از این کار بدم نیومد. اول باید بگم که این نمایش رو از بالکن و ردیف اول دیدم. کلا دیدن از بالکن هیچ مشکلی را پیش نمیاره و میتونید از دیدن کار لذت ببرید. خب حالا یه خلاصه از داستان، چون تا الان ذکر نشده.
داستان ماجرای تقابل کشیش (سیامک صفری) یک روستا و دوچرخه ساز کمونیست (مهران احمدی) همون روستا رو نشون میده که تازگی با حمایت حزب به شهرداری انتخاب شده است! در یک کلام، سوء استفاده هر دو طرف را از جایگاه و ایدئولوژی خودشون رو، که از اون دم می زنند، را نشون میده.
کار دارای جنبه طنز است که منجر به خندیدن تماشاچی در کل اجرا می شود اما کلیت کار به نظر من حرف خاص یا جدیدی را برای گفتن ندارد.
بازیها خوب و طنازانه بود. خصوصا بازی آقایان احمدی و صفری که بار اصلی داستان بر عهده ایشان بود. کلا تنها عاملی که باعث شد دلم نیاد بگم کار رو دوست نداشتم بازیهای زیبا بود.
نورپردازی خوب بود. موسیقی حرف خاصی برای گفتن نداشت. پخش صدا خوب نبود و بلندگوها بعضی مواقع نویز زیادی داشت. گریم و لباس ها هم بد نبود اما چیز خاصی نبود. دکور هم کاملا معمولی بود.
در نهایت باید بگم از نظر من همون 9000 که دادم راضی کننده بود اما پرداخت 20000 برای این کار واقعا زیاده.
بعد
... دیدن ادامه ››
از دیدن سه کار دوباره اجرا شده شکلک، خشکسالی و دروغ و دن کامیلو دارم کم کم به این نتیجه می رسم که اینگونه نمایش های برگزیده شاید در زمان اولین اجرا خودشون خیلی قابل توجه بوده اند اما این روز تنها شاید بازیهای اونها جذاب باشه و واقعا نباید بیش از حد بزرگشون کرد.