دیشب در شب اول اجرا به تماشا نشستیم.
به شخصه نمایش رو "کم" درک کردم. من تو دور اول اجرا رو ندیدم و از روی کامنت ها و استقبال مخاطب های دیگه علاقمند شدم..که کار خوب ببینم؛ به خصوص که خیلی ها همزمان با "زندگی در تاتر" مقایسه ش میکردن . و دلیل دیگه هم علاقه م به داستان سیزیفه. همزمان میدونستم که با توجه به همین اسم نمایش (یعنی "سیزیف" ) باید در انتظار نمایش ملال آور و طولانی ای باشیم . ولی متاسفانه به قول دوست همراهم این ملال آوری قاعده ای نداشت... قبلا متوجه شده بودم که این اجرا ربط هایی با نمایشنامه ی کلفت ها و فیلم اتوبوسی به نام هوس داره.. که من دوست داشتم برای بهتر ارتباط برقرار کردن با نمایش، قبلش این آثار رو بخونم و ببینم، ولی نرسیدم.
ولی باز هم این ها نمیتونه دلیل باشه که یک اثر هنری برای فهمیده شدن حتمن نیاز به "پیش زمینه" داشته باشه. من بدون پیش زمینه تا حدی متوجه داستان (که بازم به نظرم داستانی وجود نداشت در این نمایش) شدم اما بازم معتقدم که یه فیلم یا تاتر یا هرچی، حتا اگر یک ادای دین هست یا داستان نمادین هست یا ..، باید برای هرمخاطبی و بدون توضیح زیاد، بدون مقدمه قابل فهم باشه ...
باز هم با پذیرش همه اینها ما حتا یک بروشور هم نداشتیم که شاید کمکی کنه به درک بیشتر :)))
با این وجود بازی ها زیبا و ستودنی بودن.بازیگرا زحمت زیادی کشیدن . بعضی جاها شاید واقعن ضرورت نداشت. آقای گرجی عزیز به زیبایی یه اتفاق غیر
... دیدن ادامه ››
منتظره رو که وسط نمایش رخ داد جمع و جور کردن و به بازیشون ادامه دادن. و این بسیار ارزشمنده و خوشحال کننده. این حجم از استعداد توی بازیگرای نسل جدید و کم شناخته شده خیلی خوشحال کننده س.
امیدوارم بعد از خوندن کلفت ها و دیدن اتوبوسی به نام هوس باز به این نمایش فکر کنم و تو ذهنم بیشتر ازش لذت ببرم. :))