- علاقهمند به سینما ، تئاتر ، رادیو ، شعر و موسیقی
کاش قسمتی از یک اقیانوس بودم، تا هر نیمروز با آفتاب داغ نگاهت به ابرها می رسیدم و هرشب به اتفاق باران های عاشق از ناودان خانه ات سرازبر می شدم...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فیلمی با فضا و قاب بندی های خاص و البته ریتمی کند... به نظر من جریان فیلم کاملا قابل حدسه و این ضعف به حساب میاد. در ابتدا احساس میشه داستان زمان و مکان خاصی نداره و کاش این تا پایان ادامه پیدا می کرد اما اشاره به مواردی مثل تلگرام و شماره همراه و ... این حس رو بهم زد و انگار از فیلم بیرون می زد. فکر می کنم گریم خانم شاکردوست به تاثیرگذار بودن بازی ایشون روی مخاطب خیلی کمک کرده. در پایان شاید خفه گی مورد علاقه خیلی ها نباشه اما شخصا از دیدن اون ناراضی نبودم.
البته ورود تلگرام و مظاهر دنیای جدید اتفاقا از قصد بوده تا بگه که عصر مدرن دقیقا به همین انندازه بی روح و سرد و خشن هست...
فیلم رو اصلا دوست نداشتم و تو گیشه شکست سختی می خوره، اما خب کارگردانی ش قوی بود
تبریک به آقای مهدویان برای این فیلم خوش ساخت... فضاسازی، چهره پردازی ، طراحی لباس و صحنه عالی... انتخاب بازیگران هم بسیار مناسب بود و البته آقای حجازی فر یه سر و گردن از همه بالاتر... اگر چه موضوع فیلم تو سلیقه من نبود اما از حق نگذریم فیلم کم ایراد و خلاقانه ای بود.
من این فیلم رو دوست داشتم. خانم رامین فر دلنشین باز کردند و سکانس های ایشون و امیر آقایی خوب از کار درآمده بود. تدوین از نقاط قوت فیلم بود. در بعضی قسمت ها فیلمنامه دچار افت میشد اما در کل فیلم قابل احترامی بود.
یه فیلم سرگرم کننده با فیلم نامه ای سطحی و پر از صحنه های بی ربط... و البته تو گیشه هم می فروشه.
.
.
دیالوگ:
ما میگیم کارتون خوابیم... تو میگی کد پستی و محل اقامت!!!!!
اشتیاق زیادی برای دیدن این فیلم داشتم اما فیلم پایین تر از حد انتظارم بود. یه فیلم متوسط که سعی داشت خوب باشه. فیلم اوج و فرود خاصی نداشت و روی یک خط پیش می رفت. حامد بهداد همیشگی که البته به نظر من از تمام توانش استفاده کرده بود. باران کوثری حضور چندانی نداشت اما به هر حال تاثیرگذار بود به خصوص در بخش پایانی فیلم. سکانسی که قاسم(حامد بهداد) وارد اون مکان خرید و فروش اجناس اسقاطی میشه و دیالوگ هایی که بین او و صاحب مکان رد و بدل میشه رو دوست داشتم :) . موضوع داستان از وارد شدن پول حرام در زندگی و شاید تاثیر آن بر حال و روز انسان حکایت داشت. و البته یک پایان کاملا باز..... در کل از دیدن فیلم ناراضی نبودم.
پ ن: نادر فلاح همیشه خووووبه
دوستان مهربان تیوالی... سوالی داشتم
این نمایش و نمایش اسلحه ناموس منه، هر دو در یک سالن اجرا میشه؟
یعنی اگر بلیت هر دو نمایش در یک روز خریداری بشه تداخلی ایجاد نمیشه؟ ممنون از پاسخگویی هاتون.
به نظرم فیلم خوبی بود. دغدغه ی بسیاری از خانواده های امروز...
همه چیز درست و اندازه مطرح شده بود. بازی ها هم دلنشین و روان بود. چقدر بازیگران فرعی خوب بودند، به خصوص پسرخاله ی کافه دار...
خشم و هیاهو رو دوست داشتم. شروع خوب بود و این خوبی تا اواسط فیلم ( شنیدن داستان از زبان حنا) هم ادامه پیدا کرد. اما رفته رفته با نزدیک و نزدیک شدن موضوع به همان قصه معروف ( ماجرای آقای فوتبالیست و خانم...) دیگر برای من جذابیت نداشت (به خصوص که دو یا سه تئاتر هم با این موضوع دیده بودم).
تصویربرداری و نگاه دوربین بسیار خوب بود.
نوید محمدزاده مثل همیشه توانا ظاهر شد.
خانم طباطبائی هم از پس نقش برآمده بودند (هر چند بسیار یادآور فیلم "هیس..." بودند)
بازی و حضور کم خانم رعنا آزادی ور رو هم دوست داشتم( به خصوص شخصیت این نقش از زبان پارسا).
یک چیز دیگه هم اضافه کنم و آن اینکه، این همه تنش و عدم تعادل از پارسا منطقی نبود و نهایتا دیالوگش در اواخر دادگاه ( که اتفاقا باعث خنده تماشاگران هم شد) با توجه به شرایط و اوضاع حاکم اصلا بجا نبود.