گاهی دلم برایت تنگ میشود "غزل":
ای پیچ و خم زلف تو مارا همه راز
ای از تو همه راز و زما عرض نیاز
گشته قدح لطف تو لبریز از مهر
بر ساغر ما نیز نگاهی انداز
از دزدی آن عارض مه دزد شدیم
زنجیر ز گیسو کن و در دام انداز
با زلف کمندت گره زن بند به پام
وز مست نگاهت زغم آزادم ساز
از شوق
... دیدن ادامه ››
تو یک دم نزدم پلک به هم
پاداش چه میدهی بر این دیده باز
با دیده باز روی تو نتوان دید
چون دیده ببندم رخ تو بینم باز
دیریست در آرزوی پیمانه تو
سر ماند به سجده گاه با دست دراز
سامی نتوان به راز خوبان پی برد
جهدی کن و با این دل بشکسته بساز