من این نمایش رو یکشنبه شب دیدم. اتمسفر جالبی داشت. صحنه جذّاب بود. من تا حالا صابر ابر رو روی صحنه ندیده بودم و بازیش رو دوست داشتم واقعا. جذّاب بود روی صحنه. هم صابر ابر هم فاطمه نقوی. خیلی انرژی خوبی داشت. ولی انقدر به نظرم متن هیچی نداشت و پر از باگ بود که اینا واقعا نتونست دست خالی کارو نجات بده. داستان چی بود اصلا؟ یه «خب که چی» بزرگ برام باقی گذاشت. اگر تمام چیزی که میخواست بگه همون جملههای مانیفستطوری صابر ابر بود که چرا دخالت میکنین و اینا، که خب اونجوری جواب نمیده که :)) واقعا نمیدونم. متن هم که گویا از رمان داستایفسکی اقتباس شده. حالا من اونو نخوندهم ولی میدونم هر چی که بود اصلا مناسب اجرای صحنه نشده بود. دلیل صحنۀ پایانی رو با توجّه به منطق خود اجرا نمیتونم درک کنم. در کل به نظرم این اجرا یک سری پتانسیل خوب داشت که بخاطر متن از دست رفته بود؛ متنی که هم ساختار درستی نداشت هم ایرادهایی داشت. بازم خسته نباشید میگم به همۀ عوامل.