"سقوط آزاد دراماتیک"
مقصود ادبیات، هنر و بویژه تئاتر و سینما، از انعکاس زشتی و خشونت هر که چه باشد، اما همواره میلی عجیب به تماشای آن در نزد مخاطب وجود داشته است. میلی مبهم به تجربه ی سقوط.
اما به راستی تفاوت میان سقوط در زندگی واقعی و تجربه ی سقوط آزاد دراماتیک چیست؟
اینجاست که "آگوست در اوسیج کانتی" به قلم "تریسی لتس" و به روایت "میکائیل شهرستانی" پاسخ می دهد.
در این تئاتر؛ تماشاگر به همراه بندی محکم و قابل اطمینان به دره ی عمیق و مخوف خانواده ای آشنا در اوسیج سقوط می کند اما هیچگاه نه این سقوط منجر به مرگ می شود و نه منجر به یأس و شکنجه ! (مانند آنچه که این روزها گاهی در آثار سخیف ژورنالیستی بر روی صحنه شاهدیم). سقوط آزاد دراماتیک، تجربه ای سراسر لذت و بهت و دلهره ی آمیخته با کشف و اندیشه است.
تماشاگر به همراه بخشی از ناخودآگاه جمعی معاصرش، بعنوان چرخ دنده ی شکسته و زخمی ماشین بی رحم مدرن، به راحتی با خانواده ی ترک برداشته و مزخرف "وایولت" هبوط می کند ولی در انتها بند محکم تریسی با طراحی زیبا و عالمانه ی میکائیل شهرستانی در قالب شخصیت تاثیرگذار "جونا" به
... دیدن ادامه ››
مدد او می آید. جونا همان فطرت بدوی ذاتاً پاک، بی آلایش و بیدار بشریست که سلاخی و طرد شده، اما هنوز نمرده است. چون خدا نمی میرد و او از انسان به تمامی ناامید نیست. حتی اگر در صحنه ی درخشان آخرین شام، یکدیگر را به دندان بکشند!
بیش از این صحبت در مورد این تئاتر زیبا با هدایت و طراحی به اندازه و دقیق استاد شهرستانی و ارائه ی هارمونیک و درست بازیگران با کیفیت و آینده دار آن جایز نیست.
با احترام و تبریک به پهلوان کارکشته ی اسفندی و امیدوار تئاتر ایران. استاد میکائیل شهرستانی.