برتولت برشت...
کسی که فرمالیسم را با محتوا آشتی داد... به بیانی واضح تر.. آشنا زدایی را وام گرفت و معنا را به گونه ای بکر بدان افزود و تعبیر اشتباه از فرم را اصلاح کرد...
استاد شهرستانی با درک درست سیستم برشت، کارگردانی و طراحی این نمایشنامه ی زیبا(ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی) را از همان ابتدا به گونه ای توطئه نموده، که تماشاگر در عین لذت بردن از فضای پر خون و ریتمیک این اپرت شاداب، به جوهر اصلی محتوا دست می یابد و تا انتها این یکدستی حفظ می شود. اثری که به دور از گلایه های کلیشه ای با شلاق طنز به نقد نگاه ابزاری سرمایه داری و ماشینیزم به انسان می پردازد.
اما آنچه به گونه ای درخشان و خیره کننده در مسیر پر پیچ و خم طی شده توسط استاد شهرستانی به چشم می آید، سیستم درست و تحسین برانگیز ایشان در تربیت " بازیگر " است که خوشبختانه به شکلی روشمند به پرورش استعدادهای جدید و گمنام اما خوش آتیه در عرصه ی تئاتر ایران منجر می شود.. تئاتر ایران با وجود تلخ کامی می تواند به داشتن مکتب شهرستانی به خود ببالد و امیدوار باشد...