" استبداد میمیرد و روسیه خوشبخت و زیبا میشود."
کاش این تئاتر توی عمارت ارغنون نبود...
کار جالب با نمایشنامه ای بینظیر...
آلبر کامو عاشق عدالت و دادپروری است. او به همان اندازه که مسالمت را راه رسیدن به عدل میداند، خشونت را راه حلی مردود و مطرود. این تفکر در نمایشنامهیLes Justes) ، the just( که به فارسی عادلها، دادگران یا صالحان، ترجمه گشته است، مشهود است. کامو ۳۶ ساله بود که این نمایشنامه را نوشت، نام نمایشنامه همانگونه که کامو خود مدعیست، از روایتی عبری گرفته شده است که:
صالحان طبق این روایت 36 نفر در هر نسلاند که بار رنج جهان بر دوش آنهاست تا جهان را از پلیدی برهانند و خود نیز در این میان فدا گردند...
کامو در پر قدرت ترین نمایشنامه اش عادل ها (۱۹۴۹) قتل گراندوک سرگی (عمو یا پسر عموی تزار) را به دست ایوان کالیایف که تروریستی آرمانگرا
... دیدن ادامه ››
ست،باز گو می کند.
عادل ها" نمایش پیچیده و چند لایه ای است از ترکیب عشق،خشونت،انقلاب،عدالت،وسیله،هدف و ... .
محوریت این نمایشنامه، مسئلهی " خشونت" است. آیا با خشونت می توان برای انسان ها آزادی به ارمغان آورد؟آیا اگر هدف،مقدس و قابل دفاع باشد ،با هر وسیله ای می توان به آن هدف نایل شد؟ طرح خشونت و چگونگی مقابله با آن از مفاهیم کلیدی و مهم نهفته در این نمایش نامه است.
این نمایشنامه بینظیره ، حالا از اجرای اون بگم:
امروز اجرای صالحان را دیدم ،مثل تجربه های دفعات قبلم در سالن های عمارت ارغنون بینظمی افتضاحی در ورود تماشاگران دیر رسیده حین اجرا، دری که هی باز و بسته میشه عده ای که حتی ۲۰ دقیقه دیر کرده اند برای یک نمایش ۷۰ دقیقه ای و راه داده میشوند و با صدای وز وز و قد افراشته کورمال کورمال و بی خیال با نور صفحه موبایلشان دنبال ردیف و صندلیند ... خلاصه من دیگه هیچ اجرایی در این عمارت ارغنون رو نخواهم آمد. چون هیچ تمرکزی نمیشه روی اجرا داشت. انگار خود تماشاخانه ارغنون نمیخواد تئاتر هاشو جدی بگیره! و در کنار این مدیریت عجیب، تعداد زیادی از تماشاگران هم مدام با گوشی موبایل های پر نورشان مشغول بودند، انگار عده ای موظفند (شاید بلیت مفتی دارند) بیایند و آخر کار صرفا حضورشان دیده شود در سالن ، همین ... شرایط سالن بد بود و واقعا سوال من از بازیگران اینه که اونها راحتند و تمرکز دارند؟!
از این قضیه بگذریم در خود اجرا انفصال هایی بود که باعث میشد ریتم کار یا روایت قصه ناخوشایند بشه گاهی، نکته ای که قبل از هر چیز متوجه اش شدم این بود که کاراکتر هایی که الکل میخوردند اصلا مستی و حالت نوشیدن را درست نداشتند انگار قهوه میخورن.
من از اون بند هایی که در اقامتگاه به کمرشان بود و ارتباط اون با افراد و افراد با هم بسیار خوشم اومد.
در سیستم پخش صدا و موزیک گاهی مخصوصا حین پخش پالیوشکا اشکال پیش اومد که خیلی حیف بود برای اون موزیک زیبا.
نحوه استفاده از نور روی صورت بازیگرها خیلی جالب بود.
و در نهایت خسته نباشید ممنون من در حدی که تونستم حواسم و تو اون بازار مکاره جمع کنم لذت بردم.