در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نستوه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:39:11
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرم ایده ی کلی جالب بود همینطور موسیقی راک و نورپردازیها، ولی روابط شخصیتها اونقدری که باید عمیق نشده بود و ارتباط کاراکترها با هم در سطح باقی میموند. برخی دیالوگها و حرکات هم به نظر من کمکی به پیشرفت داستان نمیکرد و حرف برای حرف توام با حرکات اضافه بود. خدا قوت
دوست عزیز سلام، سپاس از اینکه به تماشای نمایش «پناه‌کاه» نشستید و نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. موید باشید.
۰۷ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهت،
زنی را می ماند ، منتظر،
در ایستگاه قطاری دورافتاده
که سالها پس از جنگ
هر که پیاده می شود،
سربازش نیست.
و من
در مسیر نگاهت
چونان سربازی که پس از جنگ
فراموشی گرفته باشدش،
هر روز،
سوار بر قطاری می‌شود
که نمی داند خانه اش
به کدام ایستگاه دورافتاده
نزدیک است.
نمی داند می رود، یا بر می گردد.

نستوه
یک دخترانه ی دلنشبن.
خوشحالم که به کامنتهای دوستان و نمره ی تیوال اعتماد کردم، تماشای این نمایش جمع و جور با بازیهای روان و بدون اغراقش را دوست داشتم، خدا قوت به دست اندرکاران کد ۱۳. منتظر دیدنتان در کارهای بعدی هستم.
پ.ن ۱. کاش نقش بازیگران را هم در کنار اسامیشان مرقوم می فرمودید.
پ.ن.۲. کد ۱۳ برای من خاصیت دیگری نیز داشت، تلخی نمایش ضعیفی که دو سه شب پیش تماشا کرده بودم را شست و برد
@سیما ارادت
@ الهه ممنون از شما و بازی خوبتون
@ زهرا سپاس از وقتی که برای نگارش اسامی گذاشتید و بازی روان و خوبتون در نمایش
۰۲ آذر ۱۳۹۸
قربان شما لطف دارین❤️
۰۴ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باله ی دریاچه ی قو ی چایکفسکی ؟ تصور میکردم حتما کارگردان محترم نمایش به جهت محدودیتهای موجود برای رقص باله که از قضا در این نمایش می‌بایست بار عمده ی انتقال مفاهیم داستان را به دوش می کشید، ایده ای جذاب و نمادین مطرح کرده باشد، بهرحال حتما ایشان این محدودیتها را می دانستند، ولی با کمال تعجب از ابتدای نمایش بدون ایده ی نمادین مستقیما به سراغ اجرای باله رفتند، اما متاسفانه بسیار ابتدایی و ناشیانه با گروهی بالرین که به نظر بدون تمرینات مربی حرفه ای فقط پروبال می زدند و بیشتر ادای کبوتر را در میاوردند تا باله ی قو ... و متاسفانه این حرکات ناشیانه بار حسی درام را هم به شدت کاهش داده بود، شاید قوی سیاه آرنوفسکی با بازی مسحور کننده ناتالی پزتمن یا تماشای باله های راوی داستان دریاچه ی قو سطح توقعم را از تماشای این نمایش به قدری بالا برده بود که متاسفانه این کار بسیار آماتوری و ابتدایی در نظرم آمد. بجز بازی کاراکتر جادوگر باقیه بازیها هم من جمله همسر پادشاه ، اودت و زیگفرید بسیار تصنعی و اغراق شده به نظر می آمد. دودی که در چند صحنه بدون دلیل خاصی فضای سالن را پر می کرد و بوی عود بود یا چه ، نمی دانم، در کنار پروبال زدنهای مکرر قوهای سفید و دکور آماتوری صحنه بیشتر مرا به یاد نمایشهای دبیرستانی می انداخت.. بهر حال این تجربه ی پیش خرید بلیط نمایش هنوز به اجرا درنیامده این بار به ذائقه ی من ، کال از آب درآمد.
کمدی شاد و پرجنب و جوش، هرچند ارتباط ذهنی من با نمایش، شخصیتها، داستان، بلافاصله پس از پایان نمایش قطع شد. تعدد ماجرای شخصیتها و زمان کوتاه نمایش ... دیدن ادامه ›› باعث شده بود شخصیتها انقدر که باید عمق پیدا نکنند، شاید برای همین بود که ترجیح دادم نمره ی متوسط سه را به این نمایش اخنصاص بدهم. در واقع ترجیحم برای تماشای تیاتر چیزی فراتر از چند لبخند در مدت زمان کوتاه نمایش است، دوست تر دارم نمایشی ببینم که در مسیر بازگشت به خانه بتوانم درباره اش فکر کنم، یا با دوستان بتوانیم در خصوص شخصیتها و یا داستان گفتگو داشته باشیم و یا ذهنم را به چالش بکشد که درباره اش چیزی عمیق تر مطالعه کنم ... ولی صادقانه این نمایش آن کارکرد مورد نظر من را نداشت. یک چیزی شبیه فیلمهای کمدی معمول این روزهای سینما ، منتهی با جاذبه ها و جنب و جوش اجرای زنده. خدا قوت به گروه نمایش.
پ.ن. تهویه سالن متاسفانه بد بود و گرما در نیمساعت انتهای اجرا آزاردهنده شده بود.
امیر مسعود این را خواند
نسترن ربانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی که نمایش نیست.
خلاقانه و قابل تامل...
پ.ن.همچنان اوضاع تیاترمون، شیش هیچ از فیلمهای سینمامون جلوتره.
در مورد قیاس. سینما و تاتر باهاتون موافق نیستم...اولا نمیشه به افیلم های این روزها که ضعیف ترین حالت کل تاریخ سینمای ما شاید باشه ، برای چنین قیاسی اکتفا و اعتماد کرد.......دوما بدلیل مدیوم های متفاوت سینما و تاتر، طبیعی هست که اثرگذار ی بهترین تاتر ممکن از بهترین فیلم ممکن بیش‌تر باشه اما نکته اینجاست که تاثیر تاتر بر سیصد نفر و در کل ده هزار نفر هست و سینما بر ملیونها نفر تاثیر میذاره و اگر بنا به مقایسه ای باشه باید متوسط “تاثیر بر نفر “ ها با هم مقایسه بشه...سوما تاتر ما کماکان فاصله زیادی با کشورهای صاحب تاتر و تاتر روز دنیا داره، در یوتیوب کم و بیش فیلم بعضی از آثار روز دنیا رو میشه پیدا کرد و مقایسه کرد.....اما سینمای ما و دست کم سینماگران شاخص ما این فاصله رو بسیار کاهش دادن و در مواردی از بین بردند، نه فقط جدایی نادر....در سطح اول سینمای دنیا هست(به گواهی فیلمسازان شاخص دنیا) که سالهاست کیارستمی اتبدیل به برند در سینمای جهان شده و یا فیلمی مثل کاغذ بی خط که پانزده سال پیش ساخته شده هم در سطح اول سینمای اون روزها بود..... چهارم اگر بنا به قیاس باشه باید فیلم گرفته شده از یه تاتر رو با یه اثر سینمایی قیاس کرد و میزان اثربخشی ها رو مقایسه کرد......پنجم (و به شوخی ) به نظر من و برعکس شما سینمای ما چهار بر صفر!!!! از تاتر جلوتر هست
۲۱ آبان ۱۳۹۶
درود بر شما، من هم با شما هم نظر هستم که حال سینما این روزها اصلا خوب نیست و قیاس اوضاع تیاتر با سینما رو در وضع فعلی با توجه به فیلمهای اخیر در نظر داشتم و الا در الباقی بدیهیات فوق الذکری که مرقوم فرمودید شکی نیست.
۲۶ آبان ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آه اگر یک روز از غریزه ی خرگوشی ات رها شوی
و بفهمی ...
شکارچی ات نیستم
عاشق توام !

( نزار قبانی )
در مجموع از فاوست بیش از سقراط لذت بردم، نمایش درونی تر و خوش ساخت تر بود ،،، خصوصن نیمه ی نخست نمایش تا جایی که فاوست عشقش رو از دست می ده و به سمت قدرت و ساختن جهان رو میاره ... ازون به بعد به نظرم کار ریتم خودشو از دست داده بود و گسیختگی نامحسوسی در خودش داشت .
پ.ن. کاش تعداد بیشتری نمایش رو ببینن ... من یکشنبه شب دیدمش ... بخشی از سالن خالی بود .
غزاله کهن دل، سین الف، علی عبدالرحیم، sanaz m.barin و امیر مسعود این را خواندند
rokan10 این را دوست دارد
فک کنم اینقد ازش بد تعریف شده استقبال کم شده.
۱۸ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چند تا شوخی با مزه ، تکرار مایوس کننده ی اونها و ..... همین ! فیلم تمام شد .
درود.از رضا عطاران واقعا توقع دیگر داری؟"
۱۳ تیر ۱۳۹۳
پرویز شهبازی هم واسه فیلماش فیلمنامه ی آنچنانی ای نداره ولی فیلماش عالین به نظر من
۱۸ تیر ۱۳۹۳
البته منظور من از تلخی، جریان واقعی رویدادهای جامعه س که زیاد هم دست یک شخص خاص نیست بلکه فضای جامعه منجر به اون حالات شده. زیبایی کار عطاران در واقع گراییشه
۱۸ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید خدمت دست اندرکاران هوموریباس ، به نظر من موسیقی ، طراحی صحنه و اجرا عالی و کم نقص بود ، ازونجا که کار ظاهرن به شدت استعاری بود و من شخصن اطلاعی از ایده ی کار نداشتم ( یا براساس نمایشنامه ای نبود که قبلن مطالعه کنم ) بسیاری از نکاتی که دوستان در اینجا به اونها اشاره کردند برام غامض بود و نمی دونم چطور به این نتایج رسیدند ، تنها موضوع واضح تولد انسان و در انتها قطع ارتباطش با فرشته بود ... اینکه بعضی دوستان نفس اماره ، چاکراهای انرژی و غیره رو در این نمایش به وضوح دیده بودند برای من جای شگفتی داشت .
زهرا غیاثیان، مریم کلهری و [m] آرین این را خواندند
آوا تدین، MadWolf، حسین ایرجی، hanieh kh و مریم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بِسوده ترین کلام است
دوست داشتن .

رذل
آزار ناتوان را
دوست می دارد .

لئیم
پشیز را و
بزدل
قدرت و پیروزی را .

آن نابِسوده را
که بر زبان ماست
کجا آموخته ایم ؟

( شاملو )
جالب بود در خلوت شب فلق سواران رفتند در جام شفق باده گساران رفتند


بلبل به ترانه گفت با دختر گل که باید عنان کشید که یاران رفتند
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
سپاس جناب رضایی :)
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش

بگذار که دل حل بکند مسئله ها را !

( محمد علی بهمنی )
دقیقن امیر جان :)
۰۶ خرداد ۱۳۹۳
آهــــــــــــان
فهمیدم، قشنگه خیلی، ولی تو سریال، اون قسمتی که جنازه رفیق نقش اصلی رو که شهید شده دارن تشییع می‌کنن، یه موسیقی خیلی سوزناکی پخش میشه، بعد علیرضا قربانی اینو می‌خونه:
«او می‌رود دامن کشان
من درد تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان
کز دل نشانم می‌رود»
در به در دنبال اینم، پیداش نمی‌کنم هیچ‌جا
:((
۰۷ خرداد ۱۳۹۳
وای عالیه
عالی.........
۰۷ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دروغ نمی‌گویم
باد را بنگرید
باد هم از وزیدنِ این همه واژه
به آخرین جمله‌ی غم‌انگیزِ جهان رسیده است:
را ... را ... راحت‌ام بگذارید،
من هم بدبین‌ام
من هم خسته‌ام
من هم بی‌باور ...!

(علی صالحی)
درود بر شما و آقای صالحی عزیز .
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
ممنون خانوم آیدا :)
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میون این همه حسرت ،که دارند مردم اینروزها ، نظیر پورش و پول و برج و بردنها ، واسه دنیا نباید سخت باشه اینکه ، کمی خلوت کنه یک روز ، یه جای دنج ساحل رو ، بذاره نیمکت چوبی روی شنهای بی طاقت ، بشینی و بشه خورشید نارنجی ، نگاهت رو به دریا و موهات درگیر دست باد و من از گوشه ی تصویر ، نگاهت می کنم ، آرام ، نگاهت می کنم ، آرام .

از: خود
کاملادرست
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو نه لایق دریا هستی و نه بیروت !
از روزی که دیدمت راهبه ای گناه کار بودی
آب را ، بدون خیس شدن می خواستی و
دریا را ، بدون غرق شدن
بیهوده سعی میکردم قانعت کنم که
آن عینک سیاه را از چشمانت برداری و
جوراب های ضخیم و ساعت مچی ات را دربیاوری
و مثل ماهی زیبایی در آب لیز بخوری ... .

( نزار قبانی )
تگرگ از ابر فارغ شد
و شیشه از درد
به خود پیچید
شکوفه پرپر شد
ماهی قرمزِ تُنگِ تَنگ جان می داد
که قاب عکسم افتاد
روبان سیاهش را
دوباره چسباندی .
بغض کردی ،
دلم لرزید :
که شاید
ترسیده باشی .
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
دلم لرزید :
که شاید
ترسیده باشی .
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ناجوانمردانه زیبایی !
و مقتدرانه زیباترین .
بی محابا و بی تکرار !
زبانم لال و دل بی تاب ...
ازین زیبایی بسیار .









۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
به به
.....
مرسی نستوه عزیز
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
زیباست ....
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
ممنون جناب صدری بزرگوار
و سپاس بانو ثانی گرامی ... .
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رفته بودیم باغ آلبالو
گفتی : اونو
چه آلبالو ی سرخ درشتی !
و من سرخی لبهای تو را چیدم .
آلبالوها
باحسرت
نگاهمان کردند .

نیستی و اتفاقهای تلخ ساده مــــــی افتد
نیستی و ترس های کوچک بزرگ میشود
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی !
چه عاشقانه بود عمر من
چه زخم روزمره ای ... .

( با صدای رضا یزدانی )

از: احسان گودرزی
چقدر خوبه این آلبوم...و چقدر خوبه این ترک...
نیییییییییییییییستی وووووو...
۳۱ فروردین ۱۳۹۳
چ احمقانه زنده ام ‏!‏
۳۱ فروردین ۱۳۹۳
چه وحشیانه نیستی ...
۳۱ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مردی هستم
که اعتراف می کند
زمین و آسمان ، شاهد !
بی حضور زن
حتی یک دم
زندگی
نمی ارزد !

روز زن بر تمام دختران و مادران تیوالی مبارک باد .


از: خود
چه محکمه ی زیبایی
۳۱ فروردین ۱۳۹۳
!درود!
۳۱ فروردین ۱۳۹۳
@نیلوفر : اصولن زن بانی زیباییه و مردی که ببینه و نگه ... !
@روژین : اعتراف می کنم پس هستم ! :)
@ زری : ما ازون خانواده هاش نیستیم ! :)
@ ساره : قابلی نداشت :)
@ تی تی : اخلاص .
@ صبا : ارادت !
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید