از ۱۵ سال دارند. فکر میکنم همه با این موضوع برخورد کردند. نه تنها محتوای بعضی از نمایش‌ها مناسب این سن نیست بلکه کنترل سر و صدا هم سخت میشه و تمرکز دیگران رو بهم میریزه.

خلاصه اینکه دم تیم برگزارکننده گرم :)
متاسفانه در نمایشهایی که مخاطب عام تر دارند ، عدم رعایت حقوق سایرین که ناشی از عدم درک فضای کلی هنر نمایش است ، بیشتر مشهود است .
به هر روی فضاهای فرهنگی نیز متاثر از پارادایم حاکم بر جامعه است .
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام

مارلون براندو نمایش خوبی است، ارزش دیدن دارد اما حس پارادوکسیکال بعد از نمایش گریبان شما را خواهد گرفت که «من نمایش خوبی ... دیدن ادامه ›› دیدم یا نمایش بدی؟»
متن کار به راحتی در ۹۰ درصد سطرهایش زیبا و لذت‌بخش است اما میزان‌سن و کارگردانی و بازیگری و حتی موسیقی شما را به بخش دوم پارادوکس می‌برد.
ضرب‌آهنگ نمایش و ایجاد همذات‌پنداری با کاراکتر مارلون براندو، به عقیده و نظر شخصی من قابل باور نیست و به اصطلاحی «در نیومده». با تمام احترام به مهران امام‌بخش فکر میکنم اگر بهنام شرفی باقی می‌ماند کاملا کاری متفاوت و بهتر می‌دیدیم.
شخصیت پدر براندو به خوبی در آمده اما همانند کل نمایش در فقدان ایجاد همذات پنداری است. یکی از سبک‌های قابل ذکر در این نمایش «گروتسک» بودن آن است (من به خاطر موضوع پایان‌نامه‌ام به کمی به این ژانر گیر میدم شما ببخشید :) ) که به نظر من موفق نیست. کمدی سیاه و تلخ آن فقط از زبان «اشنایدر» به دل می‌نشیند.
سارا رسول‌زاده مثل همیشه قوی و درخشان است و در اجرای هر ۲ نقش (مرلین مونرو و ماریا اشنایدر) موفق است و تفکیک‌پذیری خوبی را به نمایش می‌گذارد. اما ایراد نقش براندو (بازیگری و متن) و متن مونرو به وضوح دست‌و‌پایش را می‌بندد و همان‌طور که مشخص است مرلین مونرویش آزادی عمل ندارد و بر خلاف اشنایدر به دل نمی‌شیند. اما در مقابلش، اشنایدر لرزه به تن می‌اندازد و اشک جاری می‌کند.
به نظرم یلدا عباسی نیز ایفای نقش خود موفق است. اما بازهم متن برایش کم می‌گذارد.
موسیقی کار نیز برای من خوشایند نبود اما ایده جذاب و دوست‌داشتنی بود.
شاید اگر این کار کمی وسیع‌تر و با وسواس بیشتری روی صحنه می‌رفت یکی از بهترین نمایش‌های چند سال اخیر می‌شد.
ممنون از تمام اعضای این تیم به خصوص مهران رنج‌بر
-
پی‌نوشت: حتما تلاش خود را بکنید تا قبل از نمایش درباره مارلون براندو خوانده باشید! درباره اشنایدر و مونرو نیز :)

محمدجواد کرمی، امیر مسعود، سپیده، مینا، پیام تفضلی و آدنا این را خواندند
لیلا مظاهری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود

این کجا و آن کجا!
حدودا سال 92 بود که تمام تلاشم رو میکردم تئاتر ببینم و تنها اسمی که میشناختم محمد یعقوبی بود. چند ماه قبل از دیدن ... دیدن ادامه ›› مرد بالشی در همان سال، نمایش برهان رو دیده بودم و با بازی علی سرابی مجذوبش شده بودم. بلیط مرد بالشی رو با اشتیاق عجیبی خریدم و به سالن ایرانشهر رفتم. اونجا بود که برای اولین بار اسم نوید محمدزاده رو شنیدم. بعد از نمایش... دی وی دی تئاترش را گرفتم و هر روز با دیدن بخش بخش آن لذت میبردم. «اریل» گفتن های پیام دهکردی، بازی درست و به جا و «پایان» گفتن هایی که با مکثی دوست داشتنی بود، نوید محمدزاده که هربار دهانش را باز میکرد یا روی صحنه بود، با خودت میگفتی «عجب بازیگر خفنی»، علی سرابی و احمد مهرانفر که شخصیت ها رو به درستی در ذهن شکل و فرم می دادند و در نهایت یک تئاتر بی مثال رقم میزدند که نتیجه آن بی نظیر بود.

6 سال بعد در شرایط عجیب و قابل بحث تئاتر ایران، متاسفانه چیزی از آن نمایش باقی نمانده. حتی خاطره خوبش رو برام خراب کردن. هیچ المانی در این نمایش سر جایش نیست. هیچ بازیگری در جای خودش نیست و هیچ احساسی درگیر نمانده. درست مثل شرایط فعلی تئاتر ایران با شرایط چند سال قبل.
بزرگترین مشکل این نمایش به نظر من اینه که تم اصلی یعنی «گروتسک» بودنش به دل و جان نمیشینه و به قول دوستان «در نیومده» و حتی اهمیتی بهش داده نشده.
یکی دیگه از مشکلاتش بازی نه چندان دلچسب تمامی بازیگرهاست. که جای درستی برای خودشون ندارن. تعویض نقش نوید محمدزاده به شدت اشتباهه. علی سرابی قبلا و بعد از اجرای اول، جای احمد مهرانفر رو گرفت و احمد ساعتچیان نقش مایکل رو برعهده گرفت. با اینکه علی سرابی این نقش رو بازی کرده بوده اما انگار برای اولین بار با این نقش آشنا شده.
دکور نمایش نه به متن وفاداره نه به فرهنگ یا بومی سازی کمکی کرده!
مارتین مک دونا یک نابغه است و مرد بالشی یکی از بهترین کارهای اونه. علی سرابی یک نابغه بود و مرد بالشی یکی از بدترین کارهای اونه.
جناب صادقی من اجرای سال ۹۲ رو دیدم یعنی اجرای الان رو ببینم ممکنه لذت اون اجرا رو نداشته باشه؟
به نظر شما با خاطره اون اجرا بمونم بهتره؟
۲۵ تیر ۱۳۹۸
سپاس از راهنماییتون.
۲۵ تیر ۱۳۹۸
کاش علی سرابی کارگردانی نکنه
۲۵ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود

این نمایش رو بنده در سال قبل اجرا شده توسط جناب حسینی دیدم. به نظر من اجرای آقای حسینی خیلی بهتر بود اما این اجرا عالی بود! (حالا دیگه حساب کنید چقدر اجرای آقای حسینی خفن تر بوده).
از معدود نمایش هاییه که باید بارها دیده بشه. مزه مزه بشه. با تک تک تفکرهای نویسنده همذات پنداری بشه و در جریان سیال ذهنی نویسنده غرق شد.
بابا یه بار بزار روحمون به جسممون غلبه کنه!
الهام طاهرعربی این را خواند
حمیدرضا مرادی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«ما به کوشکی پر حادثه عادت داریم!»
این جمله من نبود. یکی از تماشاگران دیشب به آقای کوشکی؛ زمانی که ایشون در مورد حساسیت های اجرا و تذکرات لازم، توضیحات خودشون رو ارائه می‌دادن این جمله رو گفتن. به عقیده من باید تمام کارهای جناب کوشکی دیده بشه چون نکته‌ها و اجزایی داره که کمتر در صحنه‌های تئاتر ایران قابل مشاهده ست. کمتر کسی دست روی موضوعی مثل خشونت میزاره اما به جرات میگم که این کار (که باید دید) ضعیف‌ترین کاری بود که در این چند وقت از آقای کوشکی دیدم.
تعداد شوخی ها و بداهه به قدری زیاد بود که واقعا خط داستانی گم میشد. البته به نظر من برای تاثیرگذاری 10 دقیقه آخر نمایش به شدت مفیده.
دیشب با سی دقیقه تاخیر کار اجرا شد و این ناهماهنگی هنوز هم جذاب نیست :)
در سالن تعدادی از دوستان واقعا با خنده‌های بی جا و بلند باعث شدند تمام حس کار برام از بین بره.
اتفاقی که با منشی صحنه بود و ایشون آخر نمایش حاضر نشدند جلو بیان، واقعا دوست دارم بدونم که جدی بود یا شوخی چون باز هم خیلی از حس نمایش رو برام از بین برد.
در نهایت اینکه کارهای کوشکی رو باید دید :) امیدوارم کمی این نمایش جدی‌تر برگزار بشه.
(تاریخ دیدن اجرا: 13 اسفند)
این نمایش یک تئاتر واقعی و حرفه‌ای است

این نمایش رو در طول این چند سال چندین باره دیدم. امشب بازهم دیدم و لذت بردم.
متن نمایش بی‌نظیر و فوق‌العاده است. بازی‌ها همه دلچسپ و به جای خودشون به درستی ایفا می‌شن. یک درام با طعم کمدی و پالس‌های «بِرشتی» که دائم با طنز خودش مخاطب رو از همذات پنداری جدا می‌کنه تا به وقتش و بیرون از سالن نمایش، به آن‌چه که دیده و شنیده شده فکر کنه...
هنوز هم کارهای سال‌های قبل به نظر من از تئاتر‌های این روزها بهتر و قوی‌تر هستند.
ببینید.... لذت ببرید...
زمانی برای مستی اسب‌ها
زمان و مکان نمایشنامه «لورکا» بی‌شک به بهترین شکل توسط دکتر «علی رفیعی» به روی صحنه تئاتر رفته است. «زمانی» که حتی می‌تواند در همین روزها (چه میلادی و چه شمسی) تطبیق پیدا کند و «مکانی» که در جای‌جای این کره خاکی برای همگان معنا خواهد داشت. «خانه برناردا آلبا» تمنایی برای آزادی و توجهی بی‌وقفه برای زنان است که در تفکر مردسالاری مدفون شده است.
خانه نمادی از جامعه‌ای کوچک و غرق شده در سنت‌های مردانه است. مردی در این نمایش حضور ندارد اما ردپای او در تک تک دیالوگ‌ها قابل تشخیص است. نقش مادربزرگ را «مصطفی ساسانی» با زیرکی دکتر رفیعی بازی می‌کند. همه عواطف و احساس‌ها تحت کنترل نگاهی مرد سالارانه هستند. خانه برناردا آلبا همان خانه‌ای است که دیوارهایش سر به فلک کشیده‌اند تا همه چیز همان‌جا دفن شوند. شیهه اسب نمادی است از بنیادین‌ترین نیازهای آزادی که برای تمام شخصیت‌ها قابل درک است و برای «آدلا» بانگ رهایی و آزادی.
اجرای نمایش با توجه به ساختار ساده، کهنه و سرد نمایشنامه که حسی رخوت‌انگیز را به مخاطب می‌دهد، کافی و به اندازه است. اگرچه می‌توان در خصوص زمان اجرای آن وارد بحث شد. «رویا تیموریان» ظاهر شخصیتش به زیبایی در آمده، «مریم سعادت» ذات شخصیتش به درستی به دل می‌نشیند و تمامی دختران در جای خود، ضرب‌آهنگ مناسب و قوی دارند. یکی از دلایل دیدن نمایش بازی نقش «آدلا»ست. «سارا رسول‌زاده» بی‌شک یکی از بزرگترین و قوی‌ترین نقش‌هایش را در ظاهر «آدلا» با دل و جان ایفا می‌کند و فریادهایش بی‌شک دل‌ها را به لرزه در می‌آورد و دیوارهای خانه را فرو می‌ریزد.
خانه برناردا آلبا یکی از وحشتناک‌ترین و نمادین‌ترین ... دیدن ادامه ›› تراژدی‌ها است که سراسر بغضی شاعرانه دارد. «لورکا» زمانی که این نمایش‌نامه را نوشت، هیچ‌گاه موفق به دیدن آن بر روی صحنه نشد. بی‌تردید او در این شب‌ها به دکتر رفیعی آفرین می‌گوید و ما به او زنده‌باد.
درود

به نظر من یک مونولوگ خوب و تمیزه. واقعا لذت بردم از هر آنچه که بود و هست. برای من، نویسندگی و بازیگری کار واقعا لذت‌بخش بود. یک پازل بهم ریخته روی هوا که تک تکِ تکه‌های پازل رو با لذت توی ذهن میشه سر جاش گذاشت! لذت این چینش وقتی بیشتر میشه که خودتون این تکه‌ها رو لمس و تجربه کرده باشین یا به قدرت نویسندگی و ادای کلمات حاضر نمایش، اون‌ها رو در همون لحظه درک کنید که انگار خودتون هم تجربه کردید. یک نمایش معمولی در قامت غیر معمولی :) که شاید یه ذره ذهن آشفته میطلبه :) «شما هم بودین توی این موقعیت‌ها دیگه؟»

دم جناب گودرزی گرم :)
کاری ندارم به اینکه خیلی این موضوع پروفایل‌های جدید و تبلیغی زیاد شده و تیوال هم کاری براش نمیکنه (راهکاری خیلی ساده که قبلا هم اشاره شد این بود که تاریخ عضویت کاربر‌هارو در پروفایل اضافه کنن).
موضوع اینه که مایی که واقعا خوشمون اومده چی کار کنیم؟ :)) انقدر به هرکی تعریف کرد گفتین خوش اومدین! :))
جالب بود :)
زیر نوشته یکی از دوستان که نقد منفی بود و نوشته اولشون بود، بهشون خوش آمد گفته نشد D:
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
سلام خانم گندم‌آبادی

منظور دوستان و این مباحث، کلا از جایی شروع شده که بعضی دوستان اعتقاد دارن که یک سری از کامنت‌ها (منفی و مثبت) صرفا توسط عده‌ای برای تبلیغ اثر یا خراب کردن اثر نوشته میشه و قصدی دیگه پشت اون نیست. که من هم مخالفت کردم با این موضوع که اینطوری قضاوت پیش نیاد. اما اگر چنین چیزی واقعا باشه تیوال باید یه فکری بکنه
۱۱ شهریور ۱۳۹۷
سلام و عرض ادب آقای صادقی عزیز
من کاملا با شما موافقم و ممنون بخاطر دقت نظر و نوشته های خوبتون
۱۱ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود

«تئاتر بد» واقعا تئاتر خوب است. در نظر شخص من، کاریه که باید دیده بشه. قطعا پشت هر نمایشی و متن اون، دغدغه و تفکری وجود داره که برای انتقالش کارگردان و بازیگرها تلاش می‌کنن که اونو به بهترین شکل ممکن در حد و اندازه خودشون به مخاطب انتقال بدن. به نظر من حتی این نمایش بیشتر و بزرگتر از چیزی که توقع هست خودش رو نشون میده. شوخی‌های به‌جا و بازی‌های بسیار حساب شده و قابل قبول در کنار یک متن بسیار زیبا و در عین حال بسیار زشت! تئاتر بد کاملا منطبق بر اسمش رفتار می‌کنه و دغدغه‌ای اجتماعی رو با ذاتی کریه به دیده میزاره که در تک تک ثانیه‌هاش مخاطب رو میخکوب، پیگیر و در ارتباط نگه میداره. با تمام وجود امشب تشویقشون کردم و با تمام وجود به جناب کوشکی عزیز تبریک میگم.
شاید تنها مشکلی که در کار دیده شد از نظر من هماهنگ نبودن نوشته‌ها با توجه به زمان‌بندی بود که گاهی خیلی عقب یا خیلی جلو میوفتاد.
در کل کلی دمتون گرم بابت یه اجرای خوب!
درود

چند جمله درد و دلی خواستم بنویسم اما دائم از هرگونه قضاوت و یا حمله‌ای واهمه داشتم. چند روزیه که میخوام بنویسم اما واقعا فضایی شده که ترجیح میدی در خلوت تفکرات خودت غرق بشی. فکر میکنم که شاید تاریکی جای بهتری باشه وقتی میشه تفاوت اون رو با روشنایی تشخیص نداد. که در هر صورت تاریکی هم با این اوصاف برابر روشنایی میشه.
مالی سوئینی برای من و از نظر شخص من، یکی از زیباترین نمایش‌های مدرن هست که باید و حتما دیده بشه. ضرب‌آهنگ به‌جا، کارگردانی حساب‌شده، نورپردازی و ایده‌های خلاقانه و صدالبته بازی‌های به‌یاد‌موندنی.
جدای از اینکه به هر حال هر نمایشی و هر کارگردانی در نمایشی قطعا میتونه از نظر همه متفاوت باشه، بد یا خوب باشه، افتضاح یا معرکه باشه ... قطعا هیچ‌کاری بی‌عیب و نقص نیست. نظرات سازنده ما قطعا میتونه به هر برگزار‌کننده‌ای (کارگردان، نویسنده، بازیگر و ...) امکان اینو بده که در کارهای بعدی رشد کاریش رو مشاهده کنه و برای رشد هنرش اقدامی انجام بده. حمایت کردن همیشه به معنی تعریف و ... دیدن ادامه ›› تمجید نیست.
در مورد ماهی مورد نظر در نمایش... من یه درگیری ذهنی دارم نسبت به واکنش‌ها... که مشکلش رو متوجه نمیشم! ماهی مورد نظر حداقل در اجراهای اخیر یک ماهی مرده است. که قاعدتا اگر زنده بود یه حرکتی ۱ درصدی باید میکرد! اما خب قطعا مرده است. اینکه روی صحنه پاک بشه یا بیرون صحنه، یا توی مغازه، یا توی رستوران یا هرجایی، نمیدونم چه تفاوتی داره که این هجم حملات رو شامل میشه. بیشتر این حملات هم غیرسازنده است.
در کل، نمایشی است بسیار زیبا. ۸۰ دقیقه در این دنیا نبودم... لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم.
جناب صبا اتفاقا اینکه نقطه نظراتمون رو در تیوال مطرح کنیم همیشه سازنده بوده شما هم به دور از هر گونه نگرانی بابت هجمه های دوستان همیشه در صحنه نظرتون رو بگید حتی اگه به یک نفر در انتخاب کمک کنه و یک نکته قابل تامل و سازنده مطرح بشه به نطرم قدم مثبتیه...درباره این نمایش خاص هم نقطه نظرات خیلی متفاوته مثلا خود من مثل شما بسیار لذت برم....درباره ماهی هم بارها توضیح دادن که ماهی زنده نیست و حتی این نکته رو در بروشور کار هم متذکر شدن ....
۲۱ خرداد ۱۳۹۷
ممنونم
من هم طرفدار بیان افکار و احساس و نقد های متفاوت هستم. دقیقا هم منظورم حرف شماست که این نظرات میتونه به خیلی‌ها کمک کنه و همیشه نظرهای متفاوت باعث پیشرفت بوده و هست.
دم شما گرم که اهمیت میدین
۲۱ خرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود

وقتی تنها یک صدم ثانیه از رستگاری قبل از مرگ را دیدم....
این نمایش یکی از بی‌نظیرترین تجربه‌های زندگی من بود و هست. به نظر من فلسفه ذهنی پشت این تفکر یک عرفان شرقی خاص و محضه. خیلی زیاد من رو یاد سریال لاست انداخت. (که به نظرم یکی از بهترین سریال‌های تاریخه مخصوصا با اون نوع تموم شدنش که خیلی‌ها مخالفن). خیلی‌ها اعتقاد دارند که شما در لحظه مرگ در یک صدم ثانیه به یک آگاهی میرسین و به قولی رستگار می‌شین. جدای از این نگاه، تفکر عرفانی پشت تک تک دیالوگ‌ها چندجایی اشک من رو در آوورد. تفکر تفاوت پرواز با پرتاب شدن و آن گوزن ۴۰ ساله که در نهایت چیزی خواهد شد که قطعا «آنچه بود» نیست، برای من آرامشی بود که در خلال درد‌ها به تفکری تزریق می‌شه. «کندن کار دشواری‌ست اما دشوار‌تر پرواز است.» و البته آن «وَ» که برای من مثل این بود که این نمایش تنها یک سه‌نقطه به آنچه که از زندگی‌ام تا امروز میدونم اضافه میکنه و هر چی که گفتم «می‌دانم» رو زیر سوال می‌بره...
بی‌نظیر...
درود

به نظر من «رومولیت» تنها چند صحنه جذاب و خلاقانه داره و در کل کمی برای من خسته کننده بود.
از شانس من یا مایی که امشب به دیدن نمایش نشستیم، میکسر نور‌ (به گفته مهدی پاکدل) دچار مشکل شده بود و خب خیلی جاها باعث می‌شد تمرکز تماشاگران و البته بازیگرها بهم بخوره. البته این بهم خوردن تمرکز برای منِ تماشاگر کنجکاو (فضول) که حواسم به همه چیز و همه جا هست بیشتر بود، چون اتاق فرمان رو هم خوب نظاره میکردم :)
یه برداشتی برای من ایجاد شد که انگار جناب کوشکی عزیز و دوست‌داشتنی، پر است از ایده‌های جذاب و بکر که «فک انداز» میتونن باشن، اما برای اون نمایش‌نامه‌های به خصوص نیستن و برعکس، ایده به تنهایی وجود داره و دنبال نمایشی برای اون ایده هستند.
در نظر شخص من و با سلیقه من، تلفیق کانسپت کلاسیک (مثل دیالوگ‌های وفادارانه و بازی‌های غیرمدرن و پلات اصلی) و کانسپت مدرن (اکت‌های خارج از چهارچوب درام و یا ایده‌های نو و جدیدی غیر از درام) خسته‌کننده است.
در کل نمایشی بود که مثل خیلی از کارهای امروزی ارزش دیدن قطعا داره (با توجه به سیل ... دیدن ادامه ›› هجویات اخیر) و باید به کسانی که دغدغه‌مند کاری میسازن ارزش داد و حمایتشون کرد (به اضافه این‌که بازی‌ها، نویسندگی و نحوه اجرای موسیقی واقعا شایسته تقدیره) ولی برای سلیقه و نگاه من جالب نبود. امیدوارم به زودی زود یه کار خیلیییی متفاوت از جناب کوشکی عزیز ببینم. خدا قوت برای این همه انرژی. دمتون گرم :)
میشه خواهش کنم یه قولی هم اینور واسه این اجرا بدین... و دکلمه سجاد افشاریان رو به اشتراک بزارید؟
موقع امتیاز دادن به این نمایش با خودم میگفتم کاش بیشتر از ۳ ستاره میشد بهش داد!
یه ذره دور از از ذهن شده این روزا که همه چیز خوب باشه! ولی همه چیز بی‌نقص و بی‌نظیر بود!
سلام
نمایش مثل ماتریوشکا و اجرای پارسا پیروزفر بود؟
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
سلام
شبیه به ماتریوشکا هست و تقریبا همون سبک و همون شکل و فرم رو داره.
اما یک داستان هست و یک خط داستانی. موضوع ایرانی نمایش باعث میشه همذات‌پنداری زیادی با همه چیز داشته باشین. چون نویسندگی کار و بازیگری کار بر عهده آقای سجادیان هست، تاثیرگزاری عمیق‌تری به نظر شخص من داره. بازیگری ایشون فوقِ فوق‌العاده است.
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
وقتتون بخیر
سپاس برای تمامی انرژی که برای هنردوستان میزارین.
تیوال پلاس واقعا کاربردی و ارزشمنده.
یک پیشنهاد دارم و یه انتقاد
پیشنهادم اینه که اگر میشه وقتی پیام یادآوری تئاتر‌ها رو ارسال می‌کنید، شماره پیگیری بلیط‌ها رو بفرستین. چون خیلی این موضوع سرعت کار رو بالا میبره و احتمال اشتباه رو کم میکنه.
انتقادم هم اینه که چرا پیشنهادهای تیوال پلاس کمه و یا ثابته؟ یه مقدار تنوع تیوال پلاس در خدمات تئاتری کمه واقعا و به نظرم اگر تعداد نمایش‌ها و یا سانس‌ها بیشتر بشه قطعا افراد بیشتری از تیوال پلاس استفاده می‌کنند.
در کل خیلی خیلی رضایت بخشه.
عاطفه گندم آبادی و مریم زارعی این را خواندند
آقای سوبژه (محمد لهاک) این را دوست دارد
گروه همیاری (support)
درود بر شما
از رضایت شما از تیوال+ خوشحالیم.

پیشنهاد خوب شما درباره درج کدپیگیری در پیامک یادآوری بلیت انجام شد.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود

خسته نباشید و خدا قوت به تمام این تیم «حدودا ۲۵ نفره» که ایشالا خستگی تمام این مدت تمرین و زحمت به زودی از تن تک تک شما دوستان به در بشه.
بزرگترین مشکل «شخص من» با کارهای آیتمی اینه که خواه یا ناخواه ذهن شروع به مقایسه کردن بخش‌ها با همدیگه می‌کنه و ممکنه بعد از دیدن نمایش شروع به حکم دادن کنه. من متاسفانه با ۲ آیتم در این نمایش ارتباط خوبی برقرار نکردم اما در کل تمام بازی‌های هر بخش واقعا دوست‌داشتنی و قوی هست. بخش «وارتان» رو میتونم هزاران بار ببینم و هزاران بار باهاش گریه کنم. یه ویژگی زیبا در این کار هم این موضوع بود که مخاطب در لحظه خاصی چه حواسش باشه و چه حواسش نباشه تحت تاثیر قرار می‌گیره.
ایده‌های کارگردانی چندجایی حالت چهره من رو از شدت بی‌نظیر بودن عوض کرد!
حمیدرضا آذرنگ بی‌شک یکی از بهترین متن هایش را «خنکای ختم خاطره» نامیده. هرچی از متن نمایش بگم واقعا کمه...چه وارتان چه یوسف، غم خوری عادت روزمرگی شده و این فقدان همیشه ابژه ما خواهد ماند.
-
من هنوز متوجه نمیشم که چرا سالن حافظ که یکی از اصلی‌ترین سالن‌های تئاتر هست، بی‌نظم‌ترین سالن ... دیدن ادامه ›› شده! هم نمایش دیر شروع شد (یک ریع تاخیر) و هم اینکه با شروع نمایش و گذشت حدودا یک ربع از نمایش بازهم در برای متاخیرین بازِ باز بود.
اینم بگم به دوستان تیوال، که زمانی که برای نمایش «شط رنج» و خطاب به ایران‌کنسرت در تیوال نوشتم که اطلاع رسانی ضعیفی داشته و چرا میزارن که اشتباه در اطلاع‌رسانی رو با راه دادن مخاطبین به سالن بعد از گذشت نیم ساعت از نمایش جبران کنند، از ایران‌کنسرت با من تماس گرفتند :) کاری به این بخش از موضوع ندارم(!!!!!!)‌ ولی خواهش میکنم عاجزانه از مسئولین سالن یا هرکسی که مسئول این بخش هست، حتی خودمون که باید زودتر و به موقع برسیم، که بعد از شروع نمایش نزارید تمرکز مخاطب بهم بریزه و زحمت یک گروه نمایش به این راحتی خراب بشه! دمتون گرم
سپاس از نظرتان
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دوست گرامی و عزیز خوشحال هستم که با بازی در نقش وارمیک خاچاطوریان یا همان مرد ارمنی نمایشنامه توانستم نظر مثبت شما را جلب کنم. امید که باز هم در این نمایش و در اجرای آثار دیگر دیدار تازه کنیم
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
سلام

سپاس جناب ادوای عزیز که پیگیر هستید و ارزشمند نظر دیگران رو دنبال می‌کنید.
.
جناب محمدرضا ایمانیان عزیز، همیشه بدرخشید. قطعا تاثیرگزاری شما مثال‌زدنیه.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید