جدال ازلی و ابدی میان خیر و شر ، نیکی و بدی ، بهشت و دوزخ ، روشنایی و تاریکی !
بشر ، پاک و معصوم زاده می شود و از همان بدو تولد ، آویزان میان زمین و آسمان ، میان بهشت و دوزخ تمثیلی ، رها می شود . فرشته ی نور ، آن بالاها ، هر آنچه در توان دارد به کار می گیرد که بشر در دام تباهی و خرافه و تاریکی و زشتی گرفتار نیاید . نیروی شر ، این بار بشر را در کام خود فرو می بلعد و به گمراهی و تاریکی و خرافه و بت پرستی می کشاند .
1 - اگر همین چند خط را در مورد بن اندیشه ی هموریباس درک کنیم ، به نظرم این نمایش در انتقال مفهوم خود کاملاً موفق عمل کرده است و این عالی است .
2 - اما به نظرم ، نکته ی بسیار مهم تر و اساسی تر و ارزشمندتر در مورد این نمایش ، تاکید و رجوع گروه اجرایی و خصوصاً شخص آقای یاسر خاسب به زبان بدن ، حرکت و تصویر است . تصویر سازی ، بهره گیری از امکانات بدن بازیگر و خلق کمپوزسیون های تصویری ، به جای حرافی و دیالوگ گویی صرف ، حلقه ی مفقوده ی تئاتر ماست .
بدبختانه به دلیل محدودیت هایی که تئاتر و هنرهای نمایشی ما در زمینه ی رقص و حرکات موزون با آن دست به گریبان بود ، رفته رفته هم هنرمندان
... دیدن ادامه ››
و هم تماشاگران ما با نوعی از تئاتر خو گرفته اند که همه چیزش را بر روایت و کلام و گفتگو و قصه پردازی بنا کرده و همین عادت است که تئاتر ما را از جنبه های نمایشی و تصویری تا حد زیادی تهی و فقیر نشان می دهد .
3 - تلاش خستگی ناپذیر یاسر خاسب و گروهش در اجرای نمایشی فاقد کلام و بهره گیری متبحرانه و شجاعانه ی او از امکانات بدنی و فیزیکال در تئاتر ، ستودنی است . تردیدی نیست که تماشاگر خو گرفته با سریال های تلویزیونی و نمایش های قصه گو و فاقد تصویر ، در برخورد اول با چنین نمایشی ممکن است دچار سر در گمی شود ، که این البته از بدبختی های تئاتر امروز ماست . شاید خیلی از ما ندانیم که آنچه یاسر خاسب و کسانی چون او با مهارت برای ما اجرا می کنند ، به اصل و اصالت نمایش نزدیک تر است تا قصه هایی که ما فقط می شنویم شان و در اصل نمی بینیم شان !