ما در اقلیتیم...
ما یک مشت جوان رو به جو گندمی شدن...
همیشه یک دلشوره ذاتی همراهمان هست و همیشه با هر آهنگی چشمانمان بسته می شود و سرمان کمی به سمت راست خم می شود...
همیشه درونمان شعر می خوانیم... درونمان همیشه در حال مرور کردن است...
غزل...داستان کوتاه...فیلم...متن های خاص...
و هیچ وقت هم در زندگی از آنها استفاده نمی کنیم...
ما در اقلیتیم...
آراسته ایم و یک ژولیدگی دلچسب درونمان همیشه می جوشد...
میخندیم ولی دلشوره را حتی از زهرخندمان می شود به راحتی تشخیص
... دیدن ادامه ››
داد...
ما همیشه دلمان شور می زند...
کوچکتر که بودیم بزرگترهایمان که حالا کمی محترمانه تر با ما مکالمه می کنند با لحن کنایه داری می گفتنند(( مگر عاشق شدی بچه...))
حالا می فهمم که بله...
ما عاشقیم...
ما در اقلیتیم...
همیشه عشق در اقلیت بوده و اقلیت ها عاشق بوده اند...
یک اقلیت سربلند...