«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من امشب بعد از مدتها این کار را برای تماشا انتخاب کردم. با اینکه حال و هوامون اصلا این روزها خوب نیست ولی اینکار بطور معجزه آسایی حالمون رو حتی برای دقایقی کوتاه خوب ، که کمه براش ، خیلی خیلی خوب کرد! به اینهمه استعداد ایمان جان نازنین میبالم و افتخار میکنم و این ترکیب با محمد نازنین همیشه جذاب بوده و هست و خواهد بود. این اجرا رو اصلا از دست ندین!!
پ ن ۱: با اینکه از بوی نفت یا بنزین سر درد گرفتم ولی باز هم حالم خوبه :)
پ ن ۲: ای کاش ای کاش و صد ای کاش تماشاگرها به حقوق هم احترام میزاشتن و با سر و صدای ساندویچ کالباس و صدای عذاب آور پلاستیک دورش به اجرا تاتر نمینشستند!!!
باشد که رستگار شویم!!!!
و بالاخره لانچر ۵ ...
دقت کردین وقتی همه از یککار تعریف میکنن و انتظارات شما رو بالا میبرن ، شما از لحظه ورود قلبتون داره تند تند میزنه که الان قرار کلی لذت ببریم!!! البته خیلی وقتها بعد از چند دقیقه نا امید و سرخورده به تماشای ادامه نمایش میشینید و گاهی اوقات هم با همین شور و شوق تا انتها کار رومیبینید که حقیقتا برای من همینطور هم شد و تا ۲۳.۲۳ دقیقه که نمایش تموم شد من غرق لذت بودم و راضی از انتخابم!
البته در اینجا جا داره از تماشاگران نازنین دیشب تشکر کنم که خیلی فهیم و محترم بودند که حتی یکبار نور موبایلی دیده نشد حتی یکبار ، صدای خوراکی خوردن شنیده نشد، صدای خر و پفی شنیده نشد و اکثرا نیم خیز روی صندلیاشون اجرا رو تا آخر دنبال کردند که این خودش لذت دیدن اجرا رو صد برابر کرد.
در مورد اجرا هم که همه دوستان کامل نظر دادن من هم به این گروه خلاق و هنرمند تبریک میگم و امیدوارم کارهای بیشتری ازشون ببینیم ، با اینکه سر بلیط خریدن خیلی اذیت شدیم و حتی دیشب هم برام خیلی عجیب بود که یه خانومی که فکر میکنم قبلا نیلوفر جان هم بهشون اشاره کرده بودند خانوم میم ، یک دسته بلیط داشتند و به یسری افراد میفروختند و همونجا ازشون پول میگرفتند؟! که جالب بود همه هم ردیف اول و دوم و سوم نشستند و این واقعا برای من علامت سوال بزرگی بود؟! و خیلی دوست داشتم این موضوع برام روشن بشه!
بهرحال به آقای سعیدی و تیم موفقشون تبریک میگم و خسته نباشید.
این اجرا رو از دست ندید!!!!
سلام. ممنون که تشریف اوردین و کارو دیدین. خوشحالم که تجریه ی لذت بخشی براتون بوده. در مورد خانومی که فرمودید، ایشون نماینده ی گروه هستند و وظیفشون اینکه بلیت های خریداری شده از طرف گروه برای مهمان های بچه ها رو تحویل بدن. بیشتر از 30 نفر درگیر اجرای این نمایش هستند و با توجه به محدودیت بلیت مهمان خود بچه ها هم مثل همه ی کسانی به تماشای کار می شینن بلیت خریداری کردند. امیدوارم جواب سوالتون را داده باشم.
با تشکر
دقیقا فهمیه جان منم اذیت شدم از این موضوع ولی از اون سالن و از اون تهویه انتظار بیشتری نمیرفت! البته که ای کاش دوستان خودشون و خودمون اول از همه به بهداشت فردی اهمیت بدیم و به فکر او عزیزانی باشیم که مجبوران چند ساعت ما رو کنار خودشون تحمل کنند. به امید اون روزهای تمیز و بی بو :))
من امشب این اجرا رو دیدم و در کل لذت بردم ولی چند نکته رو بهتر دیدم عنوان کنم ، اولین نکته برخورد غیردوستانه آقای مسئول اجرا بود که خیلی رک و بی پروا به دوستان خارج از ظرفیت که تعدادشون هم به ۳۰ تا ۴۰ نفر میرسید تشکچه نداشتن گفتن که تعداد محدود فک کنم کمتر از ده تا داشتن و بقیه رو مجبور کردن حدود یک ساعت و نیم روی زمین سفت و خاکی ببشینند و عجیبتر اینکه وقتی بهشون اعتراض کردند گفتند همینی که هست!!!!! نکته دوم کار با تاخیر ۳۰ دقیقه ای شروع شد و قبل از اجرا ایشون برای تاخیر ده دقیقه ای عذرخواهی کردند من واقعا متوجه نشدم ایشون تایم رو چجوری حساب کردند؟! و وقتی هم من اعتراض کردم که چجوری فقط ده دقیقه گفتن تایم اجرا از زمان ورود به سالن محاسبه میشه؟!!!!!!!!!!!! نکته سوم دوست میانسال بزرگواری که کنار من بودن از اول اجرا به خواب عمیقی رفتند و واقعا صدای خروپف ایشون آزاردهنده بود و من عذاب کشیدم تازه با هر صدای ناگهانی ایشون بیدار میشدن و با یک جابجایی دوباره به خواب میرفتن اونهم در ردیف دوم سالن صندلی وسط!!!! و نکته چهارم دوست جوانی که کنار بنده بودن و تیک چک کردن موبایل داشتن که واقعا بعد از تذکر بنده هم اعتنایی نکردن!!! البته با نور موبایل لول۱۰۰!! و نکته آخر تهویه و گرمی هوا بود ، دوستان باور کنین این سالن گنجایش اینهمه تماشاگر رو نداره واقعا آزاردهندست من نمیدونم طبق چه اصل و قانونی بلیط فروخته میشه ولی امشب حتی در دو طرف صحنه هم تماشاگر نشسته بود!!!
در کل امیدوارم این نکات به گوش یک نفر هم برسه و تاثیری در روند اجرا یا یک شخص ایجاد کنه!
خسته نباشید میگم به تمام عوامل!
بله من هم میتوانم! من در رویا آزادم
بله منم دیشب آنجا بودم و این حجم از خارج از ظرفیت زیاد بود
از همه بدتر پایان نمایش و برخورد آقای مسئول برای بستن در هست انگار تالار عروسی هست که راس ساعت باید بسته بشه
۱۰ بار به من گفت برید بیرون ۱۲ بار گفتم اینجا جاذبه توریستی نداره که ایستادم منتظرم دوستم هستم که دستشوییه دیدم چراغ خاموش کرد و درو میبست
شبی که ما برای دیدن نمایش رفته بودیم یه خانومی (خانوم میم- فامیلیشو کامل نمیگم) کل بلیطهای خارج از ظرفیت و ردیفهای اول و دوم رو پرینت گرفته شده تو دستش داشت و دونه دونه به افرادی که اونو فقط به فامیلی میشناختن میداد. من متوجه نشدم قضیه چیه و قضاوت نمیکنم و نمیدونم واقعا بلیط تو گیشه به همه فروخته شده یا نه. اما احساس میکنم کار درستی نبود. :)
خودم این نمایش رو دیدم و خوب بود اما با دیدن این رفتارها، اگر جای دوستانی که نمایشو ندیدن بودم حتما با احترام نمایش دیگه ای رو برای تماشا انتخاب میکردم.
واقعا!!!!! باورم نمیشه خانوم میم خیلی توانمند هستند !!!! خیلی عجیبه همیشه همه دنبال تماشاگر میگردن این اجرا که تماشاگر داره باید دنبال بلیط بگردن ولی مناسفانه هیچ ارزشی به این مخاطبها داده نمیشه !!! دقیقا زهره جان باید یک فکر اساسی کرد برای این نوع برخوردها!!!
به نظر من قطعا هر بازیگری توانمند یک کارگردان توانمند نیست!!!! با تمام احترامی که برای خانم کردای نازنین قائلم ولی این اجرا اصلا قابل قبول نبود نه از نظر کارگردانی نه متن و نه اجرا و نه این قیمت!!!! من از خانم ثمینی توقع خیلی بیشتر از اینا رو داشتم خوشبختانه یا متاسفانه دوستان اینقدر کارای قوی ارائه دادن که دیگه این اجراها واقعا به دل ما نمینشینه!! قطعا با این هزینه من میتونستم دو تا کار با کیفیت تر ببینم و لذت ببرم نه مثل الان شاکی و بیقرار از سالن بیام بیرون! من به شخصه از انتخاب خودم پشیمونم ، لطفا آگاهانه انتخاب کنید.
من هر چی با خودم کلنجار رفتم که ننویسم دیدم واقعا بی انصافیه و دونستن این نکات به انتخاب مخاطب کمک میکنه !!! در مجموع من به این نمایش ۲ میدم با تمام احترامی که برای رضا ثروتی نازنین و اونهمه ستاره قائلم ولی این کار در حد هیچکدوم از عزیزان نبود ، کارگردانی فوق العاده ضعیف ، طراحی دکور نامناسب ، فراموشی دیالوگها و سوتی های خیلی زیادتر که متاسفانه بعضیهاشون واقعا میتونست حادثه آفرین بشه مثل افتادن شیشه مشروب از طبقه دوم و شکستن وسط صحنه!!! و تحمل استرس اینکه اون دختربچه زیبا پاش روی شیشه نره :( در کل طراحی صحنه خیلی پر استرس بود و هر لحظه میترسیدی یکی پرت شه پایین و واقعا حواس رو پرت میکرد !!! یا چندین بار باز نشدن در و از کنار دیوار بیرون رفتن بازیگرها ...
در کل واقعا با این هزینه توقع کاری با کیفیت تر داشتم . من به شخص این اجرا رو پیشنهاد نمیدم و بنظر من با این هزینه میشه ۴ تا تاتر با کیفیت تر دید! من با ریتمکار مشکل داشتم خیلی ریتمش کند بود و نمیتونست مخاطب رو با خودش همراه کنه و اصلا این کار رو نپسندیدم و البته خیلیها اواسط کار سالن رو ترک کردن و احتمالا با من هم نظر بودن ، امیدوارم در ادامه کار جا بیفته و بهتر اجرا بشه ، چون با این شرایط بازی بازیگرها که بعضیهاش انصافا خوب بود اصلا با چشم نمیومد و تماشاگر خسته و شاکی بعد از ۳ ساعت از سالن بیرون میومد. با این حال به همه عوامل خسته نباشید میگم. به امید دیدن کارهای حرفه ای تر
سلام وقت بخیر ، شما که از کار خوشتون اومد میشه بگید دقیقا چی بود؟ چون من اصلا متوجه نشدم واسه من فقط سکوت، تکرار دیالوگ، تکرار شمارش و همین .... یعنی جز بازی های دقیق چیزی ندیدم که جز این هم از دو بازیگر تئاتر انتظار نمیرفت.
یک فیلم با موضوع جدید و عجیب و شاید برای خیلیها غیرقابل باور ! دیدنش برام خیلی جذاب بود البته برای خیلیها هم نبود، اینکه در آخر فیلم از خودت میپرسی خب که چی؟! یکم حس سردرگمی بهت میداد و نمیزاشت همزادپنداری کنی با شخصیت اول فیلم! ولی در کل پیشنهاد میشود.
ما امشب اجرای آخر این نمایش رو به تماشا نشستیم و بسیار لذت بردم البته همراهم نظرش برعکس من بود ولی برای من به شخصه تجربه ی جالبی بود فضاسازی موسیقی و بازیها همه با فکر کار شده بود و تلاش بسیاری پشتش نمایان بود ، من خیلی حس خوبی داشتم بعد از اتمام کار و حتی اون نیم ساعت آخر هم با دکتر میرعلیرضا دریابیگی خیلی خوش گذشت ایشون به سبک خودشون از تک تک عوامل تشکر کردن که برای من جذاب بود :) و من باز هم از تمام عوامل برای تلاشهاشون سپاسگذارم، باشد که از این کارهای تازه و نو ، از این تازه نفسها که از هر فرصتی بهترین استفاده رو میکنن، بیشتر ببینیم ولذت ببریم و در آخر سپاس فراوان از بانو زهره و فرزاد جان نازنین برای پیشنهاد این کار، واقعا ارزشمند بود برام .
ما با دوستان تیوالی نازنین امشب به تماشای این اجرا نشستیم و من برخلاف نظر اکثر دوستان از این کار بسیار لذت بردم و ذره ذرش به دلم نشست اون سکوت اون تنهایی اون انزوا ، تک تک ثانیه ها رو باهاش زندگی کردم. شاید از دید دوستان این اجرا هیچ حرفی برای گفتن نداشت ولی برای من بسیار تجربه جذاب و جدیدی بود.
مرسی از فرزاد جان نازنین برای هماهنگی
من بخوام این کار رو جمع بندی کنم و امتیاز بدم و دست و دلبازانه امتیاز بدم به این کار ۳ میدم . من در کل راضی از سالن بیرون اومدم ولی من ۳۰ دقیقه اول واقعا حالم بد بود و ناراضی از انتخاب این کار و البته هنوز هم سردرد دارم و طراحی نور به نحوی بود که چشم رو شدیدا آزار میداد و من مجبود بودم چشمام رو ببندم تا نور ثابت بشه و چشمهامو باز کنم . داستان خیلی خام مونده بود و خیلی جای کار داست، موضوع خیلی جذاب بود ولی متاسفانه خیلی مخاطب رو با خودش همراه نمیکردو متاسفانه تعدادی از دوستان ۱۰ دقیقه بعد از شروع، اجرا رو ترک کردن که من کلا با این کار مخالفم و از نظر من هر کاری حتی خیلی ضعیف تا زمانی که به شعور مخاطب توهین نکنه ارزش دیدن داره !! از نظر من خیلی خیلی بهتر میتونستن این کارو دربیارن و دیالوگها خیلی خیلی ضعیف بود ولی در مقابل طراحی صحنه خیلی جذاب بود و من دوست داشتم تغییرات صحنه رو. در کل این کار رو پیشنهاد نمیکنم چون کار خیلی سلیقه ای بود.
و در آخر باید بگم خیلی لذت بخش بود که این کارو در کنار عزیزان تیوالی دیدم و باعث خرسندی بسیار بود. تشکر از جناب جعفریان نازنین بابت هماهنگی
درود فراوان خانم امیری ، ممنون ازتون که اومدید ، منم در ابتدا انقدر سبک و سیاق و نقش آقای شومون و صحبت کردن و ناله ها و سق انداختن هاش برام تکراری بودن (البته بازی ایشون به نظرم عالی و دیدنی بود ) با متن هم نمی تونستم ارتباط برقرار کنم ، فلش زدن های رومخی که فرمودین هم بود ، خودمم چیزی با بلند شدن فاصله نداشتم :))) ولی با کمی کلنجار رفتن به انتهای خیلی خوبی رسیدم که به قسمت های آغازین هم خیلی رنگ و معنا بخشید ولی در کل من رو خیلی دچار آشفتگی کرد که به یک برداشت کلی ازش برسم
ممکنه اسپویل نمایش باشه نخوندید هم نخوندید :)))
فقط اینو بگم بجان خودم ! یه تئاتر دیگه برم گروه پشت شیشه و چمیدونم پشت پرده و تو قوطی و اینا باشن جیغ زنان سالن رو ترک میکنم :)))))
آره فرزاد جان دقیقا یک صحنه من نگام افتاد به شما و همسر گرامی همون صحنه ای بود که پسرا روی هم دراز کشیده بودن و یکیشون داشت فخش میداد دیدم بنده خدا کلافه داره با گوشه ناخوناش بازی میکنن و شما هم به نشانه همدردی یک لبخند پر معنی بهشون زدین!! واقعا ریتم کار کند بود و کسل کننده ولی خب آخرش خوب میشد.
البته بعضی از دوستان تیوالی که اوایل اجرا پاشدن و بعضی ها هم چراغا که روشن شد به نشانه اعتراض دوان دوان سالن رو ترک کردن البته اگه عجلشون برای رسیدن به فوتبال نبوده باشه :)
در نمایشهای سرزمین فینیقیه و رُم از قبل به تماشاگر اطلاعرسانی میشه که نمایش حاوی "تغییرات نوری شدید" هست تا اگه تماشاگری مایل نیست مخاطبِ چنین اثری بشه بتونه به راحتی تصمیم بگیره.
امیدوارم هنرمندانی از دویست سال بعدِ سرزمین ما هم با بشقاب پرندههاشون بیان و به گروههای تئاتری زمان ما این رو تفهیم کنند.
البته بعید نیست حتی دویست سال بعد هم این حق تماشاگر تو ایران به رسمیت شناخته نشه.... در اون صورت باید به پونصد سال بعد چشم دوخت؟....
من واقعا نمیفهمم چرا ۴۰ تومن ؟!!!! اونهم سالن چهارسو با صندلیهای افتضاحش!!!
کاش آفای شهرستانی و آقای مهر به جیب مخاطب هم احترام میزاشتن و کاش یک منطق پشت این قیمت گذاریها بود و ای کاش...
من امشب به همراهی یک دوست بسیار نازنین و خوش مشرب به پیشنهاد دوستان تیوالی عزیز به تماشای این کار نشستیم و از این حجم از یکنواختی اجرا لذت بردیم و واقعا بیان و صدا و بدن و فرم و هماهنگی بازیگران تکرار نشدنی بود و من هنوز در لذت اجرا بسر میبرم و سپاس از خانوم ثانی نازنین و مارال عظیمی عزیز که با نقدهای کامل و اصولیشون ما رو در فهم این کار یاری کردند.
درود بر شما
جناب غیوری گرامی، ایده «برجسته» که دو سال پیش به دیوار اضافه شد، کمی از سیاست ابتدایی خود فاصله گرفت و دچار تغییر شده است، حتما نظر شما را به بخش تصمیمگیر مجموعه، منتقل خواهد شد.
با سپاس از همراهی شما دوستان
چقدر عجیبه که تمام کامنتهای این کار خیلی خیلی مثبته (بطور مشکوکی) ولی تمام کاربرها هم تک کامنتی هستند، من شکاک شدم یا باز هم دوستان آزادانه نظر ندادند و از شیوه تبلیغ غیراخلاقی استفاده کردند؟! کاش که حقیقت چیز دیگه ای باشه و من اشتباه کرده باشم.
دوست خوبم، فکر نمیکنم که اظهار نظر در باره یک گروه تازه کار (البته از نظر من) که نام آن ها در همهمه نام های بزرگ خیلی مطرح نیست، از طرف کسی که از این کار به هیجان اومده به ارائه کارت شناسایی داشته نیاز داشته باشه. نمایش قبلی ای که دیدم، البته با حفظ نام، به کارگردانی یکی از مطرح ترین بازیگران و کارگردانان تئاتر، به نظر من به هیچ عنوان زیبا نبود. اما در این باره اظهار نظری نکردم اما باید از کار خوب تعریف کرد. همچنین فکر میکنم که بهتره با ندادن نظرهای منفی ایجاد دلسردی در میان افراد با انگیزه و تازه کار نکنیم. البته امیدوارم که دست کم نمایش رو دیده باشین و نظر محترم شما رو شنیده باشیم. کاش که بیشتر بتونیم به هم اعتماد داشته باشیم و بهتر بتونیم از زیبایی ها لذت ببریم.
خانم دمیرچی گرامی
شما درست میفرمایید.
مسئله اینجاست که بارها در تیوال دیده شده که گروه ها برای تبلیغ کارشون دقیقا از همین روش استفاده میکنند. (ساختن اکانت های فیک و گذاشتن کامنت های تعریف و تمجید)
و روش بسیار خنده دار و عجیبی هم هست به نظر من.
چون به راحتی قابل تشخیص و در واقع ضد تبلیغ هست.
خانم دمیرچی عزیز معلومه شما زیاد در حال و هوای بعضی ار اجراهای جدید و روشهای تبلیغ غیر اخلاقیشون نیستین وگرنه کاملا با ما هم نظر بودین! و در ضمن عزیزم من اگه کارو دیده بودم قطعا نظرم رو اعلام میکردم و دلیل ابهامی برام نداشت که بخوام به کامنتها استناد کنم :)
خانم دمیرچی عزیز معلومه شما زیاد در حال و هوای بعضی ار اجراهای جدید و روشهای تبلیغ غیر اخلاقیشون نیستین وگرنه کاملا با ما هم نظر بودین! و در ضمن عزیزم من اگه کارو دیده بودم قطعا نظرم رو اعلام میکردم و دلیل ابهامی برام نداشت که بخوام به کامنتها استناد کنم :)
من امشب به تماشای این اجرا در سانس اول نشستم البته یکبار کامل نظرمو نوشتم ولی متاسفانه نگارش نشد و مجبور شدم دوباره خلاصه تر بنویسم. نکته ای که واقعا امشب منو آزار داد صدای صحبت و قهقه ی دوستان ردیف دوم بود که واقعا لذت این اجرا و بودن در ردیف اول رو از ما گرفتن، واقعا طنز این کار در حد قهقه زدن و ریسه رفتن نبود و من واقعا اذیت شدم حتی اونور سالن هم یه آقایی با بلندترین صدای ممکن میخندید به نکته هایی که واقعا در حد یک لبخند بود نه قهقهه از ته دل!!! و این حواشی اصلا خوشایند نبود و حتی لذت شروع به موقع اجرا رو از بین برد که واقعا جای تقدیر از عوامل رو داره( باید خوشحال باشیم که یک کار فقط با ده دقیقه تاخیر شروع شده) و در ادامه هم من یکی از دوستان رو با خودم برده بودم که متاسفانه از اواسط کار شروع به همزادپنداری کردن و بقیه اجرا با آه و ناله و اشک ایشون همراه شد. از همه حواشی بگذریم من واقعا گذر زمان رو متوجه نشدم و کار خیلی برام جذاب بود و بازیها مخصوصا خانم پناهی بینظیر بود و من واقعا بهشون میبالم تنها سوالی که من خیلی برام گنگ بود هدف از این اجرا چی بود و برای چی تماشاگر رو درگیر کار کردن ؟ من این موضوع برام قابل درک نبود ، و از نظر من شخصیت پردازی یکم خام بود و خیلی تضاد در ذهن بوجود میاورد بنظر من خیلی بهتر میشد شخصیتها رو پردازش کرد و من کاملا با نقد آقای غیوری موافقم. در کل به همه عوامل بخاطر شکستن تابوها و بیان نکاتی که هنوز در جامعه ما جا نیفتاده باید تبریک گفت.
به نظرم نیاز به نمایش های کمدی به شدت احساس میشه و اگه گروه هایی تمرکزشون رو روی این ژانر بگذارن خیلی موفق خواهند بود . البته یه مدل نمایش های موزیکال و کمدی هست که تو خیلی سالن ها اجرا میشه اون مدلی منظورم نیست .
با ظرافت های هنری و رعایت استانداردهای تئاتر منظورمه .
بارها اتفاق افتاده برام ، سر اجراهایی که به لحاظ متن بسیار سنگین بودن و نیاز به تمرکز بالایی داشتن ، بعضی عزیزان اصرار داشتن به کوچکترین نکاتی که گاهی از طرف گروه اجرایی طراحی شده بود برای کمک به هضم مطلب و در حد تبسم بود شدید ترین و طولانی ترین خنده ها رو داشته باشن . گاهی عجیب میشه اصلا این ماجرا
با تمام ذوق و شوقی که برای دیدن این اجرا داشتم ولی متاسفانه کار من رو جذب نکرد و اگه یه سری اصلاحیه داشت یا تایمش کوتاهتر بود ، شاید کار جذاب میشد هر چی فکر میکنم متوجه مشکل نمیشم ولی در کل ایده خوبی بود، من نمیخواستم منفی بنویسم اینقدر که آقای داغستانی و عواملشون با ارزش هستند و این احترامی که به مخاطب میدن ارزنده هست که من همچنان به تماشای کارهای بعدی ایشان خواهم نشست.
بهر حال براشون بهترین رو آرزو دارم.