«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فکر نمیکنم از 98 به بعد تئاتری دیده باشم
بعد از سالها شرایطی پیش اومد که کاشان باشم و این نمایش رو ببینم
میتونم بگم بچهها خیلی زحمت کشیدن بودن، همه شون، خیلی
بازی مادر و زینب عالی بود
نمایش خلاقانهای بود، موسیقی رو هم دوست داشتم
اتفاق مبارکی بود اون هم در دانشگاه
امیدوارم ادامه داشته باشه
نکات مثبت: بازی عالی کاراکتر زن
تسلط بازیگران به بازی و تپق نزدن
طراحی صحنه خوب
طراحی حرکات عالی
نورپردازی خوب
نکات غیر مثبت: طراحی لباس ضعیف
شروع قوی و ادامه کسالت بار
طولانی بودن نمایش
پ ن :
هنوز هم تیوال بشدت نیازمند نظرات مخاطبان قدیمی و حرفه ای اش است. میدانم نظر دادن آزاد است ولی ایکاش نظرات آنها یکجوری بولدتر میشد تا باز من بخیال نظرات مخاطبینی که نمی شناسم، نمایشی را انتخاب نکنم.
سعید پور صمیمی عزیز که ما را ۷۰ دقیقه وصل صندلی هایمان کردی، سپاس!
این نمایش فخرفروشی یک بازیگر تمام عیار به همه بازیگرنماهای یدک کش شهرت از طرف مخاطب عجول و سطحی نگر است. وای که مست از این قدرت بازیگری از سالن خارج شدم.
نمیدانم اشکال کار کجا بود ولی نمایش آنطور که انتظار داشتم نچسبید. نورپردازی و طراحی صحنه خوب بود. ترجمه روان بود و بازی ها هم عالی. حتی پیام خود نمایش هم برایم ملموس بود. اما یک چیزی آن وسط گم بود که هنوز با گذشت سه ساعت از اتمام اجرا برایم گنگ است.
پ ن: شنیدن اولین آوای سعید پورصمیمی مرا پرت کرد به دوران سریال در پناه تو و صد البته بازی درخشان و بی نظیرش
پ ن: بیشترین علاقه ام به سالن استاد ناظرزاده کرمانی صندلی های خوب و تهویه مطبوعش بود که متاسفانه از گرمای سالن همه ناراضی بودند. آخر چرا؟!؟!
سپاسگزاریم از اظهار نظرتون و شرمنده ایم به خاطر گرمای سالن.
متاسفانه فقط چند ساعت قبل از شروع نمایش ها ،کل سیستم خنک کننده تماشاخانه ایرانشهر خراب شد. واین گرما فقط مختص به سالن تماشاچیان عزیز نبود ،مسئولین تمام سعی خود را برای تعمیر سیستم کردند ولی به اجرای امروز نرسید.امیدواریم که تا فردا این مشکل حل شود.تماشاخانه ایرانشهر و گروه نمایش آواز قو از این شرایط کمال عذرخواهی را دارند.برما ببخشایید
اختیار دارید چرا شرمنده. خدا رو شکر که نقص سیستم بود. فکر کردم چون به پاییز نزدیک میشویم مسئولین ایرانشهر تصمیم بر خاموشی سیستم خنک کننده گرفته اند!!! بازی ها آنقدر قوی و لذت بخش بودند که بیارزد به یک ساعت گرما را تحمل کردن. سپاس.
فیلم عالی بود. حتی اگر با یکی از اپیزودهای آن همذات پنداری هم نمیکردی، تک تکش برایت ملموس بود. و دردآور. واقعی بود، گزنده و سیلی سرد روزگار که همراه با ادامه فیلم محکمتر به صورتت نواخته میشد.
فیلم خوبی بود. به رغم اینکه حق سقط جنین را با زن میدانم، بیشترین کاراکتری که حرصم را درآورد، الهام کردا بود. بس که قشنگ بازی کرد. در کل طول فیلم، مغزم در حال تجزیه و تحلیل شرایط بود و اینکه نمیدانستم حق با کیست. شرایط بغرنجی بود و در آخر یک انسان به این دنیای آشفته اضافه شد!
کار قوی بود. طراحی حرکتها فوق العاده بود. بازیها و ترجمه بسیار خوب. ارتباط بازیگرها با یکدیگر و هماهنگی بازیگر نقش مرگ با سایر بازیگرها بسیار حساب شده و بی نقص بود. نگران بودم که شوخیهای کار بیش از حد باشد یا خیلی ایرانیزه شده باشد که اصلن این اتفاق نیافتاد و طنز بسیار جذابی داشت که بارها من را به خنده وا داشت. پایان کار و آن تکه از بمرانی بسیار دلچسب بود. خسته نباشید به همه عوامل.
پ ن: از مسوول روابط عمومی که لطف کردند و برای بلیط هماهنگ کردند بسیار متشکرم.
پ ن: سالن بسیار گرم بود و اگر کار طولانی تر بود گریم بازیگرها آب شده و ما هم ایضا!
واقعا کار فوق العاده ای بود. بازیها عالی، دکور جذاب، موضوع ملموس، کارگردانی بسیار ظریف و هوشمندانه. با احساس رضایت کامل سالن را ترک کردم. باز هم تاکید میکنم بازیها بی نظیر بود.
نمیدانم من خیلی سخت گیر شده ام یا توقعم از آقای پیروزفر بواسطه سنگها در جیب هایش و ماتریوشکا بالا رفته. زمان نمایش یک مقدار طولانی بود، بازیها در بخشهایی بسیار خوب و در بخشهایی چنگی به دل نمیزند. آقای بهبودی در کارهای قبلی بازی بمراتب قوی تری را ارائه داده بودند. باز هم طراحی لباس آقایان از خانمها بهتر بود. جذابیت متن از نمایش قابل درک بود ولی با توجه به تعریفهایی که از مخاطبان شنیده بودم انتظارم خیلی بیشتر بود.نکات مثبت بازی نقش معلم و شهردار بود. نور صحنه و اکت بازیگران هنگام عبور قطار هم خوب بود.
میتوانست صحنه هایی حرکات موزن داشته باشد مثلا در جنگل ، خاطرات کلر و آلفرد با موسیقی و حرکات موزن همراه باشد ( مثلا جوانی کلر و الفرد )که به جذابیت تئاتر می افزاید یا اجرای موسیقی توسط گروه کر میتوانست با حرکات موزون دختران همراه باشد بقول شما متن قوی تر از نمایش بود و دیالوگ خیلی زیاد بود و در جاهایی جنبه شعاری داشت
بازی بازیگران غلامرضا و توران خیلی خوب بود و پایان کار عالی بود. دقیقا در ثانیه های آخر حس ترس القا میشد. دکور کار هم خوب بود. منتها یکجور عدم پیوستگی در داستان حس میکردم. داستان بنوعی میخواست اشاره به نقش آسیب های اجتماعی در تولید بزه داشته باشد. شیوه اجرا برایم تازگی نداشت و در نمایشهای ساناز بیان آن را بنحوی بهتر دیده بودم.
بازی ها در بعضی سکانس ها خوب و برخی بد بود. برخی مکالمه ها جذاب بود و بنظرم فشاری که همسر یک فرد مبتلا به سرطان تحمل میکند نشان داده شده بود. ولی نمیدانم چرا فیلم یک مقدار شلوغ بود و شاید با شخصیت های کمتر هم میشد منظور را رساند.
فیلم خوبی بود. انتخاب سحر دولتشاهی هم خیلی بجا بود. خیلی واقعی بود و قابل درک.بنظرم رضا سردرگم بود و علی رغم ظاهر و ادبیات همیشه خونسردش مثل یه آدم طوفان زده بی تکلیف بود. تماشای فیلم را حتما توصیه میکنم.
انتخاب این اثر برای نمایش، بسیار هوشمندانه بود. بازیگرها مسلط بودند. طراحی صحنه خوب و کافی بود. منتها متن بیش از حد ایرانیزه شده بود، همان تم وودی النی و شوخی با مرگ برای ایجاد فضای طنزآمیز میتوانست کافی باشد.
پ ن : در زندگی ام نمایشی ندیده بودم که تماشاگرانش بغایت بی ملاحظه باشند. خنده های با صدای بیش از حد بلند و به کرات، غیرقابل تحمل بود. جمعه نهم آذرماه.
متن عالی بود. بازیها روی هم رفته خوب. پیام لاریان چقدر واقعی میتواند مصایب جامعه را بیان کند. نداشتن رورانس اتفاقا به کلیت اثر می آمد. هیچ دلم نمیخواست از فضای نمایش با صدای تشویق، خارج شوم. هرچند کاری ارزشمند و درخور تشویقهای بسیار است.
پ ن: دلم پوستر کار را میخواست. متاسفانه تاخیر در شروع خیلی طولانی بود.
بنظرم شنیدن صداهای افراد مختلف مطلع از اتفاق فیلم، آنقدر ارزش داشت که به تماشای آن بنشینیم. صرفنظر از کارگردانی خلاقانه اثر و تلاش برای خاکستری برخورد کردن با قضیه قتل آقای رزم آرا.
بازی ها، طراحی صحنه و لباس را دوست داشتم. جنس کارهای پیام دهکردی بسیار عمیق و تاثیرگذار است. خود داستان هم بسیار چالش برانگیز و قابل تامل است.
پ ن: سالن خیلی سرد بود
همه میدانیم که صندلیهای سالن چهارسو بسیار ناراحت هستند ای کاش با کمی مراعات بگذاریم تا تماشاچی ردیف جلو هم امکان تکیه زدن داشته باشد و شانه هایش را مهمان کفش و زانویمان نکنیم!
ترجمه اثر بی نقص بود و عالی. دیالوگهای ناب و تاثیرگذار.با توجه به نقشها رضا بهبودی بیشترین مسوولیت رو داشت و چه خوش درخشید. موسیقی بسیار بموقع و زیبا یود. ساده بودن طراحی صحنه بجا بود ولی بنظرم میتوانست چشم نوازتر باشد. اگر بخواهم با کارهای قبلی پارسا پیروزفر مقایسه کنم در ماتریوشکا از خلاقیت خیلی بیشتری استفاده شده بود. لباس بازیگران مرد در مقایسه با بازیگر خانم انتخاب بهتری داشت. در کل یک پارسا پیروزفر است و یک دنیای عمیق و پررمز و راز نمایش.
بازی ها عالی و هماهنگی بازیگران فوق العاده بود. چقدر از دیدن آقا پسر کوچولوی با استعداد شگفت زده شدم. انقدر نقشها روان اجرا میشد که باورم میشد اونها یک خانواده اند. طراحی لباس میتوانست خیلی بهتر باشد و پوستر کار بسیار زیبا بود.
پ ن:سالن متاسفانه خیلی گرم بود
چقدرررر بازیها فوق العاده بود.مدام شک میکردم نکند منظورشان از مستند این است که حتی بازیگرانش واقعا کارتن خوابند؟!؟!چقدر دلم گرفت و در عین حال خوشحال شدم.کسانی هستند که دغدغه دارند،پژوهش میکنند،می گویند،آگاه سازی میکنند و ... گروه هایی مثل این با افتخار باید خود را هنرمند بنامند.ممنون و قدردانم از همه عوامل این نمایش.میدانم که گفتنی زیاد است و دریک اثر نمی گنجد ولی در صورت امکان اگر آنتراکتی باشد، یک مقدار بهتر است.شاید هم من بیش از حد متاثر شده بودم؛ و در پایان آقای میری یک نابغه است.