در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پویا ابراری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:06:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خاطرات و کابوس ها
در خاطره‌اش تاریخ را می‌بینیم و در کابوس‌های «دکتر رفیعی» گم می‌شویم، در بیان جادویی «سیامک صفری» ستاره این چهل شب صحنه «وحدت» با آن زانوی خستهِ تا شده و آن شانه خم شده که از سویی ما را بازگو می‌کند، می‌میریم و به دنبال یک اسم بی‌نشان می‌گردیم.
«میرزا تقی‌خان فراهانی» یا بهتر بگویم «امیر کبیر»، نمی‌دانست چه دردی زانوی خسته جامه دار را تا کرده است! زانویی خم از مردمان خسته‌ و شکست خورده، اما مجالی برای ایستادگی در نفس‌های آن دو پاهای لاغر و نحیف هنوز باقی مانده بود.
خاطره‌هایمان را بازگو کردی، اما کابوس‌هایمان را کاش به حال خود باقی می‌گذاشتی... کابوس‌هایی که در کالبد یک «جامه‌دار» از درون امیرکبیرمان می‌جوشد. کابوس‌ّهایی که ای کاش به مثابه خود، اسمی جز حقیقت داشتند! «امیدم را ناامید نکن جامه‌دار»... افسار گسیخته‌ترین افکارم را در وحشی‌ترین افکارت نیانداز!
حقایق و دلنوشته‌ّهای رفیعی و بازگویی آن برای خیلی از ما گران است و بهای سنگینی دارد. «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار...» من(ما) را در فضای مینی‌مالیستی خود غرق می‌کند و با مرگ جامه‌دار، سیل اشک‌های ریخته بر صحنه نمایش را، تبدیل به آرامگاهی ابدی می‌کند. نمایش با مرگ جامه‌دار که نمادی از حقیقت است، کابوس‌هایمان را به انتها می‌رساند، اما در این بیداری پر از دروغ و پستی ما و دیگران را به حال خود رها می‌کند...
کانال تلگرام:https://telegram.me/Theaterism
ستاره بنظرم مصطفی ساسانی بود، واقعاً عالی بازی کرد،هم ایشون و هم خانم مریم سعادت
۱۳ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترورِ تدبیر یا تدبیرِ ترور
یادداشتی کوتاه درباره نمایش «ترور»
«حمیدرضا نعیمی» همانند دیگر هم‌نسل‌های خود از «روایت» و «راوی» بودن می‌گریزد و در خط‌هایی غیر خطی عبور می‌کند. «ترور» نمایشی است که قبل از دیده شدن توسط مخاطب، در ذهن او نقش یک کلیشه «تاریخی-مذهبی» را می‌بندد، اما در وهم تماشای مولفه‌های نمایش‌های مذهبی و واقعه قتل «حضرت علی‌(ع)» توسط «ابن‌ملجم» گم می‌شود.
صندلی‌های سالن اصلی «تئاتر شهر» تعجب‌ مخاطبین را نظاره می‌کند: ساعت‌هایی که بر دست راست «خوارج» بسته شده، صدای آن رادیویی که مربوط به دورانی دور نیست، ادبیاتی متفاوت که مدرن است و عینکی برای ابن‌ملجم‌مرادی.
نعیمی فریاد می‌زند که ابن‌ملجم قاتلی بالفطره نیست! او نیز همانند ما، تفکراتی به غیر از آن‌چه می‌دانیم، دارد. عبدالرحمن نیز زندگی کردن را طلب می‌کند، اما مگر بُرک‌ها و عمر‌ها میگذارند. نعیمی برای ابن‌ملجم هوش و درایت قائل است و بر صورتش عینکِ تدبیر و درایت می‌پوشاند. او ادامه مسیر را با توهم تدبیر به سوی آینده‌ای تراژیک جلو می‌برد: بالغ، فهیم، و مردد می‌شود... تا جایی که افسانه «قطام»، واقعه تلخی که طی دوران در ذهن اکثر ما نقش بسته بود را به زیر خاک می‌برد.
«فرید قبادیان» کنترل شده، زیرکانه و با تردستی خاصی ابن‌ملجم را بر روی صحنه نمایش حمل می‌کند. باری که سنگینی آن را می‌توان ... دیدن ادامه ›› در تک‌تک ایمای او لمس کرد. «بهزاد فراهانی» بی‌نقص بازی می‌کند و «یکتا ناصر» نیز با تمامی مشکلات پیش‌آمده قبل از اجرای نمایش به خوبی از عهده نقش خود بر‌می‌آید. روح‌های سرگردان ذهن مردد «مرادی»، روایت نمایش را هم برای عبدالرحمن و هم مخاطبین، به خوبی کنترل می‌کنند. از دیوار‌های ذهن ما بالا می‌روند، مزه می‌ریزند و تلنگر‌هایی را بر سرمان فرود می‌آورند.
کارگردان با به‌کارگیری صحیح عناصری مانند ساعت، رادیو و ادبیات متفاوت، سعی در زدودن «گپِ» تاریخی دارد تا شاید به بررسی یک «ترور»، از اولین ترورِ تاریخ یعنی «هابیل و قابیل» بپردازد و با زبانی آشنا به نام هنر، تنها تغییر فرم آن واژه را در بطن خود بیان کند. «ترور» نمایشی متفاوت و زیرکانه از «حمیدرضا نعیمی» است که در آن ابن‌ملجم‌مرادی نه تنها علی(ع) را، بلکه خود را نیز ترور میکند! در مسیرِ توهم تدبیرِ خود تا جایی بالغ می‌شود که تماشاچیان نه چندان آگاه از خود می‌پرسند: «نام این شهر چیست؟ کسی میداند؟ چرا در این‌جا هرکس تنها‌تر است آدم‌تر است؟»
در ترور به تماشای ترور خود می‌نشینیم...
آن را از دست ندهید.
https://telegram.me/Theaterism
بهزاد هندی و امیر مسعود این را خواندند
صبا ملک صادقی و پرستو حاجی حیدر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بیاییم فکر کنیم به چه برای چه میخندیم!! قطعا نمایش دایلوگ هایی دارد که بیننده را به خنده وا میدارد..اما اینجا گلریز نیست که میان نمایش برای آن کف بزنیم..!! در ترور به تماشای ترور خود مینشینیم!!
امیر مسعود این را خواند
n s این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب شب نخست نمایش رو دیدم. و به عنوان کسی که نمایشنامه رو خوندم و خیلی دوسش دارم از نظر من طراحی این نمایش خوب نبود شاید سالن چهارسو مکان مناسبی برای اجرا نبود..و بازی ها هم اون حسی که نمایشنامه به من داد رو در من ایجاد نکرد..کارکتر فیرز به خصوص نکته منفی این نمایش بود مخصوصاً صدای فیرز به شدت اذیت کننده بود و تمرکز رو از بین می برد...به نظر من سطح توقع رو باید از این نمایش پایین آورد و بهتره نمایشنامه خونده نشه!! نظر شخصی من بود..
آتیلا پسیانی: لوپاخین
بهاره رهنما: مادام رانوسکی
خسرو پسیانی: یاشا
ستاره پسیانی:آنیا
نوید جهانزاده:. پیشیک
رامین ناصر نصیر: گایف (برادر مادام رانوسکی)
نگار عابدی: واریا
الیکا عبدارزاقی:شارلوتا
سروناز نانکلی: دونیاشا
فاطمه نقوی: فیرز
روح الله حق گری: یه پیخودوف
مهدی صدر::تروفیموف


۲۴ مهر ۱۳۹۴
من این نمایشنامه رو نخونده بودم با دیدن تئاتر هم داستان دستم نیومد، اینقدر شلوغ کرده بودن نمیشد تمرکز کنی.
بازی ها هم خیلی قوی نبود، از کسی که بیشترین انتظار میرفت ضعیف ترین بازی دیده شد، لوپاخین با یک تیکه کاغذ تو دستش انگار داشت کارگردانی میکرد نه بازی.
دو طرف که صندلی چیده بودن، باعث شده بود که صحنه مختص تئاتر نباشه، مردم عملا وسط صحنه بودن...
کلا راضی نبودم و انتظار بیشتری میرفت از این نمایشنامه و این همه بازیگر قوی
۲۵ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید