دلیلی نیست برگردی , تو به رفتن گرفتاری
دارم می بینم از چشمات چه فکرایی واسم داری
دلیلی نیست برگردی , من این اشکاتُ می شناسم
بیخود دل دل نکن , رد شو , آخه رُ بغضم حساسم
این عادت بود برایِ تو , منُ تا قله می بردی
می گفتم : « استرس داری ؟ » , تو ناخنهاتُ می خوردی
سقوطِ من برایِ تو یه جور حسِ غرور داره
غرورِ تو = سقوطِ من , .... چقدر این وضع
... دیدن ادامه ››
اسف باره
با هر پلکت فرو ریختم , شکستن اتفاقی نیست
برایِ خوابمم حتی دیگه اینجا اتاقی نیست
تمومِ لحظه هات پیشِ یه دیونه حروم می شد
تو عاقل بودی فهمیدی , یه جا باید تموم می شد