نمایش آشپزخانه به گونه ایه که مخاطب رو خیلی زود جذب میکنه و با وجود تعداد بالای بازیگرانش خیلی سریع کاراکترهارو معرفی میکنه طوری که تو ذهن تماشاگر
... دیدن ادامه ››
نقش میبندن. داستان راجع به گذر امورات در آشپزخانه رستوران در لندن هستش که هر کسی میتونه این ترکیب بندی رو در هر مکان یا فضای دیگه تو ذهن خودش تصور کنه.بعنوان مثال میتونیم آشپزخونه رو به دنیا یا همون کره آبی تشبیه کنیم که خودمون دلیل صلب آرامش خودمون و دیگران میشیم و تقصیرات رو به گردن دیگری و خیلی اوقات خالق هستی که همون مدیر رستوران هست میندازیم.یا اینکه با نارضایتی بی مورد فقط کاممون رو تلخ میکنیم و میدونیم که همه این رخدادها تکرار خواهند شد و این چرخه ادامه داره.از داستان و درونمایه که بگذریم به صحنه های شلوغ و پر پرسناژ میرسیم.این موضوع گاهی باعث غافل شدن تماشاچی میشه و به عبارتی تمرکز حواس رو ازبین میبره و در عوض به ریتم نمایش کمک شایانی میکنه طوریکه به هیچ وجه افتادن ریتم یا مکث مشاهده نمیشه. بیشتر روابط بین شخصیت ها با خشونت و درگیری همراهه و این مورد و سروصداهای ناشی از اون یکی از دلایلیه که موجب آزار مخاطب میشه.در کل نمایش جذاب و گیرایی بود و لذت بردم.خسته نباشید میگم به همه عوامل.پایدار باشید