من دیروز این نمایش رو دیدم. اوّل همه باید بگم که من تا حالا اجرای صحنهای از فرهاد آئیش ندیده بودم و خیلی از بازیش لذّت بردم واقعا. ولی خب، فقط همین :)) والا خیلی دلم میخواست امتیاز بالاتری بدم ولی هر چی جلوتر میرفت بدتر میشد. مشکل طولانی بودن زمان اجرا نیست. من اجرای طولانیتر از این هم دیدهم و خیلی لذّت بردهم. بزرگترین مشکل این کار کارگردانی بسیار بدش بود. دراماتورژی - اگر صورت گرفته بود - اصلا درست و کارا نبود و اجرا شده بود مجموع یه سری عدم انسجام و تکرار. بعد از اون طرف یه جاهایی یه سری پرش ایجاد میشد و ارتباط بین صحنهها معلوم نبود. یه جاهایی اطناب بینهایت داشت و یه جاهایی انگار رد میشد از روی یه چیزایی. اون موسیقیها و اینا هم واقعا چرا؟
بازیها هم راستش بجز خود آقای آئیش و تا حدّی محمّد نادری و یکی دو نفر دیگه واقعا تعریفی نداشت. لحنای عجیب. خانوم سارتی که ماشالا قالی کرمون :))) گریمم کمکش نکرد لااقل. و این که این همه بازیگر داشت کار، حالا یکی دو نفرم روش. من متوجّه نشدم چرا باید یکی دو نفر نقش چند نفرو بازی کنن. چون دلیل دراماتیکی که نداره. بازیگرهای غیراصلی هم راستش اصلا به اندازه کافی آماده نبودن.
بعد من با تخفیف دانشجویی این اجرا رو دیدم و بعد فهمیدم قیمت اصلیش ۳۰۰ تومنه. یا ابلفضل. اگه ۳۰۰ تومن داده بودم فکر کنم خیلی عصبانیتر و تندتر مینوشتم :))
در کل ولی دو ساعت و ده دقیقه روی صحنه بودن اصلا کار راحتی نیست و خیلی خسته نباشید میگم به همه. مطمئنم با یه کارگردانی بهتر خیلی نمایش خوبی میتونه باشه این نمایش. و چقدر از رورانس لذّت بردم. همیشه یکی از مهمترین قسمتهای اجرا برام رورانسه و حال واقعی بازیگرا. معلوم بود خودشون با حال و
... دیدن ادامه ››
انرژی خوب روی صحنه بودن و همین بینهایت برای من ارزشمنده. و این که با تماشاچیا حرف زدن خیلی بهم چسبید :)) تا حالا توی سالن اصلی تئاتر شهر انقدر نزدیک و صمیمی به عنوان تماشاچی برخورد نشده بود باهام. برعکس خیلی اجراها حس کردم احترام میبینم.