«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من شب سوم ب تماشای اجرا نشستم و حتما چندبار دیگه هم با دوستان و خانواده برای تماشا میرم . نمیدونم افرادی که نظرات منفی نوشتن ب چه علت هست .اما تا اجرا رو نبینید متوجه اون همه شکوه و عظمت نمیشید . واقعا شاهکاریست این اجرا
اون هایی که تعریف و تمجید کردن دوستان و نزدیکان و فک و فامیل بودن این نمایش بالغ بر صد تا بازیگر داشت هر کدوم هفت هشت تا دوست و فامیل بیارن سالن تا حدی پر میشه دیگه 🤣 نظر حقیقی رو از امثال من ...
کسی از شما پرسید چی شد این بلیط خریدید
و از کدوم جاده به تئاتر شهر اومدید
اون هایی که تعریف و تمجید کردن دوستان و نزدیکان و فک و فامیل بودن این نمایش بالغ بر صد تا بازیگر داشت هر کدوم هفت هشت تا دوست و فامیل بیارن سالن تا حدی پر میشه دیگه 🤣 نظر حقیقی رو از امثال من ...
خانم کریمی عزیز
من هم متل شما نه فک و فامیل این بندگان خدا هستم نه دوست و اشنا و نه ....
ولی فوق العاده از اجرا و کار لذت بردم به معنای واقعی حظ کردم
شاید شما از بازی و اجرا و.... اگاهی ندارید و مشکلات و سختیها رو نمی دونید ولی منی که دارم از این کار بسیار زیبا دفاع و تعریف میکنم بازیگر و کارگردان دهه ۷۰ و ۸۰ هستم کسی که افتخار شاگردی و همراهی استاد انتظامی و استاد نصیریان و خیلی از بزرگان دیگر را ... دیدن ادامه ›› داشته ام
برای همین هم نوشتم دیدن این کار مرا به همان زمانها برد خصوصا بازی گروشه عزیز و راوی داستان
باز هم از جناب دژاکام عزیز و بقیه هنرمندان کمال تشکر را دارم
خسته نباشید و پر قدرت ادامه دهید 🙏🙏🙏🙏
با توجه به فضایی که در اختیار تیم اجرا بود، دکور خوبی بود و لنج دو طبقه از وسط سر هم و جدا میشد. بودن صدای مرحوم پسیانی جالب بود و از هوش مصنوعی به شیوه خوبی استفاده شده بود. طنابی که به پای ماجو و مادرش گره خورده بود پیام داشت. در رابطه با مرجان و ماجو هم پیام داشت. حضور بنگو روح تازه ای به اجرا دمید و اکت ها و دیالوگ های جالبش خنده بر لب تماشاچیان آورد. آقای سیاحی تنوع نقش زیادی در تئاترهای یک سال و نیم اخیر داشتن. از کلنل که تابستان پارسال در تالار وحدت اجرا شد و نقش کلنل محمدتقی خان پسیان رو داشتند تا نکبت و ریش ابی و این تئاتر که بار طنز نمایش بر دوششون بود.
کاشکی اجازه میدادن که از تشویق تماشاچیان در انتهای نمایش فیلم گرفته بشه. فکر کنم به خاطر لو نرفتن دکور جالب نمایش، اجازه ندادن.
بر خلاف نظرات چند نفر از تماشاچیان نمایش، خیلی راحت و بی دردسر بلیط رو تهیه کردم و با تغییر بازیگر مشکلی نداشتم. از قضا اجرای خانم ستاره پسیانی رو دیدم که بیشتر میپسندمش.
همه چی از داستان و بازی ها و حس کارکترها عالی بود و کنجکاو بودم بدونم آخرش چه طور تموم میشه و پایانی خلاف انتظارم داشت و پسندیدم ولی کاشکی دکور صحنه یه مقدار تجملات داشت که حس حضور در کاخ یک دن اسپانیایی در فرانسه رو به بیننده منتقل کنه. اگه کسی وسط نمایش وارد سالن میشد فکر می کرد داستان در یه خونه داره اتفاق میفته. ممنون از همگی.
صحبت ستاره خانم پسیانی از اینکه کسی امشب در سالن حضور داره که سالها باهاشون هم بازی بوده و عین عمو می مونه براش مخصوصا از وقتی پدرش رفته و صدای بغض آلودش در حین ادای این جملات اشکم در آورد. منظورشون آقای کیانیان بود که در سالن حضور داشتن.
نمایشنامه هایی رو دوست دارم که نویسنده ی وطنی می نویسه نه اینکه یه نمایشنامه ی خارجی اجرا بشه.
سوژه ی جالبی داشت. تو فکر رفتم که اگه مثلا فردوسی زنده میشد، جایی از شاهنامه بود که بخواد اصلاح کنه یا درویش خان که تارنواز قابلی بود و صاحب سبک و اولین نفری بود که در اثر تصادف در تهران کشته شد، باز هم اونقدر عصبانی از استودیوی ضبط موسیقی سوار درشکه میشد که تا یه ماشین پیچید جلوی درشکه، تعادلش بهم بخوره و از درشکه به بیرون پرت بشه و سرش به جدول بخوره و در جا بمیره؟.دلیل عصبانیتش این بود که صدای پیانوهای هم نواز با تارش، بالا بود و فکر می کرد صدای تارش شنیده نمیشه و هر چی بهش می گفتن تو فرایند ضبط اصلاح میشه قبول نمیکرد. اگر شاه سلطان حسین، آخرین شاه صفوی اگر زنده میشد اینقدر راحت اصفهان و ایران رو دو دستی تقدیم محمود افغان می کرد؟.
مثل نمایش محیط زیست از آقای کاهانی عالی بود. در محیط زیست به پیگیری یکی از فرزندان در مورد دلیل اصلی مرگ پدر خانواده پرداخته شده بود و در این نمایش به دلیل اصلی مرگ مادر خانواده از دید فرزندان پرداخته شده بود.
خیلی خوبه که آقای مولانیا در زمان اجرای نمایشهای خودشون در سالن حضور دارند. در نمایش خبری از او نیست هم حضور داشتند.
مثل نمایش قبلی عالی و تاثیرگذار بود. بازیگرها هم همه عالی بودند از بهنام یخچالی تا کسی که نقش یک مرد افغان رو بازی می کرد.
از نمایشهای خوب خرداد و ماه های آتی خواهد بود.
آرزوی موفقیت برای کلیه اعضای این تیم دارم.
داستانهای مستقلی با محوریت موضوع مرگ پدر، مادر و دوست و رنج دلتنگی از دست دادنشون. اشاره به دکتر مصدق و فاطمی و علی اکبر خان شیدا هم عالی بود.
خانم مظفری هم خوب اشک م رودر آورد مخصوصا در نقش مرضیه.
با سلام خدمت کارگردان و بازیگران گرامی
محور داستان جالب بود و شاید در خصوص دختران فروخته شده ی قوچانی نمایشی اجرا نشده باشه ولی چه خوب بود که نام شهری که این اتفاق در اون افتاده و کسانی که دختران به آنها فروخته شدند ذکر میشد. فقط گفته شد که دختران از یک روستای بی اب بودند و خریداران ژنرالی از فرنگ و اشاره نشده بود که ترکمانان و ارامنه ی عشق اباد خریدار بودند. کتاب خانم افسانه نجم آبادی در این خصوص کتاب خوبی هست.
در ابتدای کار هم خوب بود که ذکر میشد این نمایش بر اساس یه داستان واقعی هست. بعید می دونم کسی از تماشاچیان این قضیه رو می دونست.
جای کار داشت که بهتر و تاریخی تر اجرا بشه.
اتفاقا همین پارسال یه نمایش درباره دختران قوچانی هم اجرا شد به اسم "هزار کار کردیم تا مقبول باشیم".
من هزار کار کردی تا مقبول باشیم رو دیدم، نمایش بسیار خوبی بود و روایت خوبی از ٣ دوره تاریخی داشت. یکی از شخصیتها هم که دختر غوچانی بود و اون اتفاق رو روایت میکرد
من هزار کار کردی تا مقبول باشیم رو دیدم، نمایش بسیار خوبی بود و روایت خوبی از ٣ دوره تاریخی داشت. یکی از شخصیتها هم که دختر غوچانی بود و اون اتفاق رو روایت میکرد
مثل بنگاه تیاترال عالی بود. آقای یحیوی هم عالی بازی کردن. کارگردان تئاتر خبرنگار بی خبر هم جزو نقش اصلی های این نمایش بودن. دیگه باید اسمشون رو یاد بگیرم.
دیدن خبرنگار بی خبر رو هم از دست ندین.
با سلام و تشکر از آقای نادرپور و بازیگران عزیز این تئاتر
هر داستان این تیاتر، واقعیتی از زندگی زنان ایران بود و بسیار ناراحت کننده. واقعیتهایی که همه یک جا به ما نشان داده شد و غم ش بیشتر.
آرزوی موفقیت برای این گروه رو دارم.
نمایش پلیسی جالب و هیجان انگیزی بود. صدای استاد ناصر طهماسب هم بر پلیسی و ترسناک و سوال برانگیز بودن ماجراهای نمایش بر روی تصاویر ویدیویی خیلی تاثیرگذار بود.تا زمانی که میرزاهایی هستن، ذهنها آمیخته با خرافات هست، وقوع این دست اتفاقات بعید نیست. تصور اینجور آدمها این هست که قضاوت حقی هست که از طرف خدا به انسان داده شده.
بخاطر تصاویر ویدیویی که در جلو بردن داستان نقش داشت، شبیه تیاتر فالش خوانی در چهارراه فخرآباد بود. این نمایش در کمال بی سر و صدایی در حال اجرا هست و امیدوارم هر کدوم از ما تماشاچی ها که از این تیاتر خوشمون اومده، توصیه کنیم که دوستانمون هم بیان تماشا. ممنون از آقای کارگردان و خانم مشعشعی
عالی بود. تو اینستاگرامم معرفی ش کردم.تو تیاتر فالش خوانی در چهارراه فخرآباد با واژه ی قسامه آشنا شدم و در تیاتر شما با تطهیر. اسم تیاتر شما من رو یاد چند تا تیاتر خوبی که در گذشته دیدم می ندازه و برام تو اون ردیف جا داره.
مثل تیاتر استاد نوروز پینه دوز، در انتهای نمایش همه چی مشخص شد و عالی بود. کلیه ی نقشها توسط خانمها اجرا می شد و نهایت تلاششون رو کردند.
قشنگ ترین پوستری که به دست تماشاچی داده شده، مربوط به این تیاتر بود. بی نظیر بود و کلی خوشحال شدم. اوریگامی بود که قابلیت باز شدن داشت و دلم نمی اومد بازش کنم از بس زیبا بود و فکر پشت طراحی پوستر معرفی نمایش بود. تشکر بسیار از کارگردان و طراح این پوستر که به تماشاگر احترام گذاشته بودن. نوازنده ی همراه نمایش، بسیار نقش موثری بر حس تماشاچی داشتند و ازشون تشکر می کنم.