درود
چند جمله درد و دلی خواستم بنویسم اما دائم از هرگونه قضاوت و یا حملهای واهمه داشتم. چند روزیه که میخوام بنویسم اما واقعا فضایی شده که ترجیح میدی در خلوت تفکرات خودت غرق بشی. فکر میکنم که شاید تاریکی جای بهتری باشه وقتی میشه تفاوت اون رو با روشنایی تشخیص نداد. که در هر صورت تاریکی هم با این اوصاف برابر روشنایی میشه.
مالی سوئینی برای من و از نظر شخص من، یکی از زیباترین نمایشهای مدرن هست که باید و حتما دیده بشه. ضربآهنگ بهجا، کارگردانی حسابشده، نورپردازی و ایدههای خلاقانه و صدالبته بازیهای بهیادموندنی.
جدای از اینکه به هر حال هر نمایشی و هر کارگردانی در نمایشی قطعا میتونه از نظر همه متفاوت باشه، بد یا خوب باشه، افتضاح یا معرکه باشه ... قطعا هیچکاری بیعیب و نقص نیست. نظرات سازنده ما قطعا میتونه به هر برگزارکنندهای (کارگردان، نویسنده، بازیگر و ...) امکان اینو بده که در کارهای بعدی رشد کاریش رو مشاهده کنه و برای رشد هنرش اقدامی انجام بده. حمایت کردن همیشه به معنی تعریف و
... دیدن ادامه ››
تمجید نیست.
در مورد ماهی مورد نظر در نمایش... من یه درگیری ذهنی دارم نسبت به واکنشها... که مشکلش رو متوجه نمیشم! ماهی مورد نظر حداقل در اجراهای اخیر یک ماهی مرده است. که قاعدتا اگر زنده بود یه حرکتی ۱ درصدی باید میکرد! اما خب قطعا مرده است. اینکه روی صحنه پاک بشه یا بیرون صحنه، یا توی مغازه، یا توی رستوران یا هرجایی، نمیدونم چه تفاوتی داره که این هجم حملات رو شامل میشه. بیشتر این حملات هم غیرسازنده است.
در کل، نمایشی است بسیار زیبا. ۸۰ دقیقه در این دنیا نبودم... لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم.