من دیروز این نمایش رو دیدم و راستش واقعا ناامیدکننده بود. من فیلم پدر که خود زلر کارگردانشه رو دیده بودم قبلا و خب ناخودآگاه خیلی با اون مقایسه میکردم. البته خب متوجّهم که مدیوم تئاتر و سینما متفاوتن ولی به هر حال :)) حالا اینا به کنار.
از آخر شروع میکنم. واقعا جالب نیست که توی رورانس اوّلین جملهای که از دهن کسی - رضا کیانیان - خارج میشه توپیدن به تماشاچیه و این که موبایلت چرا ال بود بل بود و باعث شد نویز بیفته روی سیستم صوتی. لااقل اوّل تشکّرتو بکن بعد حالا غری داری بزن. دیگه بعد اجرا چه کاری از دست ما برمیآد؟ خیلی خیلی غیرحرفهای واقعا.
در مورد اون داستان میکروفون و اینا هم که کلّا من این مشکلو با اجراهای سالن اصلی تئاتر شهر دارم. باز یه سری اجراها مثلا فقط برای بخشای موسیقی و آواز و فلان استفاده میکردن. سالن طرّاحی اصولی داره، بازیگر هم وظیفهش اینه صداش طوری باشه که به آخرین صندلی سالن هم برسه. اصلا متوجّه نمیشم این میکروفون و فلان چه صیغهایه. کاملاً حسّ نمایش دیدن و اون زندهبودنی که تئاتر داره رو میگیره. حالا این هیچی، واقعا فکر نمیکنم اون خشخشها و کیفیت بد صدا ربطی به گوشیهای ملّت داشته باشه چون من قبلا هم با همین سیستم اینجا اجرا دیده بودم و هیچ کدوم از این مسائل نبود.
در مورد متن، شنیدهم که سر ترجمه و ایناش دعوا بوده و این صحبتا، راستش کاری ندارم ترجمۀ کی الان روی صحنهست، ترجمۀ هر کیه افتضاحه :)) بازیگرها اکثرا لحنشون قابل تحمّل بود ولی انقدر خود متن از لحاظ ساختاری فارسی نبود که من یه سری جاها عیناً میتونستم تشخیص بدم چه ساختار گرامری فرانسوی رو ترجمه کردهن. واقعا بد.
و بازیگر نقش آن، مارین ون هولک، که من اصلا نمیشناختمش و نمیدونستم آدم معروفیه مثکه :))) چه انتخاب بدی. اوّلش اینجوری بودم که
... دیدن ادامه ››
بازیگرش چه لحن اشتباهی داره، یا چقدر متنو بد فهمیده، آخرش اینجوری شدم که شت اصلا فارسی نمیتونه صحبت کنه. نمیدونم واقعا به نظر من قابل قبول نیست این مسئله. یعنی دستش درد نکنه، زحمت داره میکشه، ولی نه ممنون. چرا خب؟ به شدّت توی ذوق میزد.
طرّاحی صحنه جالب بود ولی مثلا من اون ویدیوها رو متوجّه نمیشدم چرا اصلا :))
و این که نمیدونم، یه سری از دراماتیکترین صحنهها، برای تماشاچیها خندهدار شده بود اصلا. من چون میدونستم داستان رو برام خب طبیعتا خندهدار نبود ولی متأثّر هم نمیشدم. شاید استفاده از یه موزیک متن مناسب میتونست بار حسّی لحظه رو بهتر منتقل کنه.
در کل معتقدم که سالن اصلی تئاتر شهر سالن ایدهآلی برای اجرا رفتن این متن نبود و توی یه سالن کوچیکتر که مخاطب نزدیکتره و بیشتر توی اتمسفر قرار میگیره نتیجۀ بهتری رقم میخورد. همونطور که به نظرم هدف متن اینه که مخاطب جهان رو مثل آندره ببینه.