در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد امینی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:43:52
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشنامه تحت تاثیر کتاب دختری که رهایش کردی نوشته جوجو مویز به رشته تحریر در اومده. برای کسانی که این تاتر رو دیدن و لذت بردن خواندن کتاب دختری ... دیدن ادامه ›› که رهایش کردی هم لذت افزونی به همراه داره.
شهرام حقیقت دوست به بهترین شکل نقشش رو بازی کرد. شخصیتی چند وجهی که پریشانی ذهنی و رفتاریش رو از دوران کودکی سخت و طاقت فرساش وام میگیره. بقیه بازیگرها هم به بهترین شکل همراهی میکردن.
یه کار خیلی خوب با کلی دیالوگ تاثیر گذار که اصلا ربطی به وضعیت امروز کشور خودمون نداره!
تا جایی که من میدونم این نمایش بر اساس رمانی به همین نام که در ایران بعضا با نام سکوت دریا هم چاپ شده نوشته شده.
من کتاب دختری که رهایش کردی رو خوندم
شباهت هایی هست ولی تفاوت ها خیلی بیشتر از شباهت هاست.
۰۱ مرداد ۱۳۹۷
البته کار دوست‌مون در سوق دادن ما به کتاب و مطالعه ارزشمنده
۰۱ مرداد ۱۳۹۷
سلام به همه دوستان. داشتن المان های مشترک زیاد بین این تاتر و کتاب دختری که رهایش کردی مثل تابلوی نقاشی، روستایی در فرانسه، فضای جنگ جهانی، رابطه سرباز آلمانی و بازیگر زن(رابطه دوستانه البته)، راضی شدن بازیگر زن به قدم زدن و همراهی کردن سرباز آلمانی برای حفظ زندگی، غذا درست کردن برای سرباز المانی، سکوت همراه با غرور و بسیاری المان دیگر که جای بحث و بررسی بیشتر دارد، اینگونه تبادر میکرد که این نمایشنامه با نگاهی به این کتاب نوشته شده است. من هم اشاره کردم این نمایش تحت تاثیر کتاب بوده و نه اینکه از روی کتاب نوشته شده. دیالوگ های نمایش تقریبا هیچ ربطی به کتاب مذکور ندارد و فقط از المانهای مشترک بهرمند هستند. با توجه به اینکه بنده اجرای سال 90 رو ندیدم، نمیدونم تمام این المانها در همان نمایش هم تکرار شده یا خیر.
۰۲ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه سعی و تلاشم بر این بوده از تاتر لذت ببرم و کیف کنم. نقد درست و صادقانه نسبت به قیمت تاتر می پسندم ولی اعتقادم بر اینه که تاتری که خوب و درجه یک باشه حتی اگر قیمتش منصفانه نباشده ارزش دیدن داره. فکر میکنم مردم انتخاب میکنن چه کاری پرفروش بشه حتی با قیمت غیر منصفانه پس مشکل قیمت یک اثر نیست چون میشه بالاترین قیمت رو برای یک تاتر در نظر گرفت ولی اگر کار خوبی نباشه پروژه شکست بخوره.
اینکه برای یکسری دیدن یک تاتر با قیمت بالا میسر نباشه واقعا جای تاسف داره ولی در همه جای دنیا هر کاری یک ارزش مادی داره و اگر کار خوب نباشه واقعا نمیفروشه. مثالهای بیشماری از فیلم های هالیودی که با سر و صدای زیاد اکران میشن و بعد از چند روز فروششون افت میکنه هست یا حتی تاترها و فیلمهای ایرانی.
مسئله بعد وجود بازیگرهای سینما در یک تاتره که در گرون شدن اون کار تاثیر گذاره! میپرسید چرا؟ دلیلش خیلی واضحه مهم نیست اون بازیگر چه کار هنری رو ارائه کنه فقط کافیه باشه. دوستان بسیاری رو دیدم صرف بودن یک بازیگر بلیط تهیه میکنن و میرن که فقط اون بازیگر رو ببینن. به هر حال قصد هر کسی از دیدن یک کار هنری به یک سمتی میل میکنه و نمیشه از همه توقع داشت جهت ارتقای و اعتلای هنر به دیدن تاتر برن.
در نهایت اگر الیور توئیست کار خوبی نباشه کم کم با افت فروش مواجه میشه و اگر کار خوبی باشه حیف میشه اگر دیدنش برای دوستانی که عاشق تاتر هستن میسر نشه.
پ.ن -یک : استوری الیور توئیست در اینستاگرام و احیانا عکس با عوامل میتونه در تعداد فالوئرها موثر باشه!!
پ.ن دو : همین امروز در کمتر از ... دیدن ادامه ›› نیم ساعت کل بلیط های باز شده فروش رفت و مهر جذاب سولد اوت بر پیکر عکس نمایش جا خوش کرد که خودش مایه مباهاته و نشون میده خیلیا از قیمت نمایش ناراضی نیستن.
پ .ن . سه : وقتی کار خوبه و میفروشه هرچقدر هم ناراحت باشیم از قیمتش کسی به ما بلیط مجانی نمیده.
فقط میتونم بگم صبح که از خواب بلند شدم حس کردم هنوز گیجی و مستی تاتر دیشب ( شما بخونین تاتر ) از سرم نپریده و یه مزه تلخی هنوز زیر زبونمه که وقتی بهش فکر میکنم تلخیش برام شیرین میشه. این تاتر رو حتما ببینید. دیدنش سخته ولی بعدش خیلی خوبه.
نزدیک به ورودی که شدم تابلوی خوش اومدین روی سینه دیوار خودنمایی می کرد. وارد که شدم بوی کاغذ کتاب به همراه بوی چوب تازه بریده شده حسابی حالمو ... دیدن ادامه ›› سرجاش آورد آخه تا نیم ساعت پیشش خواب بودم انگار تازه بیدار شده بودم یه دوری که تو کتابخونه زدم یه کافه چوبی با یه حوض کاشی قدیمی وسط یه حیاط قدیمی خود نمایی کرد هنوز محو فضا بودم که .....
ردیف پنجم نشستم سالن کوچیک بود و بوی چوب مونده اولین چیزی بود که باعث میشد چشمات رو ببندی و یه نفس عمیق بکشی. چراغ ها خاموش شد و صدای بوق های مقطع یک دستگاه قدیمی اتاق احیا به گوش میرسید. تازه از اینجا لذت شروع میشد. چون دوست دارم خودتون این 45 دقیقه لذت رو تجربه کنید هیچی نمیگم هیچ......
چراغ ها که روشن شد شاید اولین باری بود که سخت روی زانوهام ایستادم ( مثل کشتی گیری که با وجود تلاش زیاد مسابقه رو با اختلاف واگذار میکنه اگر منصف باشیم و نگیم ضربه فنی شده) حتی سخت تونستم دستام رو حرکت بدم تا شایدم بتونم نقش کوچکی داشته باشم در دلگرم کردن گروهی که شاید شب های آینده بتونن نمایشی رو ارائه کنن که تماشگرا حداقل راضی از سالن بیرون برن.
از ایوب آقاخانی و خانوم رهنما کارهای خوبی دیدم که تا مدت ها لذت اون نمایش به همراه داشتم ولی این کار خوب نبود خیلی تلاش انجام شده بود و نباید از حق بگذریم که خانم رهنما مثل همیشه عالی بود ولی کافی نبود.فکر میکنم این کار به یک بازنگری احتیاج داشته باشه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر میاد جای آقای امیر خان جعفری خیلی خالیه تو این نمایش!
آوا فیاض این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در سطح یک تاتر دانشجویی خیلی خوب بود. خیلی خوب میشد حس کرد تمام بازیگران بیشترین حد تلاششون رو برای ارائه بهترین کارشون انجام میدن. امیدوارم موفق باشن و از همه میخوام ازشون حمایت کنن.
شادی بهرامی، شیما و مهرناز این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ای کاش ذکر میشد این نمایش قسمتی از نمایش فاخر "در" با کمی تغییر است. نمایش "در" رو 2 سال پیش در تماشاخانه سه نقطه دیدم و خیلی دوست داشتم ولی نمایشی که دیشب رو دوست نداشتم. شاید نمایش در جایگاه خودش خیلی عالی بود ولی در قیاس با نمایشی که من قبلا دیده بودم حرفی برای گفتن نداشت چه بسا که یکی از قصه ها حذف شده بود.
http://www.tiwall.com/theater/door
مجتبی مهدی زاده و نماینده گروه اجرایی این را خواندند
سحر آرام این را دوست دارد
ممنون از توجه شما، روش گروه این است که سعى میکند طى چند سال یک اجرا را مدام دستخوش تغییرات کند و در هر اجرا به دنبال شکل هاى جدید و متفاوت نسبت به اجراهاى قبلى باشد
این تغییرات در پاره اى بخش ها موفق و در برخى دیگر نا موفق است
۲۶ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایده های نو خلاقانه در کنار مصرف بیش از حد آرد و تخم مرغ مخلوط با دیالوگهای زیبا و مفهومی آمیخته با بازی به کمال رسیده ابر-صابر حل شده در 3 ساعت نگاه های مدام به ساعت .
دیدن هامون بازها با خالق هامون واقعا لذت بخش بود. این تاتر همه چی داشت که حالتو خوب کنه.
در این حدود سه ماهی که از سال 94 میگذره بیشتر کارهایی که دیدم از دید من یا متوسط بود یا پایین تر از حد انتظارم دیشب که این کار رو دیدیم کاملا راضی از سال اومدم بیرون و اون زندگی و زنده بودن که ذات تاتر به خوبی از روی صحنه منتقل شد. تاتر رو به خاطر حس زنده بودنش دوست دارم و این حس رو به خوبی از این تاتر گرفتم.
واقعا کلکسیونی از هنرنمایی بازیگران بود صداهای درجه یک و بازی های عمیق ولی صد حیف که به مثابه گوشتی لذیذ در خورشتی بد مزه و تلخ بود.
یعنی کارگردانی آقای دلخواه مثل خورشت بدمزه بود!

من‌متوجه نشدم خوب بود و یا بد؟
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
بواسطه حضور" سیامک صفری" جان خوب .اما.......
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه واژه قریبی است این لمپن !! ادبیات چاله میدونی که یادم میاد قلعه نویی و مایلی کهن تو بیانیه هاشون همدیگرو با این اسم خطاب می کردن. حالا لمپن وارد هنر تاتر شده و به راحتی یه مدیر به خودش اجازه میده امیر جعفری عزیز رو با این واژه خطاب کنه. جای تاسف و افسوس. امیر جعفری عزیز نگران نباش حسودیشون میشه با تمام مشکلات ، پارسال با تاتر شکلک و امسال با تاتر پاییز چراغ روشن کردی.
لذت بردم واقعا.نکته جالب اجرا در انتهای اجرا بود که رحیم نوروزی از تاتر یک صبح ناگهان،ناگهان بر روی صحنه حاضر شد و در ادامه خنده حضار.
علی جعفریان و پیمان لسان این را خواندند
آیدا طاهرزاده، آوا فیاض و نفیسه نوری این را دوست دارند
آوا فیاض (avafayyaz)
مرسی از شما
۲۹ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از سقراط تا سرتوماس راه طولانی است ، از سقراط تا سرتوماس کهکشان ها تقاوت عقیده و تفکر است ، از سقراط تا سرتوماس فرسنگها تفاوت روشنفکری فلسفی و دینی است. هیولای زندان و دروغ دموکراسی هر دو را بلعید.
شاهین نصیری و سین الف این را خواندند
فاطمه، moji_me و محمود اورعی این را دوست دارند
از سر توماس تا سر تامس مور فرسنگ ها تفاوت بنیاد گرایی دینی و رونگری فلسفی است. اصلاح بفرمایید. تهمت روشنفکری دینی یا فلسفی با یک من سریشم به دامن سر تامس مور نخواهد چسبید!
۰۶ آذر ۱۳۹۳
تفاوتی در تلفظ است که نظر شما هم محترم است. در مورد روشنفکری دینی یا فلسفی هم تهمتی در کار نبود بحث تفاوت دو نگاه بود!!
۰۷ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انقدر لذت بردم که نمیتونم کاستی ها رو ببینم از خودم میپرسم تا حالا از دیدن یک اثر هنری تا این حد غرق شور و شعف شدم یا نه ! تکون خوردن شونه هام در هر اپیزود همراه بود با انبساط و انقباض عضلات صورتم و چی از این بهتر که زنده بودن و زندگی از روی صحنه به عمق احساساتت منتقل بشه.
نفس عمیق بکشیم همه باهم و چشمامون رو ببندیم و دو باره محلی زندگی کنیم.
زیادن بازیگرایی که در کنار بازیگری شغل دیگری رو انتخاب کردن مثل طراحی لباس ، طراحی دکوراسیون داخلی و خارجی ، طراحی و آرایش صورت و استایل و خیلی کارهای دیگه که بیشترشون پسوند طراحی رو دارن و اتفاقا خیلی هاشون حسابی موفقن و در این زمینه استعداد داشتن.
مثلا برای دکوراسون داخلی که یه کم به بنده حقیر مربوط میشه باید دوره های مختلفی ببینی و حداقل یک لیسانس معماری داشته باشی . صرف بازیگر بودن نمیشه طراحی کرد ولی الان که شده !!! من ندیدم و نشنیدم که صنف معمارها به فلان خانوم بازیگر اعتراض کنه که شما خیلی اشتباه کردی که پاهای محترمتون رو در کفش صنف ما فرو بردی!!!
ولی خدا نکنه فلان آدم بازیگر بشه همون کسی که با افتخار تو تمام کارها سرک میکشه میشه حالا دایه مهربان تر از مادر عالم هنر میشه و فریاد سر میده که بیاین که هنر این مرز و بوم در دست نا اهلان افتاده!!!
تو تمام دنیا سرک کشیدن به کارهایی که تخصص لازم رو نداریم بوده و هست و احتمالا خواهد بود که اگر استعداد لازم رو نداشته باشیم زمان مارو محو میکنه و اگه استعداد باشه با مطالعه و پشتکار میتونیم موفق بشیم.
ما هم در جایگاه تماشاگر نه اهل فن و تحصیل کرده نیز امیدواریم استعدادهای نهفته ، پرورش های درستی بشه...

به هر صورت ما هم به چشمان خودمون رجوع میکنیم و رابطه اش با دلمون که دوست دارد یا ندارد....
۲۴ تیر ۱۳۹۳
خوبی زمینه هنر بازیگری اینه که کسی به زور و پول نمی تونه توش باقی بمونه.....استعداد نداشته باشی، دوستت نداشته باشن، بالاخره محو میشی...
۲۴ تیر ۱۳۹۳
استاد احصائی رشته نقاشی تحصیل کردنند -کار طراحی صحنه هم میکنند -کارگردان هم هستند - بازی هم میکنند.نموه کاری ایشان قرار -به کارگردانی-
۲۵ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیروز با تمام خستگی که بعد از کار داشتم ،به همراه همسر گرامی به دیدن نمایش نشستیم . در یک کلمه عالی بود به تمام گروه خسته نباشید میگم بعد از نمایش حس میکردم کل انرژی نداشتم برگشته و دوباره سرحال شدم .با این که موضوع تاتر در مورد جنگ بود ولی حس زنده بودن داشت و به خوبی این حس منتقل میشد.
مشکوکم!
اما چرا مشکوکم ؟!
شب چهارم اجرا این نمایش رو دیدم و بر خلاف نظر خیلی از دوستان به نظرم نمایش قابل قبولی اومد که میشه نقدش کرد و خوبی و ها بدی های نمایش رو در کنار هم دید و در موردش صحبت کرد. شاید با نقد های تندی این که این نمایش از این طرف و اون طرف گرفت خیلی ها عطای دیدن رو به لقایش بخشیدند تا این که ، ... نمایش توقیف شد اون هم از طرف قوه قضائیه و نه وزارت ارشاد! و به یکباره ساعت 5 سرخط خبرها شبکه.... اعلام کرد که نمایش تانگوی تخم مرغ داغ توقیف شد و تو فیسبوک صفه ای درست شد جهت رفع توقیف از نمایش. و دوباره خبر مهم : با تلاش شبانه روزی نمایش ... رفع توقیف شد! شاید این بازی ها هیچ ربطی به کم شدن فروش نداشته باشه و شاید واقعا توقیف شده باشه ولی تمام این شرایط باعث پرفروش شدن نمایش و دوباره پر شدن سالن شد.
مع الوصف نه خصومتی هست و نه بدبینی فقط همیجوری یهو مشکوک شدم !!
من هم دوست دارم که همیشه روی دیگری از سکه را نیز بجوییم (و ببینیم)؛ اما به نظرم در این مورد (و علیرغم اینکه من خودم از نمایش خوشم نیامد که علتش را قبلاً نوشته‏ام) فکر می‏کنم این تئوری درست نباشد. دلیلم اینه که احتمالاً در صورت چنین تمایلی، می‏بایست این کار کمی زودتر انجام می‏شد نه در شبهای پایانی.
۲۱ خرداد ۱۳۹۳
جناب صادقی عزیز تبعیضی در کار نیست. برخورد دوگانه ای در کار نیست. اصول حاکمیت در برخورد با آثار نمایشی همیشه یکسان و بر اساس یک اصل بوده. اون هایی که این اصل رو پذیرفتند حق کار کردن دارند و باقی باید کنار بایستند. من که به شخصه کار رو دوست داشتم و گرچه اندک انتقاداتی در موردش داشتم ولی به واقع از کار لذت بردم. الان هم واقعا از بازگشت این نمایش خوشحالم.

خانم طهماسبی عزیز، ذات فضای مجازی همین بحث ها رو در پی داره. متاسفانه اون چیزی که هیچ وقت پایان نداره حرف و کلامه!
۲۱ خرداد ۱۳۹۳
بعد از شنیدن این اخبار دقیقا همین گونه شبهات به فکر من هم رسید...
۲۲ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی دین و سیاست با هم سر یک میز غذا خوردند ، مسیح چمدانهایش بست و راهی شد. از جامعه ای که دین ملعبه دست سیاسون بشود حتی فرستاده خدا هم روی بر میگرداند!
چقدر نزدیک به حال امروز ماست.