«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
با کلی ذوق به دیدن نمایش رفتم، در نهایت چیزی که نصیبم شد تماشای نمایشی ابتدایی و کاملا از هم گسیخته، بازی هایی همراه با اغراق، طراحی های رقصی که نه تنها گاها بی ارتباط با موضوع بود بلکه حتی چشم نواز هم نبود و شنیدن کلی جیغ و داد بود. جوری دو بازیگر خانم جیغ میکشیدند که انگار مسابقه ای پنهانی داشتند. هر کدوم از بازیگر ها برای خودشون مستقل اجرا میکردند.
یک وصله پینه تمام قد
همچنان تعجب میکنم کارگردان نمایش چطور به این نتیجه رسیده اند که این نمایش آماده اجرای عمومه و نزدیک به 3 ساعت تمام محکوم به تماشا بودی.
شبی که من به تماشا رفتم گربه ای غافلگیر کننده به روی صحنه اجرا پرید و خروجش از سالن حدود 15 ثانیه زمان برد و زیبا ترین و واقعی ترین لحظه تنها همون بود و بس.
ممنون از گربه و حضورش
آقاى پور صمیمى عالى بودند...که البته این واقعا چیز عجیبى نیست و از ایشون چیزى جز عالى بودن هم نمیشه انتظار داشت.
اما به نظر من متن میتونست بهتر پرداخته شه و دراماتورژى بهترى داشته باشه.
این نمایش به قدرى بد بود که حتى نمیدونم باید چى در موردش بنویسم!
از داد و فریادهاى زیاد و بیجا بگم؟
یا از بازى هاى تصنعى؟
یا از تمناى بازیگران که " من دارم فلان کار رو میکنم پس توروخدا منو نگاه کنید" ؟
نمیدونم واقعا
ما یک گروه ٨ نفره بودیم و به تماشاى این اجرا نشستیم و همگى با بهت بیرون اومدیم!
مامان من خیلی تنها بودم خیلی از شبا زیر پتو گریه میکردم انقدر اینکارو تکرار کردم تاشدم دونفر
خیانت....خیانت شیرین ترین طعم زندگى من بود!!!!
در ضمن برام خیلى جالبه که خیلى از کسانیکه به شدت از کار تعریف کردن و به نظرشون همه چیییز محشر بوده توى همین چند روز تازه اکانت تیوالشون فعال شده!!!!!!
طراحى صحنه عالى
گریم خوب
طراحى لباس متوسط
موسیقى واقعا یه جاهاییش فالش(حداقل در شبى که من دیدم)
بازى ها هم متوسط
و یه جاهایى شوخى هایى که کاملا بیرون زده و غیر جذاب بود!
در کل یه کار کاملا متوسط بود به نظر من
با اینکه اصولا ازین سبک کارها خوشم نمیاد و با دید منفى به دیدنش رفتم باید اقرار کنم لذت بردم و یه جاهایى واقعا خندیدم
کاملا مشخص بود گروه به شدت تمرین داشته که به این هماهنگى رسیده بودن.
به نظر من هم خوبه آدم یک ساعت و نیم از این همه دغدغه خودشو رها کنه و بخنده
اصلا دوست نداشتم...کلا اکثر نمایشنامه هاى ایرانى هیچ وقت نمیتونن تورو به چالش بکشن و دایم میتونى حداقل تا یک ربع آینده ماجرارو به راحتى حدس بزنى...هیچ نقطه عطفى ندارن
و این یکى هم که سرامد همشون بود...بازى ها هم که کلا غیر قابل باور بود و یک قسمتهایى دایما در حال تلاش براى خنده گرفتن از مخاطب بود
من خیلى با نمایش ارتباط برقرار کردم...شاید یه زندگى خوب اما خیلى اروم ایده آل همه نباشه...پس تا دیر نشده تغییر ایجاد کنیم
در پایان باید بگم آقاى کوروش سلیمانى یه دونه از اجراهاى من رو لطف کردن و تشریف آوردن دیدند...اونجا هم بسیار خوش برخورد بودند...پس دور از ذهن نبود که شخصا به تماشاچیان خوش آمد بگن و بدرقشون کنن
نمایش جالبى بود...شمارو درگیر داستان میکرد...اما نمیدونم چرا یهو اخرش یه جورى شد که انگار فقط میخواستن یه پایانى داشته باشه!
راستش باید بگم خشونت جارى در این نمایش رو اصلا نپسندیدم....ضربه هاى مکرر اقاى کوشکى به صورت بازیگران برام غیر قابل تحمل شده بود و اصلا نمایش مطابق تعریفات بیش از حدى که میخوندم نبود!
یکى از آرزوهاى همیشگى من به عنوان بازیگر تاتر،بازى کردن نقش افرا بوده،و این گروه به قدرى زیبا نقش آفرینى کرده بودند و کار به قدرى دقیق کارگردانى شده بود که این حس من واقعا آروم گرفت.
ازین گروه ممنونم که شرافتمندانه تلاش کرده بودند و مارو غرق لذت کردند.
به نظر من کارهاى بیضایى رو باید اهلش ببینن و کساییکه از اینجور فضاهاى دورن نمیتونن با کار ارتباط برقرار کنن و با گوشى چک کردن و پچ پچ تمرکز بقیه رو بهم میزنن.