در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Mahan27 | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 20:22:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش شپش i
شپش یک اجرای عالی و خوش ریتم از یک کار کمدی است . و بسیار فراتر از یک کار کارگاهی ، بر صحنه ظاهر می شود. آموزش و هدایت بازیگران بر صحنه استادانه و با دقت و ظرافت به نحوی انجام گرفته که کمتر کسی باورش می شود که بازیگران نمایش هنرجویان یک کارگاه بوده اند و برای اولین بار است که به صحنه می روند.
نمایش شپش ، معیار و الگوی مناسبی برای یک کارگاه و کلاس آموزشی تئاتر است و کورش نریمانی نشان می دهد که چگونه می شود ماهرانه و استادانه یک کارگاه را به نتیجه ی مطلوب رساند ، به نحوی که خروجی اش نمایش زیبا و چشمگیری مثل شپش باشد .
کورش نریمانی با بهره گیری از سیامک صفری در نمایش ، ارزشمندترین فرصت را در اختیار هنرجویانش قرار داده که چنین شانس و فرصتی کم نظیر و شاید بی نظیر است . شاید هم فقط خود نریمانی با تجربه است که می تواند بین بازی یک بازیگر حرفه ای مثل سیامک صفری، و بازی هنرجویانش ، چنین تعادل و یکدستی ماهرانه ای ایجاد کند .
اگر این متن رو به عنوان مزاح نوشتید که واقعا زیباست... ا

اگر به عنوان نظر واقعی تان ثبت کرده اید که یا بنده حقیر خیلی نادانم یا شما خیلی دانا
اگر هم برای برای فریب خلق الله یا از سر دوستی با عوامل نمایش این متن طولانی را نگاشته اید که از خداوند منان طلب دارم همه مان را به راه راست ... دیدن ادامه ›› هدایت کند
اگر هم هیچکدام از موارد بالا صحیح نمی‌باشد به شما تبریک عرض میکنم شاید شما ندانید چرا ولی قطعا خوانندگان عزیز دلیلش را می‌دانند..
موفق و موید و پیروز باشید..
۰۹ شهریور ۱۳۹۸
سلام ممنون که پاسخ دادید
مطمئن شدم که بسیار جدی نوشتید و نظر واقعی تان را ثبت کردید و برای فریب خلق الله یا از سر دوستی هم نبوده است... بنابراین مجددا به شما تبریک عرض میکنم و هرچند گمان می‌کنم عمر درازی خواهید داشت اما در هر صورت ضمن عذرخواهی صمیمانه از جنابعالی از خداوند منان طلب هدایت و آگاهی اینجانب و عمر طولانی تر برای شما را دارم

۱۲ شهریور ۱۳۹۸
جناب محمد حسن موسوی کیانی
هذیان می گویی برادر ؟!
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش شپش i
بسیاااار عالی. منتظر یک کار کمدی فوق العاده دیگه هستیم از کوروش نریمانی .
فرزاد، عاطفه گندم آبادی و اقلیما این را خواندند
گروه جارچی، علی ژیان و ماهرو رستمی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معرفی برگزیدگان کانون ملی منتقدان تئاتر
» سرویس: فرهنگی و هنری - سینما و تئاتر
کد خبر: 93122313602
شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۶
38-101.jpg
برگزیدگان چهاردهمین جشن سالانه کانون ملی منتقدان تئاتر ایران معرفی شدند.

به گزارش خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مراسم معرفی برگزیدگان کانون ملی منتقدان تئاتر شامگاه 23 اسفندماه در سالن ... دیدن ادامه ›› اصلی تئاتر شهر با عنوان «گردهمایی حمایت از هنرمندان تئاتری مبتلا به بیماری‌های خاص و سرطانی» در حالی برگزار شد که توجه ویژه و انتقاد و ابراز ناراحتی از شرایط بیمه هنرمندان تئاتر و وضعیت بیماران سرطانی این حوزه را به همراه داشت.

کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در بخش‌های مختلف تندیس، لوح تقدیر و جوایز نقدی خود را به برگزیدگان سال 92 به شرح زیر اهدا کرد:

بهترین چهره‌پردازی:

ماریا حاجیا برای نمایش «سقراط»

بهترین آهنگساز:

سیاوش لطفی برای نمایش «سقراط»

بهترین نمایش کودک و نوجوان:

حمیدرضا ملاحسینی برای نمایش «به کفشهات نگاه کن»

بهترین خبرنگار:

مرجان سمندری

بهترین منتقد سال:

سعید محبی

بهترین طراح لباس:

ادنا زینلیان برای نمایش «سقراط»

بهترین طراحی صحنه:

رضا مهدی‌زاده برای نمایش «سقراط»

بهترین بازیگر زن (در این بخش دو جایزه اهدا شد):

گلاب آدینه برای برای «سیندرلا» و نگار عابدی برای نمایش «هیپوفیز»

بهترین بازیگر مرد (در این بخش هم دو جایزه اهدا شد):

فرهاد آئیش برای نمایش «سقراط» و بهنام تشکر برای نمایش «دختر یانکی»

بهترین نمایشنامه‌نویس:

جلال تهرانی برای نمایش «سیندرلا»

بهترین کارگردانی:

علی رفیعی برای نمایش «یرما»

نمایش برگزیده کانون ملی منتقدان:

حمیدرضا نعیمی برای «سقراط»

به گزارش ایسنا، در این مراسم که اجرای آن را نیما کرمی بر عهده داشت، جمعی از هنرمندان تئاتر و مدیران از جمله ایرج راد، اکبر زنجان‌پور،‌ هادی مرزبان، نادر برهانی‌مرند، پیام دهکردی، رویا نونهالی، حسین محب‌اهری، فرزانه کابلی، مصطفی عبداللهی، علیرضا نادری، علی مرادخانی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مهدی شفیعی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی و ... حضور داشتند.
علی جعفریان، وحید هوبخت و رضا.ص این را خواندند
عمو فرهاد قصه ها و محمد رحیمی زارعی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایهاالناس !
این نمایش هنوز روی صحنه نرفته است . چگونه است که هشت نفر اجرای آن را دوست نداشته اند ؟!!!!
فرزاد حریری این را دوست دارد
خب به جای انتخاب دوست ندارم بروم ، وقتی میخواهم ببینم هست ، گزینه اول نیست...
میزنند ، دوست نداشتم...
خیلی عجیب نیست این انتخاب...
درست کردن یک Button دیگر به عنوان ، دوست ندارم بروم...
آنقدر هم لازم نیست ، اما اگر باشد این دوست نداشتم های قبل از اجرا ، حذف میشود
:)
۲۸ تیر ۱۳۹۳
آقای حریری با عرض پوزش از مطلبی که اکنون میگویم،امیدوارم اشتباه کنم.
اما جدی دقت که میکنم در جواب پستی از جانب شما مشهود است مطلب گوینده را نمیخوانید یا اگر میخوانید آنگونه که میخواهید به آن پاسخی بدهید برداشت میکنید.
شما دوباره چند خط کوتاهی که من نوشتم را بخوانید کجا بنده حمایت کردم؟با شرح چرایی آن پنداشتید حمایت کردم؟
فقط گفتم در نبود آن باتن این تعداد دوست نداشتم رخ میدهد.در ضمن نوشتم که لزومی در بودن این ... دیدن ادامه ›› دکمه نیست.
خداخیرتون بده کاری میکنید با توجه به دلزدگی دوستان از پستهای حاشیه ایی دوباره برای توضیح واضحات پست خود، پستی بگذارم.
امیدوارم که اینطور نباشد؛ در هنگام خواندن نوشتاری از کاربری بیشتر ذهنمان درگیر جواب به او باشد تا دقت در کلماتی که نوشته است.
۲۸ تیر ۱۳۹۳
شکیبای عزیز به نظر شخص من تفاوت است بین توجیه و حمایت و من از توجیه استفاده کردم نه حمایت. متاسفانه من از نوشته شما که فرمودین :
"جای انتخاب دوست ندارم بروم ، وقتی میخواهم ببینم هست ، گزینه اول نیست...
میزنند ، دوست نداشتم...
خیلی عجیب نیست این انتخاب..."
این برداشت را میکنم که به نظر شما اینکه عده ای نمایش اجرا نشده ای را دوست ندارند عادیست و عجیب نیست .که به نظر من همانطور که در بالا نوشتم عادی نیست و عجیب است.
خدا شما را هم خیر دهد شبهای عزیزیست :)
۲۸ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش فاوست i
این نوشته صرفاً یک نظر شخصی است و نقد محسوب نمی شود .

با احترام و عرض خسته نباشید به گروه محترم نمایش فاوست ،

به نظرم عمده ترین مشکل نمایش فاوست ، به ضعف نمایشنامه و کمبود عناصر درست دراماتیک آن مربوط می شود .
نمایشنامه ی فاوست آقای نعیمی ، فاقد یک روند جذاب و روشن و تاثیرگذار است به نحوی که بتواند تماشاگر را به درستی با سرنوشت کاراکتر اصلی اش همراه کند . نمایشنامه ، معرفی دقیق و درستی از زندگی و شخصیت فاوست و کاراکتر مقابل او مفیستو ارائه نمی کند . بلافاصله و بدون هیچ پیش زمینه ای از زندگی فاوست ، او وارد معامله ی خود با شیطان می شود و بعد ... ؟!
و بعد روندی از زندگی فاوست با همراهی شیطان طی می شود که هیچ افت و خیزی ندارد . ورود و تاثیرگذاری شیطان بر زندگی فاوست ، قدرتی زمینی که ... دیدن ادامه ›› شیطان به فاوست ارزانی می کند ، گستره ی عملی که قرار است فاوست در دنیا داشته باشد ، لذائذ و شیرینی و حلاوتی که فاوست قرار است در تمام برهه های زندگی زمینی اش از آن بهره مند باشد ( که اینها همه نکاتی است که جذابیت دراماتیک اثر را باعث می شوند ) کجا هستند ؟
به نظرم متن نمایشنامه ، در بیان یک موضوع یا قصه یا دست کم مرور یک روند درست و منطقی از زندگی فاوست نا موفق است و به جای آن نمایشنامه به برخی گفته های انتزاعی شعاری رو می آورد و اجرای نمایش هم به شدت به صحنه های جمعی و حرکات موزون و موسیقی متوسل می شود و کار به جایی می کشد که تماشاگر از نمایش فاوست شاید تنها خاطره ی حرکات موزون گهگاهی و موسیقی گاه زائدش را با خود به خانه ببرد .
ضعف نمایشنامه تاثیر خود را بر ارکان اصلی نمایش ، من جمله بازیگری هم گذاشته است . نمایشنامه ، پیشنهادات جذاب و بکر و میخکوب کننده ای برای بازیگران ارائه نکرده است و درست به همین دلیل است که بازی بازیگران اصلی نمایش هم چنگی به دل نمی زند و از حد بیان دیالوگ های نمایش فراتر نمی رود .
ممنون بابت این نوشته ی خوب ماهان جان. واقعیتش من هم فکر می کنم جناب نعیمی هم در سقراط و هم در این کار به لحاظ تقسیم بندی زمانی رویداد ها و قرار گرفتن نقاط عطف داستان در زمان مناسب خودش موفق نبودند. بیشتر به نظرم می رسه که گویا آقای نعیمی نمایش رو با این پیش فرض نوشتند که اکثر بینندگان متن فاوست رو خوندند و این جا ضمن مروری بر کلیات نمایش قراره با اجرای فرمی قابل توجه و چشم پر کن روبرو بشیم.

در کلیت دیدگاه با شما موافقم باز هم سپاس بابت این نگارش
۲۰ تیر ۱۳۹۳
دوست عزیز
با نظرتون موافقم
"موسیقی گاه زائد" عبارت کاملن درستی بود
ممنون
۲۱ تیر ۱۳۹۳
ممنونم لیلی خانم
۲۱ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جدال ازلی و ابدی میان خیر و شر ، نیکی و بدی ، بهشت و دوزخ ، روشنایی و تاریکی !
بشر ، پاک و معصوم زاده می شود و از همان بدو تولد ، آویزان میان زمین و آسمان ، میان بهشت و دوزخ تمثیلی ، رها می شود . فرشته ی نور ، آن بالاها ، هر آنچه در توان دارد به کار می گیرد که بشر در دام تباهی و خرافه و تاریکی و زشتی گرفتار نیاید . نیروی شر ، این بار بشر را در کام خود فرو می بلعد و به گمراهی و تاریکی و خرافه و بت پرستی می کشاند .

1 - اگر همین چند خط را در مورد بن اندیشه ی هموریباس درک کنیم ، به نظرم این نمایش در انتقال مفهوم خود کاملاً موفق عمل کرده است و این عالی است .

2 - اما به نظرم ، نکته ی بسیار مهم تر و اساسی تر و ارزشمندتر در مورد این نمایش ، تاکید و رجوع گروه اجرایی و خصوصاً شخص آقای یاسر خاسب به زبان بدن ، حرکت و تصویر است . تصویر سازی ، بهره گیری از امکانات بدن بازیگر و خلق کمپوزسیون های تصویری ، به جای حرافی و دیالوگ گویی صرف ، حلقه ی مفقوده ی تئاتر ماست .
بدبختانه به دلیل محدودیت هایی که تئاتر و هنرهای نمایشی ما در زمینه ی رقص و حرکات موزون با آن دست به گریبان بود ، رفته رفته هم هنرمندان ... دیدن ادامه ›› و هم تماشاگران ما با نوعی از تئاتر خو گرفته اند که همه چیزش را بر روایت و کلام و گفتگو و قصه پردازی بنا کرده و همین عادت است که تئاتر ما را از جنبه های نمایشی و تصویری تا حد زیادی تهی و فقیر نشان می دهد .

3 - تلاش خستگی ناپذیر یاسر خاسب و گروهش در اجرای نمایشی فاقد کلام و بهره گیری متبحرانه و شجاعانه ی او از امکانات بدنی و فیزیکال در تئاتر ، ستودنی است . تردیدی نیست که تماشاگر خو گرفته با سریال های تلویزیونی و نمایش های قصه گو و فاقد تصویر ، در برخورد اول با چنین نمایشی ممکن است دچار سر در گمی شود ، که این البته از بدبختی های تئاتر امروز ماست . شاید خیلی از ما ندانیم که آنچه یاسر خاسب و کسانی چون او با مهارت برای ما اجرا می کنند ، به اصل و اصالت نمایش نزدیک تر است تا قصه هایی که ما فقط می شنویم شان و در اصل نمی بینیم شان !
جناب ماهان ممنون بابت نوشته ی خوبتون. فقط یه سوال: شما دیروز کار رو تماشا کردید؟
۱۷ تیر ۱۳۹۳
ابر شیر جان ! این مضمون در واقع مضمونی است که من از نمایش برداشت کردم و لزوماً مضمون و تفکری نیست که دربست مورد قبول بنده باشد . حقیقت این است که حتی در نمایشنامه های عهد یونان باستان هم به تدریج نگاه و نظر به خدایان جایش را به نگاه زمینی و انسانی می دهد و انسان دست کم بخشی از مسئولیت زندگی خود را ، می پذیرد و با چالش ها دست و پنجه نرم می کند و دیگر هر رخدادی را در زندگی شخصی اش ، تابعی از تقدیر و سرنوشتی که خدایان برایش رقم زده اند نمی پندارد .
عصر کنونی ، بی تردید عصر انسان است و پذیرفتن کامل مسئولیت خطاها و چالش ها و راستی ها و درستی ها از نگاه انسانی زمینی است و دیگر از آن سرنوشت محتوم و نگاه فرازمینی به همه ی اعمال انسان خبری نیست و عقل جایش را با تقدیر عوض کرده است و ....
در هر صورت بنده در نوشته ام هم توضیح داده ام که آنقدر که شیوه ی اجرایی و امکانات بدنی و حرکتی بازیگران و تصاویر نمایش برایم جذاب ... دیدن ادامه ›› و ارزشمند بود ، مضمون و بن اندیشه ی نمایش چندان اهمیتی نداشت . حتی فکر می کنم چنین مضمونی تنها دستاویزی بوده برای کارگردان و گروه اجرایی تا امکانات ارزشمند خود را بر صحنه نمایش بدهند .
متشکرم که نوشته ی بنده را خواندید و ممنونم به خاطر نظرتان !
۲۱ تیر ۱۳۹۳
دوست خوبم ممنون که وقت گذاشتی ....سپاس از توضیحاتت......
۲۱ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش هملت i
هملت را دوست داشتم به خاطر تحلیل و تفسیر نویی که از این نمایشنامه ی کلاسیک ارائه می داد . پیش از این از آرش دادگر نمایش شاه لیر را دیده بودم که البته به مراتب از هملت زیباتر و هنرمندانه تر اجرا شد . به نظرم هملت آرش دادگر یکی دو نقطه ضعف دارد که برای چنین نمایشی حیف است .
manimoon و آذرنوش این را خواندند
سپیدار، سپهر امیدوار و شاهین نصیری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم عمده ترین مشکل این نمایش ، به متن نمایشنامه مربوط می شود که تکلیف اش با خودش روشن نیست . نمایشنامه ، نه به درستی قصه ای را آغاز می کند و نه به درستی پایانش می دهد . موضوعی که به عنوان سوژه ی نمایشنامه انتخاب شده ، به خودی خود می توانست با پرداختی دراماتیک و نمایشی ، جذاب و تاثیرگذار باشد ، اما نمایشنامه ، خصوصاً در یک سوم پایانی ، سردرگم است و نمی تواند ادامه و امتداد مناسبی داشته باشد . بزرگترین دلیل این نقصان ، حساب باز کردن بیش از حد کارگردان روی بازی های کلامی بازیگران و شیرین زبانی هایی است که با لهجه های شهرستانی جای دیالوگ های پیش برنده ی نمایشنامه را می گیرند . می شود گفت همان چیزهایی که به ظاهر باعث جذابیت نمایش شده ، در اصل دست و پای کارگردان را در به ثمر رساندن موضوع اصلی نمایش بسته است .
از اواسط نمایش به بعد ، همه چیز خلاصه می شود در خدا خدا کردن ها و شخصیت شخصیت گفتن های زیاده از حد هژار و موش مردگی سرباز شمالی قصه !
نمایش جلوتر که می رود تمام منطق خود را از دست می دهد . روشن نمی شود که دلیل این همه فرمانبرداری از هژار بی سواد چیست و اصولاً چنین کاراکترهای نامتعارف و شیرین عقلی در یک محل دیدبانی و استراتژیک چه می کنند و سرباز تهرانی به چه دلیل موجهی راضی به برگشت به خانه نیست . اینجاست که نمایشنامه منطق دراماتیک خود را با شعار و کلیشه های مرسوم عوض می کند و در نهایت کار به جایی می رسد که هیچکس درک نکند چرا و به کدام دلیل دراماتیک و کاشته شده و منطقی ، باید سرباز تهرانی دل به دریا بزند و به جای هژار ( که خود شعار می دهد باید به پیشواز دشمن برود ) خود را به کشتن می دهد !
پ ن : این تنها یک نظر شخصی است و نقد محسوب نمی شود . با آرزوی موفقیت برای گروه محترم
«نمی‌دانیم باید به کجا پاسخگو باشیم»
واکنش کارگردان «دن‌کامیلو» به توقیف یک تئاتر - خبرگزاری ایسنا

کوروش نریمانی با انتقاد از توقیف نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» خواستار واکنش جدی نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس در دفاع از هنرمندان شد.

این کارگردان تئاتر که این روزها نمایش «دن کامیلو» را اجرا می‌کند، اجرای شامگاه 18 خرداد ماه خود را به گروه هنرمندان نمایش توقیف شده «تانگوی تخم‌مرغ داغ» تقدیم و انتقاداتی را نسبت به عدم ثبات مجوز‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ... دیدن ادامه ›› بیان کرد.

نریمانی بعد از اجرای این نمایش با ابراز تاسف از تعطیلی نمایش «تانگوی تخم‌مرغ داغ» گفت: ما هنرمندان تئاتر با پشتوانه مجوز وزارت ارشاد آثار خود را اجرا می‌کنیم و تصورمان این است که طرف حساب ما مرکز هنرهای نمایشی است اما ظاهرا از سوی چندین نهاد رصد می‌شویم و نمی‌دانیم باید به کجا پاسخگو باشیم.

او ابراز تاسف کرد که در این وضعیت هنرمندان دچار نگرانی و سرگردانی عجیبی می‌شوند و احساس بی‌پناهی و تنهایی می‌کنند، چنین رویه‌ای جلوی خلاقیت و نوآوری‌های هنرمندان را می‌گیرند.

نریمانی تاکید کرد: موضوع فقط تعطیلی یک نمایش خاص نیست ، معضل اساسی تر این است که اگر این رویه ناصواب مرسوم شود،‌ شرایط بسیار بغرنجی برای هنرمندان ایجاد می‌شود چرا که هر یک از مخاطبان یک اثر نمایشی تفسیر خاص خود را ازآن اثر دارد و اگر قرار باشد هر کس با سلیقه شخصی خود‌، وارد عمل شود و اگر نمایشی به مذاقش خوش نیامد،‌آن را متوقف کند دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: باید به هنرمند و نگاه او اعتماد کرد به هر حال کار تئاتر بیان معضلات و حقایقی است که ممکن است عده‌ای آن را برنتابند. اما بیان این حقایق نباید چنین هزینه‌هایی داشته باشد و منجر به تعطیلی اجرای آثار بشود.

نویسنده و کارگردان نمایش‌های «والس مرده ‌شوران» و «شب‌های آوینیون» در ادامه خواستار حمایت جدی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس از هنرمندان شد و افزود: ای کاش همانطور که جام جهان برزیل برای نمایندگان کمیسیون فرهنگی جذاب است‌، تئاتر هم کمی برایشان جذابیت داشت و سری به سالن‌های تئاتر می‌زدند.

نریمانی با انتقاد از بی‌توجهی نمایندگان مجلس به هنرمندان ادامه داد: در این وضعیت اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس کجا هستند؟! چرا هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند؟! اگر قرار است نمایندگان مجلس وکیل مردم باشند،‌اعضای کمیسیون فرهنگی وکلای خوبی برای هنرمندان نیستند، چون آنها حتی به دیدن تئاتر نمی‌آیند و با این حوزه بیگانه هستند.

این مدرس تئاتر با اظهار تاسف از شرایط اقتصادی این هنر افزود: در وضعیتی که بسیاری از گروه‌های نمایشی از کمک دولت محروم هستند و ناچارند هزینه‌های اجرای آثارشان را به تنهایی تامین کنند‌، دخالت دیگر نهادها و مشکل سازی آنها باعث بی‌پناهی هرچه بیشتر هنرمندان تئاتر می‌شود.

کوروش نریمانی در پایان با اشاره به گروه اجرایی نمایش «تانگوی تخم‌مرغ داغ» یادآور شد: گروهی از هنرمندان پیشکسوت و فرهیخته مملکت در این نمایش بازی می‌کنند و متن آن هم که نوشته نویسنده بزرگی چون اکبر رادی است. اگر قرار باشد اثر رادی در این کشور سانسور شود که دیگر هیچ امیدی نمی‌توان به هنری مانند تئاتر داشت.

نمایش «تانگوی تخم‌مرغ داغ» به کارگردانی هادی مرزبان شامگاه 16 خرداد ماه توسط بخشی از قوه قضاییه توقیف شد و گروه اجرایی این نمایش همراه با مسئولان و نمایندگانی از مرکز هنرهای نمایشی دیروز و امروز 18 و 19 خرداد ماه در دادسرای فرهنگ و رسانه حاضر شده و پاسخگو بوده‌اند.
افسوس که گوش کسی بدهکار نیست. از همین جا میخوام به کورش نریمانی عزیز بگم شما رفتار درستی رو در زمان درستی انجام دادید. از شما ممنونم. کاش بقیه ی همکارانتون هم کمی به خودشون زحمت می دادند و نه از تانگوی تخم مرغ داغ، که از استقلال تئاتر حمایت می کردند.
۲۱ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ین نوشته نقد نیست ، بلکه تنها نظری شخصی است در ارتباط با نمایشی که دوستش داشتم و ترجیح می دادم به نحو بهتر و کامل تری به صحنه می آمد . چند نکته ای به نظرم آمد که می توانست قصه ظهر جمعه را به موفقیت و ماندگاری نمایش « سعادت لرزان مردمان تیره روز » _ که سالها پیش توسط محسن علیخانی به صحنه آمد و نظرها را به خود جلب کرد _ نزدیک کند .

اول اینکه تاکید و وسواس بیش از حد کارگردان بر تقلید مو به مو از شیوه ی زندگی در دهه ی شصت و برانگیختن حس نوستالژیک تماشاگر ، توان و توجه او را از پرداختن به متن نمایشنامه گرفته است . ای کاش کارگردان که خود نویسنده ی نمایشنامه هم بوده ، چنین وسواسی را در مورد نمایشنامه به کار می گرفت . لازم به ذکر نیست که کار تئاتر تنها برانگیزانندگی حس نوستالژیک مخاطب نیست . بلکه مهم تر از این ، استفاده و نتیجه گرفتن از چنین ابزار عاطفی است . پر مسلم است که تئاتر آیینه ای در برابر طبیعت زندگی نیست بلکه قرار است به مثابه ذره بینی ، معضلات و نابسامانی ها و رفتارهای فردی و اجتماعی یک جامعه را آگراندیسمان کند و به نقد بکشد . اصرار کارگردان بر تقلید مو به مو از زندگی باعث شده است با نمایشی رو برو شویم که قصه ای ناقص و گاه نامفهوم و حتی می شود گفت بی سرانجام و بی پایانِ درست دارد .
در ابتدای نمایش ، برادربزرگتری را می بینیم که پنهانی اثر انگشت پدر رو به موتش را بر پای سندی می گذارد و ... این اکت نمایشی رها می شود و در لابلای شلوغی ناشی از بازی رئالیستی بازیگران گم می شود . به سختی و با توجه دو چندان می شود پی برد که برادر بزرگتر با تو جه به بچه دار نشدن برادر کوچک ... دیدن ادامه ›› تر و وضعیتی که بر خانواده حاکم است و مرگ قریب الوقوع پدر ، در پی بهره بردن از تمامی ارثیه ای است که قرار است از پدر بر جای بماند . اما بعد چه می شود ؟ این شروع خوب در میان هیاهوی قصه ها ی ریز و صحنه های پر گفت و گو و عادی زندگی گم می شود . بعد تر هم که موضوع ازدواج ناخواسته ی خواهر کوچک تر پیش می آید و رگه ی اصلی قصه را شکل می دهد . اما همین رگه ی اصلی قصه هم ناقص به نظر می رسد . به خوبی مشخص نیست که اصرار برادر بزرگتر بر دست کشیدن خواهر از عشق یا نامزد قبلی اش چیست . آیا تنها صرف اینکه داماد و خانواده ی داماد متمول اند ، می تواند دلیل دراماتیک و تاثیرگذاری باشد ؟ ( لحظه ی زیبای تنهایی دختر با دسته گل خشک شده ی نامزد قبلی اش نشان می دهد که قصه ی کار ظرفیت های نهفته ی خوبی برای پربارتر شدن داشت که متاسفانه تحت تاثیر توجه بیش از حد کارگردان به اجرا از دست رفته است ) قصه ی نمایش می توانست با مکث بیشتر بر صحنه های اینچنینی عمیق تر و روشنگرتر و هدفدارتر مطرح شود . اما در حال حاضر تماشاگر بیشتر جذب درگیری ها و متلک پرانی های روزمره آدم ها می شود تا درگیر قصه . در نتیجه وقتی نمایش به پایان می رسد ، شاید تماشاگر از خود بپرسد اصل قصه چه بود و چه شد ؟ در واقع نمایشنامه نتوانسته همپای کارگردانی جلو بیاید . به همین دلیل است که به نظر می آید نمایشنامه نویس ( همان کارگردان ) با مسئله ی مرگ پدر در آخر نمایش ، سعی می کند به نحوی قصه ی نیم بند نمایشنامه را جمع کند . قصه ای که بی سرانجام رها می شود .

دوم اینکه بازیگران تحت تاثیر فضای رئالیستی کار ، بیشتر تلاش دارند خود زندگی را نمایش بدهند تا بازی اش کنند . این مسئله باعث شده که در جاهایی از نمایش دیالوگ شان حتی شنیده نشود و در نتیجه تماشاگر رشته ی کلام و قصه را از دست بدهد و تنها به جذابیت های برخاسته از حس نوستالژیک حاصل از بازنمایی بخشی از خاطرات خود در رفتار بازیگران دلخوش باشد . این شکل از بازی ، علی رغم جذابیت هایش ، معضلاتی هم دارد . مهم ترین معضل اش همانا گم کردن خط قصه ی اصلی در ذهن تماشاگر است .

آخرین نکته این که نمی توان به راحتی از طراحی صحنه و لباس تحسین برانگیز کار گذشت . طراحان صحنه و لباس نمایش ، به بهترین نحو ممکن و مطمئناً تحت مدیریت درست کارگردان توانسته اند در انتقال حس و اتمسفر و فضای نمایش موفق باشند . موفقیتی که باعث جذابیت نمایش و ارتباط صمیمی مخاطب با نمایش قصه ی ظهر جمعه می شود و تماشاگر را با رضایت از سالن نمایش بیرون می فرستد .

با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برای گروه نمایش قصه ی ظهر جمعه
مرداب روی بام ، نمایش شرافتمندی است . نمایشی مبتنی بر تصویر که در نوع خود قابل تحسین است . طراحی صحنه و لباس و اصولاً طراحی اجرایی نمایش ، در خلق تصاویر خلاق نمایشی موفق است . بازی ها و ریتم بازی بازیگران همه در خدمت مضمون شاعرانه ی نمایش اند . آنچه که می شود به عنوان کمبود در این نمایش از آن یاد کرد ، اتفاقاً تکیه ی بیش از حد نمایشنامه بر روح شاعرانگی لورکا و فضایی است که این شاعر ناکام در ایران به آن مشهور است .
اما آثار لورکا ، عموماً وجوه دیگری هم دارند . خشونت و گرمی آدم ها ، تعصب و یکدندگی و .... همه ی این ها ست که درام می آفرینند و به آثار لورکا جنبه های نمایشی و دراماتیک می دهند . این حقیقت از دید بسیاری از کارگردانان آثار لورکا در ایران پنهان مانده است .
پیش از این از گوران نمایش یرما را دیده بودم . آنجا هم روح شاعرانه ی لورکا در کل اثر جاری بود و از گرمی و خشونت و تعصب و عقب ماندگی که حاکم بر فضای نمایشنامه است خیلی خبری نبود . آنجا هم طراح صحنه ( هدیه تهرانی ) ظرافت بیش از نیازی در طراحی دکور نمایش به خرج داده بود و کاراکترها ملایم و آرام با هم حرف می زدند و طبیعتاً فضا ی نمایش در کل فضایی آرام و یکنواخت و پر سکون جلوه می داد . ( البته بایستی پذیرفت که موضوع نمایش مرداب روی بام فی نفسه سکون و ثبوت بیشتری نسبت به یرما دارد )ولی در یک نگاه کلی باید پذیرفت که اینجا ، نمایشنامه در خلق موقعیت های دراماتیک و همراه کردن قصه ای پر کشش که بتواند تماشاگر را متوجه خود کند و تا آخر نمایش با خود بکشاند نا موفق است .
با همه ی این احوال ، مرداب روی بام ، به استناد شاکله ی اصلی اش ( توجه به روح شاعرانگی لورکا )، نمایش شرافتمندی است . چون با دنیای خودش سرراست و صادق است و کاملاً مشهود است که پشت اجرای آن ، زحمت گروهی عاشق خوابیده است . گروهی که تئاتر برایشان جدی است .
هنوز این نمایش روی صحنه نرفته ، یک نفر نوشته این نمایش را دوست نداشت !!!!!
خیلی اتفاقی به نام این شخص محترم برخوردم . شاید هم نام او مستعار باشد ولی فعلاً نام مبارک دوست غیب بین مان جناب آقای مهدی ساعتچی است !!!!
زشته آقای ساعتچی ! به خدا زشته !!!!
manimoon، بهرنگ، raha azimi و عرفان تحریری این را خواندند
مهدیه احمدی، شاهین نصیری، niloofar.Lotus، saharrrrrr و Marillion این را دوست دارند
این قضیه زیاد تو تیوال اتفاق می افته! حالا گاهی در مورد نمایش های رپرتوار اینو می بینم ولی اجرا های اول هم هر از گاهی از این شاهکار ها رویت میشه :) منم به سهم خودم از آقای ساعتچی که به حکم فامیلی شون قابلیت کنترل زمان رو دارند و می تونند به آینده رفته، نمایشی رو ببینند و دوستش نداشته باشند تشکر می کنم :)

در ضمن تبریک میگم به شما ماهان عزیز که بالاخره دلتون اومد در یک پست متفرقه هم نظر بگذارید :) آقا خوشحالمون کردید :)
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
دوست عزیز آقای ماهان از اینکه به هر جهت بواسطه نظر شما متوجه شدم آن خانه های آبی رنگ نظر خواهی را غفلتا اشتباه زده ام خوشحالم و از شما ممنونم . مطمئنا مخاطبان این سایت با دیدن چنین چیزی، همچون شما برآشفته نشده اند، و دلیل آن هم این بوده که مثل شما پیش داوری و قضاوت نادانسته در مورد دیگران نداشته اند، همان چیزی که شما من رو به آن متهم کردید. بی تردید کسی که برخلاف بسیاری از دوستان دیگر، شهامت آن را داشته که اسم و فامیلش معرف هویتش در اینجا باشد، عامداً خود را در معرض ظن و بدگمانی دیگران به سبب انتخاب نادرست گزینه ها نخواهد گذاشت. نکته دیگر اینکه ما چیزی به اسم نقد غلط نداریم، لطفا کمی به ادبیات این قضیه هم توجه بفرمایید و این الفاظ رو سخاوتمندانه خرج نکنید. یک مطلب گفته شده یا نگاشته شده، یا نقد هست یا نقد نیست. نقد غلط چه صیغه ای است دیگه. مگر نقد هم املا است که غلط باشد یا غلط داشته باشد. نکته آخر هم اینکه آنچه کاربران اینجا در مورد نمایش ها می گویند، لزوما نقد نیست و همانطور که شما باز شاید دقت نفرموده اید، «نظر» است. یعنی بنده نمایشی رو می بینم و اینجا می نویسم این نمایش خوب بود، عالی بود یا بد یا افتضاح بود. شما در صفحات نظرات مخاطبان دنبال نقد هنری می گردی! آنوقت احتمالا در میان کتاب ها و مجلات معتبر طالب نظرات کاربرانی! . آقای مهران من به اشتباه این گزینه را زدم اما شما خیلی ساده اندیشانه به گمان اینکه معضل فرهنگی را پیدا کردی اینقدر مانور دادی. امیدوارم واقعا درک تان از مسائل دیگر این شکلی نباشد. موفق باشی.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
دوست گرامی آقای ساعتچی ! اولاً به قول حضار با سابقه ی این سایت - که همواره سایه شان بر سر دیگران مستدام است - این اولین باری نیست که از این اتفاقات عجیب می افتد . به هر حال امیدوارم اینچنین باشد که شما گفتید .
اما در مورد لفظ « نقد غلط » ، .... این اصطلاح من در آوردی از آن من نیست . اگر در کامنت بنده دقت کرده باشی ، می بینی که دوست دیگری از این اصطلاح استفاده کرده و بنده هم در کامنت های دیگری عنوان کرده ام که این اصطلاح بی معنی و بی مورد است . کلی زحمت کشیدم که برای دوستی روشن کنم که نظر با نقد یکی نیست و چیزی به نام نقد غلط هم نداریم . نشد که نشد . حالا شما زحمت اش را کشیدی . ممنون .
اما یک سوال همیشه باقی است و آن اینکه نمی دانم چرا اینجا وقتی موضوعی بر ملا می شود و دیگر جایی برای انکار نیست - خصوصاً موضوعی که به شکلی متداول در این سایت اتفاق می افتد - سریعاً نام اشتباه سهوی به خود می گیرد ؟!
با همه ی این احوال باز هم امیدوارم که همانگونه که گفته اید قضیه یک اشتباه باشد . امیدوارم . و جز امیدواری در این محیط مجازی پر شبهه ، کاری از هیچکدام مان بر نمی آید !
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش دن کامیلو i
فردا بعد از نشست مطبوعاتی به تماشای دن کامیلو خواهیم نشست . امیدوارم دوستان بزرگواری کنند و یک بلیت به ما مرحمت فرمایند . اگر هم جا نبود ، برمی گردم و با نظرات دوستان همراه می شوم تا بالاخره قسمت شود نمایش را ببینم .
سارا توسلی و اظهری این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش دن کامیلو i

گزارش خبرگزاری مهر از تمرین « دن کامیلو »

حافظ پلنگ مازندران شهردار دن کامیلو شد / لال شدن « دیبی » کلاه قرمزی

www.mehrnews.com/detail/News/2276155
برومند این را خواند
محمد شجاعی، Haniyeh Nassiri، آرتا خسروی و sahar amini این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش دن کامیلو i
مهران احمدی در گفت‌وگو با تسنیم:
دوباره دست گدایی خودم را به تئاتر دراز کرده‌ام
خبرگزاری تسنیم: بازیگر نقش بهبود سریال «پایتخت ۳» گفت: قرار است از ۵ اردیبهشت در نمایش «دن کامیلو» روی صحنه بروم، دوباره دست گدایی خود را دراز کرده‌ام تا کوله‌ آموزه‌های خود را پر کنم.

مهران احمدی، بازیگر با تجربه تئاتر و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم از بازی در نمایش «دن کامیلو» خبر داد و گفت: این نمایش به کارگردانی کورش نریمانی از پنجم اردیبهشت ماه در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه می‌رود، همکاری من با این کارگردان با تجربه به سال‌های ابتدایی دهه 70 باز می‌گردد و خوشحالم با بازی در نمایش نریمانی دوباره روی صحنه می‌آیم.
احمدی درباره علت حضور دوباره خود در صحنه تئاتر اظهار داشت: ما همه از خاک هستیم و در اصل دوباره دست گدایی خود را دراز کرده‌ام تا کوله‌ آموزه‌های خود را پر کنم. فکر کنم در حال حاضر وضعیت تئاتر خیلی بهتر شده است. البته من کارشناس تئاتر هستم و همواره ارتباط خود را صحنه حفظ کرده‌ام و از تمام ... دیدن ادامه ›› اتفاق‌های خود و بد تئاتر کشور باخبر هستم.
وی با بیان اینکه نمی‌تواند نقشی که در این نمایش ایفا می‌کند را بگوید، گفت: داستان نمایش «دن کامیلو» درباره درگیری‌های طنز آمیز میان یک کشیش ایتالیایی و یک شهردار که نریمانی متن این نمایش را براساس داستان «دنیای کوچک دن کامیلو » آماده اجرا کرده است.
به گزارش تسنیم، نمایش «دن کامیلو» کاری از کوروش نریمانی و با بازی مهران احمدی، سیامک صفری،الیکا عبدالرزاقی ، فریده سپاه‌منصور، مهدی بجستانی ،هوتن شکیبا و بهرام افشاری ،از پنجم اردیبهشت در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می‌رود.
نریمانی 9 سال پیش نیز این نمایش را روی صحنه برده است که با استقبال مخاطبان روبرو شده و چند جایزه از جمله جایزه بهترین کارگردانی سال از طرف کانون کارگردانان، جایزه بهترین نمایش‌نامه سال 84 از سوی کانون ملی منتقدان تئاتر و جایزه کارگردانی برگزیده انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر را دریافت کرده است. گفته می‌شود قرار است نقش کشیش را سیامک صفری و نقش شهردار را مهران احمدی بازی کند.
فروتنیش ستودنیه. بازیگری که وقتی در تلویزیون و سینما هم بازی می کنه هیچ وقت حاضر نشده کلیشه بشه. نقشش در سریال پایتخت رو با فیلم اسب حیوان نجیبی است مقایسه کنید، یا سریال مهر آباد، یا فیلم هیچ. هیچ وقت خودش رو تکرار نکرد و هیچ جا در بازیش لغزشی نداشت. واقعا دوستش دارم.

راستی جناب ماهان اگه بلیط تهیه کردید بگید چه روزی نمایش رو می بینید واقعا دوست دارم از نزدیک زیارت تون کنم.
۱۹ فروردین ۱۳۹۳
چه "پپونه" ای بشه مهران احمدی!!!
۲۴ فروردین ۱۳۹۳
بله آقای مهران احمدی واقعا تواناییشو در سینما و تلویزیون نشون داده و حالا در تئاتر هم باعث خوشحالیه که شاهده بازیشون باشیم :)
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش هیپوفیز i
شما به عنوان یه میهن پرست ، بگین ،وقتی رئیس جمهور اونا با رئیس جمهور ما می ایستن بغل هم عکس می گیرن ،دوست دارین سگک کمربند رئیس جمهور اونا با سر رئیس جمهور ما یکی باشه ؟ یا نه .... سگک رئیس جمهور ما با سر رئیس جمهور اونا ؟
---- نمایش کمدی هیپوفیز ----
Mahan27 (mahan27)
درباره نمایش هیپوفیز i
کسی که هتل پلازا رو از کورش نریمانی و با بازی سیامک صفری دیده باشه لابد متوجه می شه هیپوفیز احتمالاً چه جور نمایشی می تونه باشه . اونایی هم که سن و تجربه شون قد میده که کارهای قبلی این گروه رو مثل شبهای آوینیون و دن کامیلو و جن گیر و .... بقیه رو دیدن لابد خوب می دونن شکل کاری که این گروه تو کمدی داره ، با خیلی ها متفاوته . حالا اینکه کسی می خواد این نمایش رو ببینه یا نبینه یا شاید ببینه و شاید نبینه و .... هیچ ربطی به نیل سایمون و دختر یانکی و هیپوفیز و ایرانیزه و اینجور چیزا نداره !
دوست عزیزمون خانم فرزانه نوری حرف قشنگی زدن . این جوری که پیش می ره در آینده فقط یه تعداد خاصی توان دارن برن تئاتر ببینن . ولی .... یکی از دلایل عمده ی این وضعیت اینه که خود ما ، خود شما ، همه مون ، گاهی عقل مون به چشم مونه . چشم مون می خوره به عکس دوتا هنرپیشه ی سینما و تلویزیون ، غش می کنیم . گروه های تئاتری واقعی رو بی خیال می شیم . جوونای تئاتری رو حمایت نمی کنیم . عوض اش می ریم یه پول قلمبه می دیم که فلان هنرپیشه رو ببینیم و .... دوستان ! تئاتر مال تئاتری های واقعیه . بریم سمت اونایی که بیشتر چهره ی تئاتری دارن . تلویزیون و سینما رو بذاریم واسه صاحباش !
البته ابنجا همه می دنن من از این کارگردانا با این قیمتای توجومی بلیتاشون دل خوشی ندارم و صد در صد موافق حرف شما هستم...
اما همایون غنی زاده انصافن کاراش دیدن داره. و دیدنش هم ربطی به چهره های سینمایی نداره. واقعن اجراهای ارزشمندی رو کار کرده. من مطمئنم اگه معادی رو انتخاب کرده انتخاب درستی بوده
۰۹ بهمن ۱۳۹۲
این از همه مهم تره: "جوونای تئاتری رو حمایت نمی کنیم"
دردم گرفت، شعار همه تیاتری ها این بود تیاتر برای همه اما کو...
۰۹ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید