در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی کشوری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:26:06
 

فعال هنری

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و درود بر گروه اجرایی

در تئاتر اعتراض؛ همه چیز در خدمت ضربه نهاییست.
بغض های ریز و درشت خفته در گلوی هنرمند، از همان شروع خودنمایی میکند و مجال کاشت بذر رویدادها و داشت و برداشت آنها و بطور کلی پرداخت باحوصله نمایشی را از متن میگیرد. این لزوما به معنای نقد متن آقای "فو" نیست. ماهیت اندیشه گری او در رسانه تئاتر در چارچوب نقد تند سیاسی و اعتراض به وضعیت بغرنج پیش آمده است. پس بر خودآگاه ناراحت جمعی مخاطبش تکیه میکند و قید مقدمه چینی و فلسفه عمیق و پرداخت جزئیات در شخصیت پردازی را میزند. این ها همه در خدمت مبارزه اوست..
اما فساد به معنای روند رو به تباهی یک مفهوم خوب یا با ارزش، دزدی، خنثی سازی سازی ذهن ها و خلع تفکر از انسان و محروم کردنش از اعتراض؛ نمونه های فردی، گروهی، اجتماعی و جهانی دارد. این متن یا بخش هایی از آن را میتوان نه تنها در ایتالیای آقای "فو" که در قلب جوامع لیبرال و به ظاهر متمدن صاحب رای دشمن مردم دید. و بله.. در کشورهایی با دمو و پرفورمنس ضعیف تر از رای و آزادی های شخصی هم... البته توجه کنید؛ این هجویه در نهایت یک هشدار به حق در قالب کمدی و با بزرگنمایی چند ایکس است. پس منتظر اثری واقع گرایانه نباشید و از آن خرده نگیرید. لحظاتی نیشخند بزنید و در نهایت متاثر شوید. که ... دیدن ادامه ›› بنا به ارجاع به طعنه تند موجود در نام این تئاتر؛ حتی کم چپاول و فساد و... نیز فاجعه است!
اما به لطف اجرای درست و به اندازه این گروه در ابعاد کوچک سالن (با در نظر گرفتن محدودیت های مالی و مکانی) و کارگردانی موجز و روان جریان یافته در اثر؛ این متن هندسه ای با قاعده یافته و بویژه خلاقانه و درخشان است در صحنه های پایانی برای اجرای رکوئیم..
سلام و درود بر گروه اجرایی
در این مجال قصد ندارم به نقد و تحلیل نگاه "اکبر رادی" فقید در نحوه ارائه جامعه ایرانی در تکاپوی هویت جویی نو و تجدید ساختار طبقات آن بپردازم. چرا که بعنوان نمونه؛ نوع بازنمایی گروه هایی چون؛ نخبگان و روشن فکران، اربابان و رعیت، فرزندان و پدران، دانشجویان، مذهبی ها، بازاری ها و فرنگ رفته ها و... و برخورد با مفاهیمی چون؛ عدالت اجتماعی و الهی، مذهب، تقدیر، انقلاب، آزادی، سیاست و یأس و امید در آثار ایشان جای بحث و گفتگوی جدی دارد.

اما در مورد نحوه اجرای این درام پرداخته، نشانه شناسانه و تراژیک؛ آنچه توجه مرا جلب کرد؛ انتخاب درست بازیگران و اجرای به اندازه و تاثیرگذار ایشان بود. بازیگردانی، طراحی میزانسن ها، نورپردازی و طراحی صحنه آنقدر درست بود که به چشم می آمد و نمی آمد. گویی از پنجره شاهد حوادث جاری درون یک خانه و خانواده ایم. خدا قوت به استاد شهرستانی بزرگ، گروه بازیگران و عزیزان پشت صحنه. همچنان بدرخشید..
چقدر عنصر پنجره خوب هست
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و درود بر یاران تئاتر
عزیزان.. خوشحالم که؛ تلاش های همکارانم در این گروه، با استقبال شما هنرمندان و هنر دوستان فرهیخته، روبرو شد..
به احترام این استقبال و واکنش ها و نقدهای راهگشا و دلگرم کننده شما.. چراغ تئاتر "چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟" برای ۳ شب پایانی هفته؛ یعنی تا جمعه ۲۲ اردیبهشت، همچنان روشن خواهد بود..
به امید دیدار..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قابی زیبا از باغ آلبالو، سیاهچاله، تبر و عوارض گرمایش زمین بر آنها!
درخت آلبالو و میوه های ترش مزه اش؛ درعین زیبایی، اما عمر کوتاهی دارند.. این درخت حساس است و چوب چندان مقاومی هم ندارد‌.
در سرما دوام می آورد.. اما نمیتواند گرمای زیاد را تحمل کند.
مادر در این متن بعنوان شخصیت مرکزی؛ بجای آنکه تکیه گاه و مرهم باشد، سیاهچاله ای مرگبار است که در قالب پی رنگهای درونی چرخشی داستان.. هربار با انتخاب های اشتباه.. خود و فرزندانش را به تباهی می کشد.. شاید تنها امید پیش پای فرزندان آن است که؛ خود راه خویش را برگزینند و بسازند و از میراث رازآلود و آلوده به ظلم اجداد خود، چشم بپوشند.. مسیری سخت و ناآزموده.. که دانشجو های روشنفکر گرسنه و آرامان گرا، با واژه های دهن پُر کن زیبا پیشنهاد می دهند.. حالا این خود ویرانگری مادر در ترکیب با ستم پیشگی سرد و استخوان سوز نسل های پیشین، همچون عقوبتی کهن، گریبان این خاندان را گرفته است.. تا جایی که تبر خزیده در سایه ها، به مدد فرصت طلبی و نه رشد.. همزمان با عصر گرم مدرن و لغو نظام ارباب - رعیتی به فرمان تزار الکساندر دوم، بر پیکر این تنه های مصرف کننده مغرور و پوک فرود می آید.. خانواده ای که در نئشگی عشق بازی، الکل، توتون و خاطره ها، به باغ استبدادی سرد خود رسیدگی نکردند.. میوه هایش را پایمال کردند.. نهال های بارور جوان نکاشتند. درختانش را هرس نکردند و به علف های هرزش اجازه رشد و جولان دادند.. و حالا حتی شایسته ریسمان نجات استبداد نیز نیستند. البته ناگفته پیداست که؛ سرنوشت تازه بدوران رسیده های سرمایه دار جدید نیز طی کردن همین مسیر دایره وار تباهی خواهد بود. راهی که این خانواده پیش تر رفته اند. چراکه به گواه تاریخ؛ اصلاحات تزاری نیز به بیراهه کشید. ثمره چندانی نداد و موجب قدرت گرفتن دوباره سرمایه داری نوشکل شد.
اما.. رها شده ها همیشه ... دیدن ادامه ›› رها شده اند.. آنان که جوانی نکردند و فقط سواری دادند. تنها به این خاطر که؛ جا -اما بخوانید شجاعت- نداشتند و بهرحال یکی باید سواری می داد..!
...
در پایان؛ از همه گروه بازیگران که اجرای کم نقص و تأثیرگذاری دارند، سپاسگزارم.. شب خوبی برای من ساختید.. و قدردانی ویژه دارم از استاد بزرگ تئاتر ایران؛ "میکائیل شهرستانی" برای شعله فروزانی که در طوفان زنده نگاه داشتند..
رفقا.. همه چیز در جای خودش درست بود و با این امکان و شرایط و بضاعت مالی که می دانیم.. همانی بود، که می باید.. پنج به کیفیت و همت شما.. بدرخشید..
علی کشوری (alikeshvari)
درباره نمایش شاعر i
برای پهلوانی که می شناسم..
وقتی در یک غروب خوش وقت؛ عاقبت بخت با تو یار میشود و با خود خلوت می کنی.. چند ساعتی را از چرخش بی رحمانه عقربه ها می دزدی و وارد تماشاخانه ای می شوی که سقفش از قامت پهلوان تو کوتاه تر است. پهلوان در این جا نمی گنجد. پس به رسم فتوت آیینی ورودش به گود نمایش، کالبدی کوچک یافته و باز هم کوچکتر شده.. و حالا در قامت همه نهرهای کوچک و بزرگی که از وجودش جاریست، بر صحنه روان می شود. این نهرهای رقصان پس از نوشخواری این صحنه هر یک در جستجوی عطشی برآمده و شاید روایت نیوشانی را سیراب کنند. اینک پهلوان بر پهنه ی هنر ایران زمین جاریست..
"سقوط آزاد دراماتیک"
مقصود ادبیات، هنر و بویژه تئاتر و سینما، از انعکاس زشتی و خشونت هر که چه باشد، اما همواره میلی عجیب به تماشای آن در نزد مخاطب وجود داشته است. میلی مبهم به تجربه ی سقوط.
اما به راستی تفاوت میان سقوط در زندگی واقعی و تجربه ی سقوط آزاد دراماتیک چیست؟
اینجاست که "آگوست در اوسیج کانتی" به قلم "تریسی لتس" و به روایت "میکائیل شهرستانی" پاسخ می دهد.
در این تئاتر؛ تماشاگر به همراه بندی محکم و قابل اطمینان به دره ی عمیق و مخوف خانواده ای آشنا در اوسیج سقوط می کند اما هیچگاه نه این سقوط منجر به مرگ می شود و نه منجر به یأس و شکنجه ! (مانند آنچه که این روزها گاهی در آثار سخیف ژورنالیستی بر روی صحنه شاهدیم). سقوط آزاد دراماتیک، تجربه ای سراسر لذت و بهت و دلهره ی آمیخته با کشف و اندیشه است.
تماشاگر به همراه بخشی از ناخودآگاه جمعی معاصرش، بعنوان چرخ دنده ی شکسته و زخمی ماشین بی رحم مدرن، به راحتی با خانواده ی ترک برداشته و مزخرف "وایولت" هبوط می کند ولی در انتها بند محکم تریسی با طراحی زیبا و عالمانه ی میکائیل شهرستانی در قالب شخصیت تاثیرگذار "جونا" به ... دیدن ادامه ›› مدد او می آید. جونا همان فطرت بدوی ذاتاً پاک، بی آلایش و بیدار بشریست که سلاخی و طرد شده، اما هنوز نمرده است. چون خدا نمی میرد و او از انسان به تمامی ناامید نیست. حتی اگر در صحنه ی درخشان آخرین شام، یکدیگر را به دندان بکشند!
بیش از این صحبت در مورد این تئاتر زیبا با هدایت و طراحی به اندازه و دقیق استاد شهرستانی و ارائه ی هارمونیک و درست بازیگران با کیفیت و آینده دار آن جایز نیست.
با احترام و تبریک به پهلوان کارکشته ی اسفندی و امیدوار تئاتر ایران. استاد میکائیل شهرستانی.
تاتر رو ندیدم اما با توجه ب فیلم مخوف صفت مناسبی برای اون خانواده نیست....
۰۲ اسفند ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمیدونم تا حالا شده با کسی باشید و همونجا که کنارش هستید، دلتون واسش تنگ بشه...
دیشب برای بار دوم به تماشای "آوازه خوان خیابان های منهتن" رفتم.
وقتی نور تماشاگر رو دادند و صدای تشویق بلند شد، حس عجیبی در من بیدار شد!
بی فاصله دلم واسه ژاک و فرزندان شکپیر تنگ شد...
این دیالوگ توی کار نیست! اما توی گوشم زمزمه میشه..
" خوشگل ترین حرف هارو از کسی می شنوی که به ته خط رسیده..!"
عجب! حالا می فهمم چرا.. ژاک و شخصیت های منتخب شکسپیر همه به ته خط رسیدن..!
اصلن واسه همینه که ژاک اینقدر قشنگ، تو ی شب سرد و لعنتی کنار اون پیت حلبی داغش یقه ی ما رو میگیره
و به ما میگه که از کجا داریم میخوریم...!!!
و البته.. جز شما... "استاد میکائیل شهرستانی"
کی آخه تا اینجا میتونه...؟!
آوازه خوان خیابان های منهتن
شبی گرم در آکادمی بازیگری استاد میکائیل شهرستانی..

برای نوشتن از عشق.. کلمات لنگ میزنند!
با شعله لرزان "امید" در تند باد سخت و سرد زمستان، از "اخوان" وام می گیرم..
زمستان است..
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم!
..
آقای ... دیدن ادامه ›› پرومته تئاتر.. در جهنم سرد ناکجا آباد مثالی منهتن؛ به تو پناه می آوریم.. تویی که شعله امید اندیشه ای.. شعله امید تئاتر..
چه خوشبختیم که بر صحنه مقدس "تئاتر"، خانه ات، میهمانمان کردی و چه عاشقانه.. همچون همیشه، به کمال و انعطاف و ظرافت، اینبار در هیبت "ژاک مرمه" درآمدی و سیزده تابلو برایمان لذت و اندیشه و خاطره ساختی.. در میزانسن زیبای پایان بندی برف شما را می پوشاند و من می دانم چرا..
اما شعله درخشان و گرم هنر شما جاوید است و سرما و یخ و برف را می تاراند..
پس بی اختیار تا خانه پیاده می روم و تابلوی چهاردهم نانوشته شما را در ذهنم تماشا می کنم.. باران و تگرگ بر شانه هایم می نشیند و ژاک با صدای گرم و خسته اش همچنان در گوشم نجوا می کند..
" ی جایی تو قلب آدم هست که هیچوقت پر نمیشه.. "
بخوانید و برقصید و بخندید آقای تئاتر..
دمتان گرم و سرتان خوش باد که شب گرمی برایمان ساختید..

علی کشوری (alikeshvari)
درباره نمایش ابله ها i
درود بر تماشاگران تئاتر ابله ها..
بعد دو روز تعطیلی اجباری در چهارراه ولیعصر، به امید خدا اجرای ما از امروز سه شنبه دوازدهم دی ماه ساعت 20:30، در تماشاخانه استاد مشایخی برقرار خواهد بود..
از کنار بیایید..
علی کشوری.
علی کشوری (alikeshvari)
درباره نمایش ابله ها i
درود بر مخاطبان تئاتر "ابله ها"
بنا به درخواست مسئولان تماشاخانه استاد مشایخی از گروه اجرا کننده تئاتر "ابله ها"، اجرای امشب ما دوشنبه یازدهم دی ماه نیز لغو خواهد بود.
امیدواریم شرایط اجرا در شب های آتی فراهم شود و بتوانیم در خدمت تماشاگران مشتاق و فرهیخته ی این تئاتر باشیم.
هرگونه خبری مبنی بر برگزاری اجرا یا لغو آن، در همین صفحه به اطلاع شما خواهد رسید.
دوستانی که برای دوشنبه یازدهم دی ماه بلیط تهیه کرده اند، برای تهیه ی بلیط جایگزین این تئاتر با شماره 09389900212 تماس حاصل نمایند.
سپاس از توجه، انتخاب و صبر شما..
علی کشوری.
مریم زارعی و Rezaei این را خواندند
ممنون میشم بفرمایید مدت زمان نمایش چقدر ئه.
۲۲ دی ۱۳۹۶
مدت زمان این تئاتر حدود 80 دقیقه است.
۲۳ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی کشوری (alikeshvari)
درباره نمایش ابله ها i
سلام..
مخاطبان عزیز و محترم تئاتر "ابله ها"؛ به دلیل ترافیک سنگین در چهارراه ولیعصر، و عدم امکان دسترسی به تماشاخانه استاد مشایخی، اجرای یکشنبه دهم دی ماه (امشب) ما لغو شد. دوستانی که برای یکشنبه دهم دی بلیط تهیه کرده بودند، جهت هماهنگی برای تهیه ی بلیط جایگزین این تئاتر، با شماره تلفن : 09389900212 تماس حاصل نمایند.
اجرای ما در شب های آتی ادامه خواهد داشت و هرگونه خبری در مورد اجراها، تنها در همین صفحه و از طرف عوامل این تئاتر به اطلاع شما خواهد رسید..
از انتخاب و صبر شما سپاسگزاریم..
علی کشوری.
مریم زارعی و رضا تهوری این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برتولت برشت...
کسی که فرمالیسم را با محتوا آشتی داد... به بیانی واضح تر.. آشنا زدایی را وام گرفت و معنا را به گونه ای بکر بدان افزود و تعبیر اشتباه از فرم را اصلاح کرد...
استاد شهرستانی با درک درست سیستم برشت، کارگردانی و طراحی این نمایشنامه ی زیبا(ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی) را از همان ابتدا به گونه ای توطئه نموده، که تماشاگر در عین لذت بردن از فضای پر خون و ریتمیک این اپرت شاداب، به جوهر اصلی محتوا دست می یابد و تا انتها این یکدستی حفظ می شود. اثری که به دور از گلایه های کلیشه ای با شلاق طنز به نقد نگاه ابزاری سرمایه داری و ماشینیزم به انسان می پردازد.
اما آنچه به گونه ای درخشان و خیره کننده در مسیر پر پیچ و خم طی شده توسط استاد شهرستانی به چشم می آید، سیستم درست و تحسین برانگیز ایشان در تربیت " بازیگر " است که خوشبختانه به شکلی روشمند به پرورش استعدادهای جدید و گمنام اما خوش آتیه در عرصه ی تئاتر ایران منجر می شود.. تئاتر ایران با وجود تلخ کامی می تواند به داشتن مکتب شهرستانی به خود ببالد و امیدوار باشد...
علی کشوری (alikeshvari)
درباره نمایش سقراط i
دعوت به تفکر و روشنگری و اذعان به ندانسته ها...
پیروز باشید...
مرتضا و برومند این را خواندند
hassan، fatemeh rezaie و نیلوفر رحیمی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نام خدا
سلام ...
صادقانه.. شنیده ها باعث شده بود رغبتی به تماشای این تئاتر در هوای سرد روزهای پر مشغله ی قبل سال نداشته باشم!
امّا.. برای من که بارها به دلایل متعدد، از جمله تشابه اسمی با فرزند شهید احمد کشوری اشتباه گرفته میشم، (به خاطر این کار دوستان زیادی با من تماس گرفته اند!) کنجکاوی زیادی برای تماشای اولین کار علی کشوری همکار همنام و.. بود.

علی کشوری.. برادر سلام ، امشب به دیدن کارت آمدم. اجازه میخوام چند نکته رو فروتنانه و صادقانه به عنوان مخاطبت ... دیدن ادامه ›› ذکر کنم.

1. اوّل اینکه که به عنوان اولین کارت خدا قوت.. من که در مجموع خوشحالم این تئاتر رو به تماشا نشستم. آبرومند بود.
2. انتخاب پویا امینی به نظرم اشتباه بود. ایشان با بیان و بدنی به دور از تربیت تئاتری ( حرکات ناخودآگاه گردن و دست ها و پاها به شکلی شل و وارفته و حس و میمیک خام) وصله ی نچسبی بود در کنار دیگر بازیگران خوب شما. جالبه امشب ایشون درگوشی وقتی نور نداشت با بهرام ابراهیمی صحبت کرد و خندید!!
3. طراحی لباس بد. (پویا امینی با شلوار شش جیبش و الهام جعفرنژاد ...!).
4. نورهایی که گاهی بصورت خارج از فرم پاشیده میشدند.
5. مورد اصلی... متن متوسط و کاملأ معمولی. میدونیم که در درام به دنبال حقیقتیم نه واقعیت. و ای کاش بجای رویدادهای جزئی بی اهمیت ولو واقعی که منجر به کشمکش های سطحی ساکن میشد که به طبع به بحران های جدی نمی انجامید بواسطه ی خیال به حقیقت و مفاهیم عمیق تر پرداخته میشد.
6. سبک کارت رو که گروتوفسکی وار صحنه رو از تجملاتش خالی کردی دوست داشتم. امّا این سبک نیازمند بازیگران به شدت کارکشته ی تئاتری است. با احترام این اتفاق خیلی نمی افته. امّا به هر حال تلفیق این سبک با ویدئو آرت، کار هوشمندانه ای بود و همچنین موسیقی که خوب بود.

به هر حال خدا قوت.. نکاتی که گفتم فقط بعنوان یک برادر و دوست بود والا کارت در قیاس با بسیاری از به اصطلاح تئاترهای امروزی که نه رویداد نمایشی دارند نه کارگردانی! به طور قطع تماشایی تر است. امیدوارم شاهد درخشش هر چه بیشترت باشم...
عمو فرهاد قصه ها، شبنم و آوا فیاض این را خواندند
نفیسه نوری و فرشید عندلیبی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نام یکتا آفریدگار
گروه محترم و درخشان "سلام... خداحافظ" سلام و درود...
تلاش بی ادعا و ستودنی شما را به تماشا نشستم. لذت بود و رنج.. توأمان. که برای تئاتر حقیقی باید باشد.
بازی های رئالیستی، آکادمیک و در مواردی بیش از حد انتظار شما در مقام کار اوّل و متن دغدغه مند و گیرای هما علیزاده با دیالوگ نویسی به سامان، که آینده ای درخشان خواهد داشت، زیر نظر و کارگردانی بی آلایش و درست استاد شهرستانی عزیز در مقام استاد – کارگردان، شب خوب و البته تأمل برانگیزی برای بنده ساخت.. عیّار لحظه ها باشید و قدر این فرصت ناب را بدانید. یقین بدانید در قامت جمعیّت، گرمای امید و موفقیت شما را در آغوش خواهد گرفت.. شما فردای تئاتر این سرزمین هستید..
و سرانجام در پوست شیر ...

پس از یک و سال و نیم نشیب و فراز..
آمد و رفت حدود هفتاد باره ی قوچان مشهد تهران.
خوابگاه دانشگاه صدا و سیما، خانه ی دوستان، مسافرخانه جمشید و..
حالا دومین افتخارم برای حضور پشت سر استاد عزیزم میکائیل شهرستانی...

از همه ی دوستای عزیزم دعوت میکنم بیان و نتیجه زحمت طولانی مدت استاد شهرستانی و گروه شاگردان ایشون رو ببینند.

متنی از شان اوکیسی. از ... دیدن ادامه ›› کسی که وقتی به نصیحت یکی از پایه گذاران تئاتر ابی ایرلند عمل کرد و از زندگی که میشناخت نوشت، وقتی حرفی از جنس دغدغه ها و آرمان ها، زشتی ها و ارزش های نوع بشر برای بهزیستی، نه هر زیستی زد، برای تمام انسان هایی که در صدد احیای آزادگی بودند، جدی گرفته شد و بعد اون بود که متن هاش در خیلی از کشورها بدست کارگردانانی که اعتقادی جدی به چرایی تئاتر داشتند، اجرا شد.

و حالا میکائیل شهرستانی، بعنوان یک هنرمند به معنای خاص کلمه، داره به بخشی از اعتقاداتش روی صحنه ی تئاتر ایران عینیت می بخشه.. برای شما.. هموطنان عزیزم...
به امید دیدار شما
علی کشوری.
بدبختانه این نمایش تمام ویژگی هایی که باعث میشه اصلا به رفتن و تماشای اون فکر نکنم رو در خودش داره
1- ساعت اجرا 9 شب
2- محل اجرا نیاوران
حس میکنم یه تجربه عالی از دست میدم :(
۱۶ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی کشوری (alikeshvari)
درباره نمایش P2 i
سلام، من به دعوت دوست و همبازی عزیزم احسان کرمی برای دیدن این نمایش رفتم..
و این نمایش رو پیشنهاد میکنم و قابل احترام میدونم به دلایل زیر:

1. این نمایش با مخاطب خود در فضای ذهنی اون به شکل جدی وارد دیالوگ میشه. چیزی که متأسفانه تو تئاتر این روزها کمتر شاهدیم.

2. دروغ نمیگه! و این ویژگی محترمش میکنه و برگ برنده اش محسوب میشه.

3. قرائتی نو از قصه ی ضحاک داره که به نظرم میتونست، در شکل رویداد ها (همانند دیالوگ ها که هست)، و همچنین دیگر شخصیت ها هم این زاویه دید ... دیدن ادامه ›› رو داشته باشه. کما اینکه در مورد دکتر داره.

4. جای خوبی تموم میشه. درست.

5. اجرای درست بازیگران. به خصوص بازیگر نقش ضحاک (میتونست به اشتباه به شعار و اجرای کلیشه ای رو بیاره اما برداشت صحیحش از این متن خوب خیلی کمکش کرده و شخصیتی چند لایه ساخته ضحاکی که گاهی برای تنهاییش به فکر فرو میریم و غصه میخوریم)، دکتر(احسان که چیزی کم یا اضافه نداره و به اندازه، متواضعانه، با هوش و چشمگیر اجرا میکنه) و آزاده صمدی (بیان درست، استایل و نگاه های نافذ داره). دیالوگ گویی بازیگران دیگه یه جاهایی نامفهوم و کمی رو بود ولی به طور کلی خوب بودن.

6. کارگردانی، صحنه و لباس خوب. که البته میتونست با نورپردازی قوی تر و ارتباط بهتر با مارها و به کارگیری عناصر مدرن تر (بعنوان مثال دوربین مدار بسته و مانیتورینگ) تشدید بشه.

خلاصه اینکه در این دوران غنیمتی ست و با توجه به روزهای پایانی اجراش، به همه پیشنهاد میکنم فرصت رو از دست ندهند...
سلام به همه ی دوستان...
امیدوارم تک تک شما رو تو سالن چهارسو ببینم و به همراه استاد عزیزم میکائیل شهرستانی و دوستان گلم تو این نمایش، که همگی بازیگران با استعدادی هستن، لحظات خوبی براتون بسازیم... به یاد رادی بزرگ...
علی کشوری.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر