در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سینا | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 01:30:57
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سینا (sinasin2)
درباره نمایش حریق i
من اجرای اول این نمایش رو دیدم. کار قبلی کارگردان، مافیا، رو دیده بودم. اگر منحصرا بخوام در مورد این کار بگم؛ دوست داشتم. داستان کشش خوبی داشت و معضلات این روزهای جامعه رو به تصویر کشیده بود. بازی ها خوب بود. فرم اجرای خوبی هم داشت.
در قیاس با کار مافیا، من داستان مافیا رو بیشتر دوست داشتم. وقتی از سالن بیرون آمدم و بعدها، بیشتر ذهنم رو درگیر داستان و شرایط آدم ها کرده بود. داستانهای نمایش حریق عمق کمی دارند و تعدد زیاد. البته در نمایش مافیا هم داستانها کم نیستند اما روابط افراد عمیق تر هست. با جزییات بیشتری از روابط بین شخصیت ها روبرو می‌شدیم و بیشتر ذهن درگیر میشه. اما در حریق تعداد بیشتر و عمق کمتر ملموس هست. با این اوصاف نمایش حریق هم زیبا بود.
به کسانی که علاقه‌مند موضوعات اجتماعی اند و دغدغه شون اوضاع جامعه است، توصیه می کنم که به دیدن این کار بروند.
یکی از بدترین کارهایی که دیدم. واقعا نمی‌دونم برای چی از این کار تعریف میشه. به خاطر تعداد ستاره ها و اولویت تیوال رفتم اما به شدت پشیمون شدم. حیف وقت و پول! این کار چه چیز با ارزشی رو میخواست بیان کنه؟! من دو تا چیز یاد گرفتم؛ حرومزاده، مادر به خطا!!! واقعا این کار جای تأسف داره. ادم تئاتر ندیده ای هم نیستم. به جای این کار، توصیه میکنم نمایش ابی مایل به صورتی رو تماشا کنید.
۱۱ نفر این را خواندند
الهه و م.مه این را دوست دارند
یک شکلکهایی هست که از تعجب چشمهاش گرد شده!!الآن بعد از خوندن نظر شما قیافه‌ام اونجوری شد!!!
۰۹ دی ۱۳۹۶
زنده باد مخالف من✌ دیکتاتور درونمون را مهار کنیم. نظر مخالف خود را دشمن یا مغرض ندانیم. نظره متفاوت است و همین تفاوت زیباست.
۱۷ دی ۱۳۹۶
کاملا موافقم
خیلی افتضاح بود
۱۸ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی های زیبا اما کاری به نظرم تنها سرگرم کننده و دیگر هیچ!
رومینا خلج هدایتی، رها باصفا و مجتبی مهدی زاده این را خواندند
نیلوفر رحیمی این را دوست دارد
موافقم
دقیقن منم از نیمه های ماجرا فقط با خودم می گفتم اصلن که چی؟
۱۷ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سینا (sinasin2)
درباره نمایش نارنجیغ i
همون روزهای ابتدایی ایجاد برگه نارنجیغ بود که به صفحه اش سری زدم. اونجا بود که دیدم دوست عزیز شاهین نصیری در مورد این نمایشنامه اولین کامنت ها رو گذاشته. خب نظرات شاهین رو معمولا میپسندم و قبولش دارم اما یه چیزی نمیذاشت برم سالن مشایخی! اونم خود سالن بود. با اینکه هیچوقت نرفته بودم اما میدونستم حس و حالی مثل دیگر تماشاخانه های خصوصی داره. دیده بودم سر چهارراه ولیعصر و همیشه میدونستم توی این محل کنار بازار رضا طبیعتا جای آنچنان استانداردی نیست و برای همین هم مقاومت میکردم که کاری رو توی این تماشاخانه ببینم.

بعد از دیدن چندین کار نسبتا ضعیف در این اواخر، دوباره سری به برگه نارنجیغ زدم با این فکر که شاهین عزیز در موردش تعریف کرده بود. دلم رو زدم به دریا و گفتم بذار این سالن رو هم تجربه کنیم!

همونطور که انتظار داشتم سالن مشایخی یه جای کوچیک برای دیدن کارهای کوتاه با امکانات بسیار ابتدایی است. حتی جای مناسبی رو نداره که بخوای قبل از شروع اونجا منتظر بایستی. اما خوشبختانه به مدد داشتن کولرهای گازی خوب هوای سالن خوب و خنک بود. صندلی ها ناراحت و کوچک ... دیدن ادامه ›› اما.....

از دیدن کار محمدرضا سجادیان بسیار لذت بردم. حیف که یک اجرا بیشتر تمدید نشد وگرنه به دیگر دوستانم هم دیدن این کار رو توصیه میکردم و شاید یکبار دیگر به دیدن این نمایش زیبا میرفتم.

امیدوارم آقایان سجادیان و آذری موفقیت این اجرا را در کارهای بعدی هم تکرار کنند.
موفق وسلامت باشید
سینا (sinasin2)
درباره نمایش خانه کاغذی i
شب افتتاحیه این کار رو دیدم. بازی ها خوب بود، موسیقی، دکور، نور و ... خوب بود اما یه چیز خوب بود نبود... نمایشنامه! نه داستانی وجود داشت و نه موضوع قابل تامل یا جدیدی. به نظر من خنده هم نداشت. نه تنها من که بخش زیادی از تماشاچی ها هم نمی خندیدند با اینکه کار به ضم تهیه کنندگان و نویسنده کمدی بود!

به نظرم نسبت به بعضی از کارهای کمدی اخیر مثل ناگهان پیت حلبی، آخرین نامه، ملی و جتی رابینسون کروزوئه بسیار ضعیف تر بود اما جا داره از بازی خوب بازیگرها و گروه موسیقی تشکر کرد.
آقای سینا این کار کمدی نیست، کمدی سیاه است! قرار نیست شما را بخنداند ؛طنز تلخ است که نهایتا لبخند ناراحتی را بر لبان شما می نشاند، شاید انتظار شما به خاطر عنوان اشتباه کار است که کمدی خانه ی کاغذی به اشتباه نوشته شده، مقایسه این کار با کاری مثل ناگهان پیت حلبی درست نیست چرا که ساختارشان کاملاً متفاوت است.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
من هر دوی این کارها رو دیدم هم آخرین نامه و هم دو لیتر در دو لیتر صلح بسیار کارهای خوبی هم بودند و از تماشاشون لذت بردم،شاید بهتر باشه از داورهای چند سال پیش فجر بپرسید که این کارو رو چه حسابی برنده اعلام کرده بودند؟!؟!
به شخصه به طور متوسط در ماه چهار اجرا میبینم که سه تای اونها مزخرفه صرفه و فقط و فقط به خاطر اینکه از بازیگرهای پر سر و صدا استفاده میکنن کسی نه بهشون میگه بی سر و ته و نه ...
اتفاقی که در نمایشنامه و فیلم نامه های این چند سال اخیر اتفاق افتاده اینه که دیگه مثل سابق دنبال خط سیر داستانی نیستند بلکه مخاطبو پرت میکنن به یک برهه ای از زمان و مکان و قطعه ای از زندگی رو به چالش میکشند که این گزینه میتونه با سلیقه بعضی ها جور در بیاد و با سلیقه عده ی دیگه نه؛به شخصه کارهایی با این سبک و سیاق که به طور رئال راوی هستند میپسندم.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴
نظر من شخصا برای پسندیدن یک کار این نیست که داورها در موردش چی میگن! طبیعتا احساس من مهمتر هست. بعد هم انواع ناداوری ها و یا بد داروی ها در انواع جشنواره ها را شاهد بودیم و خواهیم بود.
اگر شما بهترین یک جشنواره در یک سال را با بهترین همون جشنواره در سالهای قبلی یا بعدی مقایسه کنید، بعضا فکر می کنید برای چی به فلان کار اصلا جایزه دادند یا چرا یک کار جایزه نگرفت. این کار شاید در اون زمان بین بقیه خوب به نظر میومد!
در مورد اینکه این کار داستان نداره، درست میفرمایید. نمایشها و فیلمهایی که داریم که بدون داستان پردازی و یا باز کردن شخصیت ها تنها به روایت می پردازند اما در خصوص این کار همونطور که گفتم نه داستانی بود و نه خط سیر مشخصی! هنوز موندم مثلا نقش اون راوی چی بود؟ آیا از کار حذفش میکردیم اتفاقی میفتاد؟ رفتارهای لوده پسر چطور؟ آیا این کار میخواست در مورد جنگ صحبت کنه یا در مورد تغییر رفتار جوانان؟ شاید همه!!! از جنگ ... دیدن ادامه ›› چی بازگو شد؟ همون مذاکرات سیاستمداران؟ چقدر بر روی اثر جنگ بر روی خانواده بحث شد؟
به نظرم کاری مثل پاییز دوران بعد از جنگ رو در کشوری مثل ایران به خوبی توصیف میکنه. کاری مثل دو لیتر در دو لیتر جدای از اجرا خاص و زیباش بیشتر بر روی ادمها جنگ صحبت می کنه. کار آخرین نامه هم به همچنین. هنوز به نظرم این کار بسیار ضعیف است.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار قشنگی بود. حدود 6-7 ماه پیش در تئاترشهر دیدم اما واقعا این قیمتی که برای کار گذاشتند زیاد هست.
رومینا خلج هدایتی این را خواند
رضا قاسم پور و مجتبی مهدی زاده این را دوست دارند
امیرموسی کاظمی (amirmoosakazemi)
شما می توانید از تخفیف 40 درصدی روزهای یکشنبه تا سه شنبه استفاده کنید
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من زیاد به تئاتر میرم و دیروز به همراه 5 نفر از دوستان این کار رو دیدم. متفق القول با دوستان باید بگم یک کار معمولی! انقدر معمولی که بعدش تنها به این فکر میکنی که چه حرف جدیدی میخواست بزنه؟! چی میخواست به تماشاگر اضافه کنه؟ از تمام جهات (موسیقی، نور، دکور، بازی و....) یه کار معمولی بود. کاری نیست که بخواد روی تماشاگر تاثیر بذاره. از سالن اومدی بیرون، بگی عجب کاری بود. انگار که نه انگار کاری دیدی! بعد میگی حمیدرضا نعیمی!!!! بیشتر انتظار داشتم! بعد میگی همون بهتر که پیشنهاد ویژه تیوال نشد! راستی چطوری جایزه بردی؟! در آخر هم ممکنه بگی حیف 25000! البته ما 15000 داده بودیم و بیشتر از اون هم نبود!

بهرام افشار خیلی تلاش میکنه و بار اصلی نمایش رو به دوش میکشه اما خب که چی؟ رابینسون به جز تنهایی چی داشتی؟ همون فکرهایی که هر کسی وقتی چه فیزیکی و چه روحی تنها میشه با خودش داره؟ تعاملاتی هم داشتی با جمعه که مشابهش رو زیاد دیدیم! حرف جدیدی یا فراموش شده ای برای گفتن نداشت رابینسون.

سالن باران، یک تماشاخانه است. برای دیدن کارهای نسبتا کوتاه، مناسب هست. مثل همین کار. فاصله جلوی پا برای خصوصا آقایان کم است. البته من پیش از این آخرین نامه رو در همین سالن دیدم و چون ردیف اول بودم، درکی نسبت به ردیفهای بالاتر نداشتم. اواخر کار هوای سالن سنگین و گرم بود و ما از یکنواختی کار دیگه خوابمون گرفته بود!
پس با این اوصاف خدا به داد من برسه که امشب می خوام در آخرین ردیف ببینم
۱۱ فروردین ۱۳۹۴
البته اگر کنار راهرو صدنلی داشته باشید (مثل من) میتونید پای مبارک رو جهت رفع خستگی با اجازه بزرگترها دراز کنید!
۱۱ فروردین ۱۳۹۴
دقیقا منم دیشب بعد نمایش داشتم به این فکر میکردم که این تئاتر غیر چند تا تک جمله ثروت قدرت میاره و قدرت لذت لذت لذت هاست وتنهایی رابینسون(اونم نه به شکل تاثیرگذار) هیچ حرفی برای گفتن نداشت! من نقد ونظرات دوستان رو هم در اجرای قبلی نمایش دیده بودم(http://www.tiwall.com/theater/rabinson)و انتظار بیشتری از نمایش داشتم ولی اصلا برآورده نشد!نمی دونم شاید متن و اجرای فعلی با اجرای قبلی تفاوت داره(؟!)
۱۱ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش رو یکشنبه دیدم. دوست عزیزی که در اواخر اجرا سالن رو ترک کرد رو هم به خاطر دارم. من شخصا مثل تعدادی دیگر از تماشاگران از این کار سر در نیوردم. المان ها رو درک نکردم و نتونستم بین اونها ارتباط برقرار کنم. موضوع کار از اول کاملا مشخص بود. مطلبی کاملا ساده خصوصا برای کسانی که حداقل یکبار با یه فرد خارجی چند صباحی رو گذرونده باشند.

مطلبی که میخوام از دوستان بپرسم اینه: "آیا غامض بودن یک مطلب به معنای لزوما خوب بودن یا بد بودن آن است؟" و اما نظر من:

شما میتونید یک مطلب ساده را بگونه ای غامض و با استعاره بیان کنید که همواره مجبور شوید برای دیگران توضیح دهید که چه میخواستید بگویید، چه چیزی میخواستید انتقال دهید، هدفتان از انجام یا گفتن فلان مطلب چه بود و غیره ذلک. در یک کلام همیشه باید یک تفسیر و توضیح را همراه کار ... دیدن ادامه ›› ارائه دهید.

به نظر من یک کار باید دارای لایه های مختلف باشد به صورتیکه از یک آدم کاملا معمولی (مثل من یا مامان بزرگم) تا افراد کاملا آشنا به مفاهیم حرفه ای، بتوانند برداشتی تا حدودی کافی و نسبتا صحیح را از منظور و هدف نویسنده داشته باشند. در مورد این کار به نظرم این میزان انتقال مفاهیم، کم بود. اگر دقت کرده باشید کارهای خوب دارای چندین لایه هستند که از برداشت های سطحی (کاملا در جهت نظرات نویسنده) تا تلنگرهای قوی و ایجاد تفکر عمیق در تماشاگر را شامل هستند. این تیپ کارها مطالب کاملا بدیهی تا انواع المان ها و نمادها را در بر دارند اما کار لندن، رم ... به قولی یک جای کارش می لنگید.

به غیر از کلیپ ها که نشان دهنده یک قسمت کوتاه از زندگی افراد بود ( که به نظرم مطلب جدید یا خاصی نداشت) بقیه کار گنگ بود. به سختی تا انتهای کار را تحمل کردم. استفاده همزمان از کلیپ و بازی خود نبود چون شما نمی توانید دقت کافی روی هر دو مطلب داشته باشید و این همزمانی مانع تمرکز می شود. مواردی دیگری هم بودند که دوستان پیشتر اشاره کردند و تکرار مکررات می باشد.

در انتها باید بگم که کار رو نه من و نه سه نفر دیگر همراهم به هیچ وجه دوست نداشتیم.
سینا (sinasin2)
درباره اپرای عروسکی رستم و سهراب i
امشب اولین اجرای رستم و سهراب را دیدم. پیش از این دو کار مولانا و حافظ را قبلا دیده بودم. حالا نظرات:
1- نسبت به دو کار مذکور خصوصا اجرای حافظ، جنبه داستانی کار درست بیان نشده است. به بیان دیگر اگر با داستان رستم و سهراب آشنا نباشید درست متوجه نخواهید شد که داستان به چه شکل است و با اصل داستان تفاوت زیادی دارد.
2- یکی از بدترین یا به عبارتی ضعیف ترین قسمت کار، اشعار اجرا شده بود. برای چی یک شعر تماما پارسی باید با لهجه نامانوس ارمنی اجرا بشه. کلمات گنگ. تلفظ های اشتباه. اصلا متوجه نمی شوید شعری که فردوسی بزرگ انقدر برای گفتنش زحمت کشیده، چرا باید به این شکل خوانده بشه؟! خواننده نداریم؟کلا از مجموع گروه 10 نفری ما، هیچ کس متن اپرا را نفهمید. به اتفاق نظر همه، فکر میکردیم دقایقی به زبانی غیر از فارسی اشعار خوانده میشه. واقعا بدترین و عصبی کننده ترین قسمت کار همین بود به طوریکه حرکات زیبای عروسک ها را تحت الشعاع قرار داده بود و تا پایان کار من شخصا ناراحت بودم و لحظه شماری برای پایان کار میکردم.
دو نفر کنار من سالن بعد از نیم ساعت ترک کردند. من خودم هم به شخص قصد ترک داشتم اما گفتم بشینم کار را تا انتها ببینم و بعد قضاوت کنم. اما هر چه گذشت نه تنها بهتر، که بدتر شد!!!
3- موسیقی چندان با داستان همخوانی ندارد. همچنین به جا بود که تم موسیقی حماسی بومی استفاده می شد. سازه های بومی ایران و در کل موسیقی ... دیدن ادامه ›› مانوس تر.
4- حرکات عروسک ها جالب بود اما خصوصا به اندازه کار حافظ زیبایی نداشت.
5- در کل همه ما 10 نفر به هیچ وجه از دیدن کار راضی نبودیم.
امیدوارم داستان بسیار زیبای رستم و سهراب با اجرایی درخور شاعر بزرگ پارسی گوی به صحنه برود و نه این کار بسیار ضعیف.
hengameh sazesh و هانی حسینی این را خواندند
علی و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من معتقدم عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت هست. شخصا چون تئاتر به نسبت زیاد می روم، این میزان هزینه تئاتری در سبد خرج های ماهیانه ام دیگه جایی نمیتونه داشته باشه.
قبلا هم چند ماه پیش که موج افزایش قیمت ها به راه افتاده بود، بازار اینگونه گفت و گو بین بچه ها داغ بود اما باید بپذیریم که تا وقتی مشتری هست، می توانند به هر قیمتی که میل دارند به شما بفروشند.

تئاتر دیدن تبدیل به حرکتی لوکس شده! دیگه نقل محفل طبقه ای تازه روشنفکر شده و بعضا تازه به دوران رسیده قرار گرفته که با حالتی فخر فروشانه در محافل خصوصی به هم پز بدهند. برای جمعی دیگر هم تبدیل شده به محیطی برای دور هم بودن، خصوصا همین سالن خلیج فارس یک نمونه بارز هست.

هفته پیش یک نظرخواهی در بین دوستانم در مورد تئاتر "بر پهنه دریا" (کاری که به نظر میاد از روی تیوال حذف شده) که در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشه، کردم. یکی از دوستان گفت با 25000 پول بلیت برای یک اجرا 50 دقیقه ای، می تونیم بریم یه رستوران دو ساعت دور هم بشینیم. یکی دیگه هم گفت ... دیدن ادامه ›› اگه بخوام یه حرکت فرهنگی انجام بدم، میرم یه کتاب میخرم و میخونم. باید ببینیم، هدف از دیدن چیست؟ اگر کسی فکر میکنه حتما برای اعتلای فرهنگی اش نیاز داره، تئاتر ببینه، باید بپذیره که هزینه هاش رو هم تامین کنه یا اینکه به طرق دیگه به هدفش برسه. خلاصه تا مدت ها میشه از جوانب مختلف در مورد درست یا نادرست بودن و اثرات افزایش قیمت صحبت کرد اما باز هم نظرم اینکه اجازه بدیم بازار خودش مشخص کنه. من شخصا نمیرم.
در مورد عرضه و تقاضا کاملا حق با شماست.

در مورد لوکس شدن تئاتر هم متاسفانه حق با شماست.

در مورد تئاتر بر پهنه دریا این کار از ابتدا روی تیوال بلیت فروشی نداشت اما برگه اش فعاله:
http://www.tiwall.com/theater/barpahneyedarya

در کل با شما موافقم سینای عزیز.
۱۵ شهریور ۱۳۹۳
ارادت شاهین جان. درست گفتی از اول هم فروش نداشت روی تیوال. برگه اینکار وجود داره اما از روی صفحه اصلی برداشته شده و به همین آسانی دسترسی فراهم نیست گرچه پیش از این میسر بود.
۱۶ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سه شب مانده به پابان اجرا کار رو دیدم. خوشحال میشم اگر دوستان کمک کنند من بفهمم این کار چی میخواست بگه! من هیچی سر در نیوردم! نمیدونم شاید درک من و اطرافیانم پایین.
بهرنگ این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میخواستم در مورد سالن شمس صحبت کنم. خیلی از دوستان در این سالن کارهایی رو دیدند که کم و بیش به ضم مخاطبان خوب بود. اما سالن شمس (به قول تیوال تالار!) اصلا سالن نیست! از سالن بودن حجمش رو داره فقط. صندلی درست و حسابی نداره. تهویه نداره و کلا معیارهای یه سالن استاندارد رو نداره. البته بگم توی این مصیبت نبود سالن، همین هم خیلیه! تازه این پایتخت این مملکت است! تو خود بخوان حدیث مفصل از ...

نکته ای در این میان است و اون هم قیمت این سالن. این سالن به نظرم نسبت به امکاناتش اصلا نمی ارزه! البته سالن فاجعه آمیز هم داریم که نه تنها سالن نیستند که حتی لابی یه خونه هم نیستند! مثل سه نقطه یا باران.

اما همه اینها به کنار، میگیم اینها امکانات هست و در توان گردانندگان کار همین! اما مسایلی مثل تاخیر در شروع کار (به دفعات نامتناهی!) جز مسایل مدیریتی است و قابل حل.

فروختن نیمکت!!!! : قبلا وقتی یه سالن پر میشد به تعدادی از کسانی که خیلی علاقه مند بودند، می گفتند حالا برو یه گوشه وایسا یا بشین کار رو ... دیدن ادامه ›› ببین و کسی از قبل براش بلیط نمی فروخت اما متاسفانه الان این شده یک مسئله اساسی. از قبل در تیوال بلیط فروشی میشه!!! من یکبار اعتراض کردم اما کسی در اینجا توجه هم نکرد.

شما برای سالن یک گنجایشی به صورت ثابت برآورد کردید. یعنی حسب امکانات از جا گرفته تا تهویه و نحوه ورود و خروج افراد! وقتی بیش از حد تماشاچی گیری میکنی (مثل اتوبوس های سرخط شرکت واحد!) در حقیقت به دیگران ظلم میکنی. هوا ی تنفس مناسب نیست داخل سالن! تاخیر به شدت میره بالا. جلوی دید تماشاچی های دیگر رو می گیرید. من سوال دارم وقتی یه نفر توی سالن به هر دلیلی بخواد بره بیرون (مثلا دستشویی اورژانس) باید از روی کدوم پله رد بشه؟؟!!! وقتی شما پله رو هم فروختید. تمام نظم سالن مختل میشه. از بازیگر تا تماشاچی. اصلا گیریم شرایط اضطرار پیش اومد و سالن باید سریعا تخلیه بشه. فکر کردید بهش که چطوری؟! باید بگم نه!!! دوستان توجه کنید. همه چی شده پول! به نام علاقه مندی تماشاچی ها مثل راننده های اتوبوس تا خرخره سالن رو پر می کنند. این در یک کلام یعنی تضییع حقوق دیگران و حالا هم داره میشه یه مسئله بدیهی! متاسفانه مثل بقیه خشت های کجی که در این مملکت گذاشته شده.

به قول فامیل دور من دیگه حرفی ندارم! خودتون قضاوت کنید و امیدوارم دوستان همیاری این کامنت رو حذف نکنند و به حقوق تماشاچی ها احترام بگذارند.
احسنت آقا سینا
کاملا با شما موافقم
این پست شما نه تنها نباید حذف بشه، باید پررنگ هم بشه
من هم به نوبه خود تقاضا دارم یه مقدار، فقط یه مقدار به حقوق تماشاگر، وقت اون، سلامت اون و ارزشی که برای هنر این کشور قائله، ارج گذاشته بشه...
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
خب پس دوستان دیگه گله از وضعیت سالن ها نکنید چون با مطلبی که آقای دانش در راستای توجیه شرایط گفت، همیشه چیزی برای توجیه کار وجود داره.
مسئله اینکه حق تماشاگر با پیش فروش زمین سالن داره میره زیر سوال! شما اصل رو ول کردید و از امکانات و ... صحبت می کنید! گفتیم اصل امکانات هیچیریال میگیم با همین بسازیم. آیا درست اینجوری لودن نیمکت و با شرایطی نامناسب تماشاگر بلیط فروشی بشه؟! اگر تا روی دکور هم جا بود، تماشاچی بذاریم، درست بیلط بفروشیم؟! دوستان خلط مبحث نکنید.
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
مشکل پارک اتوموبیل هم داره:)
ما روز اول بودیم ک رفتیم و زیر بارون شدید مدام اون کوچه نیلوفرو بالا پایین میکردیم دنبال جا پارک:/
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب (یعنی همون شب نقص فنی!) این کار رو دیدم. از نظر من خیلی خوب بود. حالا میرم سر توضیحاتی در مورد کار:

خلاصه: داستان در مورد نیروهای دو کشور در دو طرف یک رود مرزی است که در حال جنگ می باشند و یا به عبارتی اماده حمله به یکدیگرند. داستان از یک زن و مرد در هر طرف مرز تشکیل شده است.

نمایشنامه زیبایی داشت. از اون کارها که دارای المان های زیبایی است. اگرچه تعدادی از اونها را خودم نفهمیدم! اما آنچه که فهمیدم زیبا بود. این کار از اون قسم کارهایی است که به مخاطبان عام که با المان ها آشنا نیستند یا حوصله دقت و تفکر زیاد را ندارند، توصیه نمیکنم. موقع خروج از سالن میشنیدم کسانی رو که می گفتند افتضاح بود! دوست همراه خود من که به زور و با کلافگی تا انتهای کار نشست. اما از دید من، کار خیلی خوبی بود و واقعا لذت بردم. از اون کارهاست که بعد بهش فکر میکنی و مفهوم و مزه اش را یواش یواش درک میکنی.

بازیها: بازیها جذاب و متفاوت از کارهای معمول. خیلی به بازیهای سبک اکسپرسیونیستی شباهت داشت. از نظر من همه بازیها زیبا بود. صداپیشگی خانم ... دیدن ادامه ›› و آقای برومند و شاه محمدلو هم جای تقدیر را داشت.

موسیقی: در انتهای کار به ما اعلام شد که به دلیلی نقصی، کار اون جور که باید اجرا نشد اما آنچه که اجرا شد خیلی زیبا و هماهنگ با بازی و دیالوگ ها بود. واقعا از موسیقی و اجرا افکت ها لذت بردم. حالا اگر کامل اجرا میشد، دیگه چی میشد رو نمیدونم!!!

نورپردازی: خیلی خوب بود. استفاده از نور موضعی و بعد اواخر کار استفاده از روشنایی کامل که همراه با مفهوم بود، کار رو جذاب کرده بود. جنبه بصری کار قوی بود.

لباس و گریم: تضاد رنگ دو گروه جالب بود. هر کدوم رنگی عکس دیگری را داشتند. استفاده از رنگ قرمز و سیاه جالب توجه بود. کاسه ها روی سر هم می توانست به عنوان یک المان به کار بره.

دکور: خلق کشورها و مرزی زیبا. این وری ها و اون وری ها و 2*2 لیتر.

صدا: نقطه ضعف این کار از دید من همین بود! در جایگاه C که ما بودیم، صدای آقای شاه محمدلو به خوبی به گوش ما نمی رسید و از سمتی دیگر (راست) می آمد و برعکس صدای خانم برومند از سمت چپ و نزدیک ما پخش می شد که به نظرم لازم بود بلندگو ها از دو طرف پخش را انجام می دادند تا شنیدن بعضی از دیالوگ ها در حین لحظات پر سر و صدای بازیگران از دست نره.

دوستی به من گفت در بررسی نمایش ها نباید در مورد هزینه صحبت کرد اما من معتقدم باید این کار رو انجام داد، چون جنبه تجاری هم در هنر وجود داره و من هم مشتری هستم! از نظر من این کار در حد و اندازه های هزینه اش است و ارزش دیدن داره! دلم میخواد برای بار دوم هم ببینم اما حیف که جیب خالی است. دوستان گلریزون بگیرید برام :))))

در انتها، دیدن این کار رو به علاقه مندان خاص تئاتر بطور اخص توصیه می کنم و باز هم تاکید میکنم کار عامه پسند نیست چون کم ندیدم کسانی رو که خمیازه می کشیدند یا هاج و واج نگاه می کردند!

در پست بعدی در مورد سالن شمس و تماشاچی ها صحبت خواهم کرد.
سینا (sinasin2)
درباره نمایش دن کامیلو i
با دیدن صفحات نمایش های مختلف توی تیوال دارم کم کم به این نتیجه میرسم که بیشتر از اینکه نقد بخونی، بهتر اینجا سر بزنی برای پیدا کردن بلیط لحظه آخر! چه وضعی شده! هر کی چند تا بلیط گرفته و داره دنبال مشتری میگرده. تا دو ماه پیش اینجوری نبود!
فکر کنم مشکل از پیش فروش بیش از حد زود هنگام کارها باشه که تخفیفات چند روز اول موجب میشه، افراد بخرند و بعد به هر دلیلی بفروشند! میگم همیاری یه گزینه بذاره به نام بلیط دست دوم!!!
شاید شما درست سر نمی زنی
چون بلیطایی که برای فروش گذاشته می شه
کم تر از 5% کل نقدها و پیشنهاداس.

manimoon..
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
الان پیج خشکسالی و دروغ دقیقا همین شکلی شده همش خریدو فروش . شب میخرن صب میذارن برا فروش مسخره ها
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
منم آتیش میزنم به مالم سه تا دولیتر! سه تا دولیتر!
امشب بدو بدووو صندلی خوب دارم! کف زمین ولو نمیشی. خانم آقا پشیمون نمیشی
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سینا (sinasin2)
درباره نمایش دن کامیلو i
از این کار بدم نیومد. اول باید بگم که این نمایش رو از بالکن و ردیف اول دیدم. کلا دیدن از بالکن هیچ مشکلی را پیش نمیاره و میتونید از دیدن کار لذت ببرید. خب حالا یه خلاصه از داستان، چون تا الان ذکر نشده.
داستان ماجرای تقابل کشیش (سیامک صفری) یک روستا و دوچرخه ساز کمونیست (مهران احمدی) همون روستا رو نشون میده که تازگی با حمایت حزب به شهرداری انتخاب شده است! در یک کلام، سوء استفاده هر دو طرف را از جایگاه و ایدئولوژی خودشون رو، که از اون دم می زنند، را نشون میده.
کار دارای جنبه طنز است که منجر به خندیدن تماشاچی در کل اجرا می شود اما کلیت کار به نظر من حرف خاص یا جدیدی را برای گفتن ندارد.

بازیها خوب و طنازانه بود. خصوصا بازی آقایان احمدی و صفری که بار اصلی داستان بر عهده ایشان بود. کلا تنها عاملی که باعث شد دلم نیاد بگم کار رو دوست نداشتم بازیهای زیبا بود.
نورپردازی خوب بود. موسیقی حرف خاصی برای گفتن نداشت. پخش صدا خوب نبود و بلندگوها بعضی مواقع نویز زیادی داشت. گریم و لباس ها هم بد نبود اما چیز خاصی نبود. دکور هم کاملا معمولی بود.
در نهایت باید بگم از نظر من همون 9000 که دادم راضی کننده بود اما پرداخت 20000 برای این کار واقعا زیاده.
بعد ... دیدن ادامه ›› از دیدن سه کار دوباره اجرا شده شکلک، خشکسالی و دروغ و دن کامیلو دارم کم کم به این نتیجه می رسم که اینگونه نمایش های برگزیده شاید در زمان اولین اجرا خودشون خیلی قابل توجه بوده اند اما این روز تنها شاید بازیهای اونها جذاب باشه و واقعا نباید بیش از حد بزرگشون کرد.
کاملا با نظرت موافقم
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
دقیقا همین منظور من بود سینای عزیزم
چون سالن نقش تعیین کننده در قیمت بلیط رو داره در نقد اگه این جملات ذکر نشه خیلی بهتر هست از یه طرف دیگه وقتی این جمله رو عنوان میکنید برای اینکه کاربرایی که هنوز نمایش ندیدن از نقدتون استفاده کنند باید ملاک های ارزش گزاری تون بنویسید مثلا یه مثال بزنید از نمایشی که قبلا دیدید و از نظر شما ارزش 20000 تومن رو داشته
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
این رو قبول دارم که باید معیار ذکر بشه و چون این مسئله برای خودم مشخص است طبیعتا به این فکر نکردم که ملاک ها و معیار من با بقیه متفاوت است.

در مورد کیفیت سالن هم قبول دارم که حسب اون میتونه قیمت تغییر کنه. شاید بهتر باشه خوانندگان همیشه این رو در نظر داشته باشند که نه این کامنت که تمامی کامنت هایی که در اینگونه سایت ها گذاشته میشه، بر اساس نظرات فردی است. یعنی ملاک استانداری وجود ندارد که شما به اون مراجعه کنید و اون رو مرجع اندازه گیری قرار بدید. این مطلب در مورد تمامی اجزا کار از نمایشنامه گرفته تا صدا و نور و موسیقی و ... ... دیدن ادامه ›› صادق است.

جمله من هم این بود که " از نظر من همون 9000 که دادم راضی کننده بود اما پرداخت 20000 برای این کار واقعا زیاده." این جمله کاملا میگه که برداشت من شخصی است و لزوما نباید ملاک قرار گیرد.
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میخواستم ببینم اما پول ندارم!
از همیاری تقاضا میکنم یک گزینه "میخواهم ببینم اما پول ندارم" هم اضافه کنه!
از این به بعد میخوایم چند نفری جمع بشیم، پول روی هم بذاریم، یکی بره ببینه بعد بیاد برای بقیه تعریف کنه!!! هر دفعه هم یکی رو انتخاب میکنیم که عدااااااااااالت به طور کامل رعایت بشه :))))
الهی بمیرم!!! دلم سوخت آقا کلی!!! :((
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
من فردا دولیتر در دولیتر! تا ببینیم این یکی چی میشه! کلا سالن شمس از چشمم افتاده!
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
خب من از سالن شمس خاطره خیلی خوب ترانه های قدیمی رو دارم!
هر چند شکلک خیلی نچسبید
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نظری داشتم که البته ارتباطی با این کار نداره و به سالن نیاوران مربوط میشه. اونم بلیط های از پیش خریداری شده است. مسئول سالن لطف می کردند و بدون اینکه بخوان با دستگاه بارکد رو چک کنند، گوشه کاغذهای بلیط رو پاره می کردند! بسیار حرکت سبزی بود!!!!!
آخه نیست یکی بگه، جهنم پرینت! کاغذی که میشه از یک روش مجددا استفاده کرد را به این شکل در می آورند. به دوستانی که خرید ان لاین می کنند توصیه می کنم برای حفظ محیط زیست لطفا بر روی کاغذ یکبار استفاده شده، پرینت بلیط را بگیرند.
آخ آخ. من هر موقع می خوام پرینتی کپی ای چیزی بگیرم خدا وکیلی عذاب وجدان می گیرم. مخصوصا اگه قانون مزخرفی باشه که باید یک رو پرینت بگیرید!
۲۶ فروردین ۱۳۹۳
ُسلام آقای دانش.در این مملکت تا دلت بخواد از این دست مثال ها داریم. اما فکر می کنم اگر با همین نمونه ها کوچک که کنترلش در توان ماست، شروع کنیم بهتر باشه.
۲۷ فروردین ۱۳۹۳
کاملا موافقم. هر اقدامی در جهت حفظ محیط زیست کم است.
۲۷ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فارغ از برداشت هایی که نسبت به موضوع کار شده و تعدادی از دوستان به شکل مبسوط مورد بررسی قرار دارند، باید چند نکته رو ذکر کنم:
1-کیفیت شنیدن صداها در انتهای سالن چندان جالب نبود. خصوصا در دقایق ابتدایی نمایش این امر مشهودتر بود.
2-من هنوز متوجه نشدم که چرا علیرغم تذکر پیش از شروع نمایش، همهمه تا پایان اجرا در سالن وجود داشت! کم مونده بود یه عده چیپس و پفک اون وسط بخورند!
3-به نظرم کمبود موسیقی در حین اجرا احساس می شد.اگر چه موسیقی در بین پرده ها وجود داشت اما در چند پرده حس کردم، موسیقی نیاز است.
4-لباس و گریم خوب بود اما نورپردازی نه چندان!
5-از نظر همراهان من، کیفیت تهویه سالن و دمای آن مناسب نبود.
6-هزینه 25 تومن برای این کار زیاد است.

در کل از بازی ها بدم نیومد.موضوع هم خوب است اگرچه برای افرادی با سن و سال من (دهه سوم زندگی) شاید تکراری باشد اما همیشه جایی برای فکر کردن به آن وجود دارد و برای بسیاری هنوز نو و تازه است.
سالن نیاوران یه مقدار مشکل صدا داره در واقع سالن هایی که به اصطلاح قاب عکسی هستند و تماشاگر فقط روبروی صحنه است و دور تا دور صحنه نیست مثل سالن ناظر زاده و وحدت و همین سالن نیاوران در صورتی که بازیگر مسلط به فن بیان در اون اجرا نداشته باشه و صدا ها حسابی قوی و کنترل شده نباشه واسه بیننده مشکل درست می کنه.
در مورد سر و صدا هم کم کم عادت می کنید! هر کس نیاوران رفته باشه می دونه اون سالن یه سری مخاطب خاص داره که فقط اونجا تئاتر میرن و انگار تا قیام قیامت هم اصول تئاتر رفتن رو یاد نمی گیرن :(

۲۶ فروردین ۱۳۹۳
اگر هزینه بلیت یک نمایش بالاست فقط باید نرفت همین وقتی که میریم و میگیم زیاده هیچ باز خوردی نخواهد داشت حضور در شبکه های اجتماعی اینچنینی برای کارکردهایی اینگونه سازماندهی شده اند نه اینکه صرفن بیاییم به به و چه چه کنیم یا اه اه کنیم باور کنید خیلی راحت میشه یه اثری را به نشانه اعتراض به بالا بودن قیمت بلیت از طریق همین روابط درون شبکه ای مثل تیوال سازماندهی کرد هرچند نسبت به نتیجه ان خوشبین نباشیم
۲۷ فروردین ۱۳۹۳
آقای دوزنده عزیز، تا زمانی که واقعا در بطن کار نباشیم نمی توانیم در مورد اینکه یک اجرا چقدر هزینه و درآمد دارد، بحث کنیم. همچنین هنر از اون دست مقولاتی است که باید گفت: "هر کسی از ظن خود شد یار من ..." یعنی اینکه لزوما اگر کاری رو همه بگن زیباست لزومی نداره به چشم نفر بعدی هم زیبا باشه،اگرچه فاکتورهایی وجود داره که به یک نفر پیش از دیدن یک کار نشون میده که از اون کار خوشش خواهد امد یا نه. لذا گاهی شما مجبورید یک کار رو ببینید تا بتونید قضاوت درستی کنید.
در مورد اینکه گفته شده هزینه 25 بالاست، این از دید درآمد من نوعی تماشاگر و مقایسه کار با زرق و برق و بازیگر و دکور و موسیقی و سالن و... یک کار مشابه دیگر است و همونطور که گفتم شاید همین نرخ 25 تومن برای اون نمایش ضررده باشه!
همونطور که گفتید اینجا محلی است برای تبادل نظرات. من خودم به شخصه سقراط را نرفتم. چون بعد از خوندن نظرات دیگران به این نتیجه رسیدم که برای من نمی صرف که برم،اگر چه اگر قیمت پایین تری داشت می رفتم.به هر حال از این شبکه هم می توان اعتراض ها و نظرات را به گوش دست اندرکاران رساند.
۲۷ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار زیبایی بود. به عوامل تولید خسته نباشید میگم و اما نظراتم که امیدوارم به درد دوستان بخورد.
1- از نظر دکور و نورپردازی، کار خوبی بود.
2-موسیقی: استفاده از تک نتی که توسط ویولن اجرا میشد، اندکی آزار دهنده بود. در بعضی جاها که صدای ساز با دیالوگها همزمان میشد، مشکل شنیدن کامل دیالوگها در انتهای سالن احساس میشد اما چندان مهم نبود چون لحظات کوتاهی این همزمانی وجود داشت. موسیقی استفاده شده در اواسط و انتهای کار زیبا بود.
3-گریم خوب بود. مخصوصا تغییر سریع چهره ها، برای نشان دادن گذشت زمان و خصوصا تغییر چهره خانم پسیانی.
4-بازیها: بازیها خوب بود. کلا خانم ها خوب بازی می کردند اما بازی عاشق می توانست زیباتر باشد.
5-داستان یا نمایشنامه:داستان خوبی داشت. به زبان ساده، سرو ته داشت.دارای لایه های مختلف بود که بسیاری عواطف خصوصا زنانه در اون به خوبی ترسیم شده است. یه جامعه دیکتاتوری همراه با سرکوبی که در اون به بخشی از زندگی افراد اون جامعه اشاره می شود، به زیبایی پرداخته شده است. استفاده از المان هایی نظیر چاقو (زنبق)، دستان، روبان ها، زمین و از همه مهمتر آینه، بسیار ... دیدن ادامه ›› خوب بود.
ریتم اول نمایش به نظرم کمی کند بود اما بعد از معرفی شدن شخصیت ها بهتر شد.
کار عامه پسندی نیست و ممکن است از دید خیلی از دوستان جذاب نباشه اما من به شخصه نسبت به کاری مثل شکلک، این دست کارها رو بیشتر ترجیح میدم که البته سلیقه شخصی بنده است. دیدن این کار رو به خانم ها توصیه میکنم چون ارتباط بهتری را با کار برقرار خواهند کرد.
6-سالن نمایش هم خوب بود. بعد از مدت ها بالاخره روی یه صندلی درست حسابی نشستم!!! این چند وقت واقعا روی یه صندلی خوب تئاتر ننشسته بودم! من هنوز معتقدم یکی باید پیشقدم بشه و به این سالن ها درجه بده، مثل سینما! بعضی کارها رو باید با اعمال شاقه دید!!! :))
7-هزینه:نسبت به هزینه پرداخت شده (15 تومن)، ارزشش رو داشت اما 25 تومن نسبت به کارهای مشابه و حجم کار، اندکی زیاد است.
در کل از دیدن کار رضایت کامل دارم.
به نظر منم گلایه دوستان از موقعیت سالن شمس بجاست. خیلی بد مسیر هست. من همیشه مجبورم با وسیله شخصی برم. اما یه نکته ای هست، اگر ساعتش رو زودتر از این قرار بدند، ترافیک تا اونجا بسیار آزاردهنده است. زودتر از ساعت 5 هم که اکثر افراد شاغل اند و ممکن نیست. اما ایده سانس فوق العاده در صورتی که ممکن باشه، بد نیست.
دوستان قیمت این نمایش چنده؟:)))
۱۹ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید